بریدههایی از کتاب توحید؛ داروی دردها
نویسنده:شیخ محمدحسن وکیلی
گردآورنده:گروه محتوایی موسسه جوانان آستان قدس رضوی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۹از ۴۳ رأی
۴٫۹
(۴۳)
ای برون از وهم و قال و قیل من
خاک بر فرق من و تمثیل من
مبین
توحید به انسان میآموزد که از آغاز به چیزی جز خدا دلبستگی نداشته باش و اگر دلبستگی تو فقط به خداوند باشد، هرگز از مصیبتهای دنیوی اندوهناک نخواهی شد تا زمینهای برای جزع و فزع و بیصبری فراهم بشود. صبر و آرامش و بردباری با تمام مراتب در وجود مومن حقیقی، جای میگیرد و دیگر زمینه و بستری برای بیصبری در قلب او باقی نمیماند.
امالبنین
انسان باید سعی کند خداشناسی فطری را همیشه به همراه داشته باشد و همواره حضور خداوند را حس نماید. هر چقدر حس حضور خداوند در انسان قویتر شود، حال و روز انسان نیز بهتر میشود، عبادتش رنگ و بوی دیگری میگیرد، اخلاقش تغییر میکند، از گناهان دور میشود و کمکم محبت خداوند در دلش شعلهور شده و او را به سوی خداوند سوق میدهد و تنها راه آن، مداومت بر مراقبه در همه حالات است.
امالبنین
بیداری در نیمههای شب که همه جا تاریک و آرام است و امور کمتری انسان را به خود مشغول میکند و راز و نیاز کردن با خداوند بخشنده و پروردگار مهربان و دعا و مناجات و اشک و آه و به یاد داشتن خداوند در طول روز، کمکم سبب میشود انسان وابستگی خود را به خدا به صورت پایدار و همیشگی ادراک نماید و فقر و نداری خود را همواره در مقابل دیدگانش حاضر ببیند و آهسته آهسته به خداوند نزدیک شود.
امالبنین
صَمْت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکری به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
امالبنین
۱. توان ادراکی ما انسانها محدود است و نمیتوانیم همه چیز را با هم دریافت کرده و بفهمیم.
امالبنین
نفس انسانهای عادی به علّت ضعیف بودن، وقتی به چیزهائی مشغول میشود از برخی امور دیگر غافل میشود.
امالبنین
منشأ غفلت گاهی اوقات انس و عادت ماست، مثلاً بسیاری از صداهای اطرافمان را نمیشنویم. چرا؟ چون زمان زیادی با آنها انس داشته و به آنها عادت کردهایم، برای همین است که بسیاری از اوقات وقتی آن صداها قطع شوند تازه ما متوجّه آنها میشویم.
امالبنین
همه مخلوقات چون آینههایی بیرنگ هستند که حقیقتِ رنگ و جمالی که در آنهاست از خالقشان است و اگر به آینه بودن آنها توجه کنیم دیگر رنگی جز رنگ خالق در میان نمیماند.
امالبنین
وقتی دانستیم همه کمالات در دست خداوند است و همه در برابر او فقیر و محتاج هستند، میفهمیم نباید از کسی غیر از او کمک بگیریم.
از این پس وقتی در نماز آیه «إیّاک نعبد و إیّاک نستعین» را میخوانیم، معنای دقیقتری از آن به خاطر میآوریم.
باید روی نیازهای ما، در همه حالات، فقط به سوی درگاه خداوند باشد و اگر هم زمانی از کسی کمک میگیریم او را مظهر خداوند دیده و نگاه استقلالی به او نداشته باشیم، مانند کمک گرفتن از پدر و مادر یا معلم یا طبیب یا حاجت خواستن از ائمه (علیهمالسلام)، در همه این موارد باید حاجت و مقصودمان را قلباً فقط از خدا بخواهیم و دیگران را واسطه قرار دهیم و وقتی حاجتهایمان برآورده شد بدانیم که خداوند کار را انجام داده و بندگانش فقط واسطه هستند.
امالبنین
خورشیدِ محسوس دنیا، چون گاهی در پس پرده تاریکی شب میرود و با پنهان شدنش نور آینهها هم خاموش میگردد، ما میفهمیم که نور آنها از خودشان نبوده است، اما خورشیدِ عالم هستی که خداوند متعال است، چون هیچگاه پنهان نمیشود و آینه وجود ما همواره از نور او پر است گاهی متوهم میشویم و فکر میکنیم نور از خود ماست و ما با خداوند در نور شریکیم.
امالبنین
ور بکِشی یا بکُشی دیو غم
کج نشود دست قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان میشود
وانچه دلت خواست نه آن میشود»
zare64
مثال ما، مثال همان آینههاست. تمام صفات کمالی که در ماست پرتو صفات خداوند است که در ما میتابد و لحظه به لحظه به ما منعکس میشود و ما هر کدام به قدری که خداوند به ما ظرفیت داده، آن نور را نشان میدهیم.
mohdiu
گفت که در زندگی آزاد باش
هان گذران است جهان شاد باش
رو به خودت نسبت هستی مده
دل به چنین مستی و پستی مده
زانچه نداری ز چه افسردهای؟
وز غم و اندوه دل آزردهای؟
ور ببرد، ور بدهد دست دوست
ور ببَرد، ور بنَهد ملک اوست
ور بکِشی یا بکُشی دیو غم
کج نشود دست قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان میشود
وانچه دلت خواست نه آن میشود»
mohdiu
چرا که میبینیم نه فقط حجابهای تاریک و ظلمانی، بلکه باید حجابهای نور را کنار زد، نه فقط دلبستگی به عالم دنیا، بلکه دلبستگی به آخرت و عوالم ملکوتی را نیز باید از قلب بیرون کرد و فقط و فقط یک نفر را خواست و به سوی یک نفر گام برداشت.
mohdiu
خدایا! از تو ممنونم که میخواستی من بیشتر با تو عشقبازی کنم و محبت بورزم و به همین سبب، مال یا آبرو یا نزدیکان من را از من گرفتی تا من بیشتر با تو انس بگیرم و دلبستگیام با تو بیشتر شود و به قرب تو نائل آیم.
بنابراین نگاه توحیدی، اولاً زمینه دلبستگیها را از وجود انسان بیرون میکند تا انسان نرنجد و ثانیاً، شفقت و محبت نسبت به مخلوقات الهی را در جان و دل انسان جای میدهد و ثالثاً، به انسان میفهماند که همه ظلمها و مصیبتها از جانب همان پروردگار مهربانی است که منشاء همهٔ خیرات و خوبیهای عالم است.
mohdiu
نگاه توحیدی، سبب میشود که حس انسان نسبت به همه موجودات، حس دلسوزی و محبت باشد، مگر در جایی که خود خداوند فرموده به خاطر او، انسان غضب کند و نسبت به مخلوقی، محبت نورزد.
gh.hanieh
چون موحدِ حقیقی به چیزی جز خدا دلبستگی ندارد، نه مالی برای خود قائل است و نه عِرض و آبرویی و نه اهل و خاندانی. همه چیز را امانت میداند و به چیزی جز خدا دلبستگی ندارد تا وقتی آن چیز را از او گرفتند رنجیده بشود و به خاطر خودش آزردگی خاطر پیدا کند.
gh.hanieh
یکی دیگر از صفات ناپسند در انسانها صفت جزع و بیصبری در مصیبتها و مشکلات است.
«صبر» عبارت است از استقامت ورزیدن در مشکلات و بیرون نرفتن از رفتارهای متعادلی که موجب کمال انسان است و در مقابل، بیصبری به معنای نداشتن استقامت و تحمل در مشکلات و انجام دادن کارهایی است که انسان را از کمال دور میکند.
gh.hanieh
چرا که نفس انسان و شیطان همیشه در انجام کارهای خیر انسان را وسوسه میکند و اگر فرد کمی تاخیر داشته باشد، او را با بهانههای مختلف از انجام کار خیر پشیمان میکند.
gh.hanieh
حجم
۵۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان