بریدههایی از کتاب کیمیاگر
۴٫۰
(۹۷۳)
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش میرسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش میدهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه میدهد.»
maryamn75
حقیقت بزرگی در این دنیا وجود دارد که از این قرار است:
«چه کاری باید بکنی و چه کسی باید باشی.
«زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مأمور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با دختر یک بازرگان... یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل حدیث خویش` که آنهم، تنها اجبار انسانهاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواستهات برسی.»
maryamn75
مردم چیزهای عجیبی میگویند. بهتر است، گاهی وقتها، آدم با میشها زندگی کند چون هم ساکتند و هم از پیدا کردن آب و خوراک راضیاند. یا اینکه با کتابها، که داستانهای باورنکردنی حکایت میکنند، البته، هر وقت که انسان بخواهد به آنها مراجعه کند. اما وقتی با مردم حرف میزنی چیزهایی میگویند که آدم بیآنکه بداند چگونه گفتگو را دنبال کند، حیرتزده باقی میماند.
maryamn75
مردم چیزهای عجیبی میگویند. بهتر است، گاهی وقتها، آدم با میشها زندگی کند چون هم ساکتند و هم از پیدا کردن آب و خوراک راضیاند. یا اینکه با کتابها، که داستانهای باورنکردنی حکایت میکنند، البته، هر وقت که انسان بخواهد به آنها مراجعه کند. اما وقتی با مردم حرف میزنی چیزهایی میگویند که آدم بیآنکه بداند چگونه گفتگو را دنبال کند، حیرتزده باقی میماند.
maryamn75
جوان، متعجب پرسید: «بزرگترین فریب دنیا دیگر چیست؟»
«اینکه در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست میدهیم و تصور میکنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگترین فریب دنیاست.»
maryamn75
وقتی با اشخاص معینی دائم در آمد و شد باشیم و همیشه همانها را ببینیم (مثل حالتی که در صومعه وجود داشت)، به مرحلهای میرسیم که آنها را جزیی از زندگی خود بدانیم. در این صورت آنها مایلند در زندگی ما اثر بگذارند و تغییرش بدهند. حال اگر، همآوا با تصورات آنها نباشیم، بدیهی است که نارضایتیها بروز میکند، زیرا که مردم خیالاتیاند و بر این تصور که دقیقا میدانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچکس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند.
maryamn75
خوابها بیان خدا هستند، وقتی خدا از این دنیا حرف میزند من میتوانم تعبیرش کنم ولی وقتی به بیان روح تو میپردازد، هیچکس جز تو نمیتواند از آن سردرآورد...
maryamn75
وقتیکه کسی یا چیزی را دوست داریم نیازی به درک علل آن نداریم، چون همه عینیات در درون خود انسان شکل میگیرد و به معنویات میرسد. و بدین شکل است که انسان میتواند بدل به باد شود. واضح است که باد هم باید بخواهد و کمکش کند.»
javad javad
«زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل میکنند که تو بتوانی به آرزویت برسی.»
amir vahdati
«اعتماد بیحساب ملالآور است و بیشناخت به آب زدن هم غمآور، پس بهتر است پس از این هوش و حواسم جمع باشد.»
amir vahdati
«اعتماد بیحساب ملالآور است و بیشناخت به آب زدن هم غمآور، پس بهتر است پس از این هوش و حواسم جمع باشد.»
amir vahdati
«اعتماد بیحساب ملالآور است و بیشناخت به آب زدن هم غمآور، پس بهتر است پس از این هوش و حواسم جمع باشد.»
amir vahdati
«اعتماد بیحساب ملالآور است و بیشناخت به آب زدن هم غمآور، پس بهتر است پس از این هوش و حواسم جمع باشد.»
amir vahdati
تنها نصیحتی که برای تو دارم این است که، سرّ نیکبختی هشیار بودن در وقت دیدن زیباییهای اغواکننده جهان است، بیآنکه قطره روغن درون قاشق از یاد برود.`»
amir vahdati
زیرا که مردم خیالاتیاند و بر این تصور که دقیقا میدانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچکس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند.
amir vahdati
«وقتی که من برای اولین بار عشق را شناختم، تصور داشتم که آن خود به تنهایی کامل است. ولی دریافتم که انعکاس و برگردانی است از همه آنچه آفریده شده است.
«پس آن را پدیدهای دیدم با شوریدگیها، شیفتگیها، نگرانیها، اضطرابها، کوششها و کششهایش... این ما هستیم که جان جهان` را با اعمال خود تغذیه میکنیم، و زمین که در روی آن زندگی میکنیم میتواند بهتر یا بدتر شود، اگر ما بهتر یا بدتر شویم... و همین جاست که حضور عشق را میبینیم چون وقتیکه عاشق هستیم... برای عشق خود، مایلیم که بهتر شویم و به کمال برسیم.»
zahrasa118
«چشمها آینه روحند و نگاه نشاندهنده نیروی لایزال آن.»
zahrasa118
اینجاست که علت غایی یا مبدأ، همهچیز را به حرکت وا میدارد. پدیدهای که در کیمیاگری به عنوان جان جهان` یا روان دنیا` شناخته میشود. وقتیکه انسان با همه وجود خود به چیزی تمایل دارد، در حقیقت میخواهد به جان جهان نزدیک شود و میکوشد تمایلات خود را از قوه به فعل درآورد. در این مرحله، نیرویی که ظاهر میشود یک نیروی مثبت است که در کنار خواسته قرار میگیرد.»
javad javad
هرچه انسان به آرزویش نزدیکتر شود، حدیث خویش را دلیل واقعیتری برای زندگی مییابد.»
javad javad
اگر نیمه دیگر افسانه تو باشد، در هر شرایطی به تو میپیوندد.»
کاربر ۱۵۵۶۵۰۷
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰۲۰%
تومان