بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیاگر | صفحه ۶۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیاگر

بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۹۷۳ رأی
۴٫۰
(۹۷۳)
«هرچه انسان به آرزویش نزدیک‌تر شود، حدیث خویش را دلیل واقعی‌تری برای زندگی می‌یابد.»
𝐇𝐀𝐍𝐈𝐄𝐇𖣐
چوپان جوان فکر کرد: «مردم خیلی زیاد درباره نشانه‌ها حرف می‌زنند ولی دقیقا نمی‌دانند از چه صحبت می‌کنند. مثل من، که هیچ‌وقت دقت نکرده بودم سال‌ها با گوسفندهایم با بیانی بدون کلام حرف می‌زنم...»
khanom mohandes
حال و حوصله نداشت پارگی خورجینش را بدوزد. و هر لحظه امکان داشت سنگ‌ها، از سوراخ خورجین بیفتند و گم شوند.
khanom mohandes
«من شبیه دیگر مردمان هستم، گردش دنیا و حوادث آن را آن‌طور که دلم می‌خواهد و آرزو می‌کنم می‌بینم، نه آن‌طور که حقیقتا اتفاق افتاده و نتیجه می‌دهند..
khanom mohandes
«اعتماد بی‌حساب ملال‌آور است و بی‌شناخت به آب زدن هم غم‌آور، پس بهتر است پس از این هوش و حواسم جمع باشد.»
khanom mohandes
یاد گرفته بود که فلان پرنده، از وجود ماری در آن حوالی خبر می‌دهد یا این‌که، فلان درخت نشان می‌دهد در چند کیلومتری آن‌جا آب وجود دارد. این چیزها را میش‌ها به او آموخته بودند. به خود گفت: «اگر خداوند به این خوبی گوسفندها را هدایت می‌کند به همان خوبی یک مرد را هم هدایت خواهد کرد.»
khanom mohandes
باید تصمیم بگیرد، بین چیزهایی که به آن‌ها عادت کرده و چیزهایی که دوست دارد به دست بیاورد، یکی را انتخاب کند.
khanom mohandes
«زمانی که با همه وجود خود، حقیقتا آرزویی داشتی، کل کائنات به نحوی عمل می‌کند که تو بتوانی به آرزوی خود برسی...»
𝐇𝐀𝐍𝐈𝐄𝐇𖣐
بهتر است در زندگی یاد بگیری که هر چیز و هر کاری قیمتی دارد و این درسی است که جویندگان راستی سعی می‌کنند بیاموزند
khanom mohandes
«اگر درباره قسمتی از آنچه هنوز در اختیار نداری قولی بدهی و راهت را بگیری و بروی، هوس و انگیزه مالک شدنش را از دست خواهی داد.»
khanom mohandes
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش می‌رسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش می‌دهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه می‌دهد.»
khanom mohandes
وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته‌ات برسی.»
کاربر ۱۵۴۲۷۳۲
تصمیم گرفت با توجه به همه آنچه در گذشته فرا گرفته، و همه رؤیاهای شیرینی که برای آینده در ذهن خود نشانده بود، در «لحظه» توقف کند، در «حال» زنده باشد و زندگی کند.
ItsMeR6
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
Mehrsa
و حالا به کاری مشغولم، که می‌توانستم از ده سال پیش هم شروع کنم. به هر صورت، خوشحالم که برای رسیدن به چنین روزی، بیست سال دیگر منتظر نشدم.
کاربر ۲۴۵۲۸۵۲
میل دارم بدانی که برمی‌گردم، دوستت دارم برای این‌که...» فاطمه حرفش را قطع کرد: «چیزی نگو، دوست داریم برای این‌که دوست داشته باشیم، هیچ‌گاه، هیچ دلیلی برای دوست داشتن نبوده و نیست.
forooghsoodani
ولی... شراب؟ شراب که به حکم دین ممنوع بود. کیمیاگر گفت: «بدی و شرارت، آن چیزی نیست که از راه دهان وارد جسم انسان می‌شود، چیزی است که از راه آن خارج می‌شود...
forooghsoodani
«چرا می‌خواهی آینده را بشناسی؟» ساربان جواب داد: «برای این‌که بتوانم کاری کنم، تا اتفاقات را آن‌طور که خواست من است، تغییر دهم.» پیشگو در جوابش گفت: «بنابراین، این‌که آینده تو نخواهد شد...»
Reza Qas
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
Morteza Hejazi
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
Reza Qas

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان