بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زیر تیغ ستاره جبار | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب زیر تیغ ستاره جبار اثر هدا مارگولیوس کووالی

بریده‌هایی از کتاب زیر تیغ ستاره جبار

انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۱از ۴۵ رأی
۴٫۱
(۴۵)
آدم‌ها اغلب از من می‌پرسند چطور ازپسش برآمدی. جان به در بردن در اردوگاه‌ها! فرار! همه تصور می‌کنند مردن آسان است ولی تقلا برای زنده ماندن به تلاشی دوچندان نیاز دارد. غالباً برعکس است.‌ شاید هیچ‌چیز بدتر از این نباشد که منفعلانه منتظر مرگ باشی. زنده ماندن ساده و طبیعی است و نیازی به عزم و ارادهٔ خاصی ندارد.
امیر حسین
اما این اولین ساعات آزادی ما را حسابی عوض کرده بود. آن اشباح دل‌مرده و درمانده که از ناامیدی محض گریخته بودند حالا با عزمی جزم می‌خواستند زنده بمانند.‌ دیگر چندروز یا چندساعت آزادی بیشتر پیش‌ازمرگ برایمان کافی نبود. حالا دیگر باورمان شده بود که جادهٔ برگشت به زندگی را پیدا کرده‌ایم.
Mo0onet
افکار آدم‌ها هم به دو بخش خصوصی و عمومی تقسیم شده بود که اغلب وجه اشتراکی باهم نداشتند. در طول روز مردم سر کارشان بودند و مشغول انجام وظایفشان در قبال حزب؛ بعد هم به خانه می‌آمدند و نقاب‌هایشان را برمی‌داشتند و چند ساعتی زندگی عادی را در پیش می‌گرفتند. دروغ گفتن و نقش بازی کردن بدل به راه‌ورسم هرروزه شده بود؛ بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی اساسش. حتی بچه‌های کوچک هم می‌دانستند آنچه را در خانه می‌شنوند نباید در مدرسه تکرار کنند. یاد گرفته بودند که وانمود کنند به چیزی علاقه نشان ندهند و خودشان را هم درگیر هیچ جریانی نکنند.
پویا پانا
هیچ منطقی نمی‌شد بر این زندگی نام زندگی گذاشت، زندگی نبود؛ صرفاً در مسیری مشخص به‌جلو رانده می‌شدی. تمام فکروذکرمان شده بود امید به آینده. تنها چیزی که به زمان حال معنا می‌داد این بود که باید به هر طریقی، به هر شکلی، از آن گذر کرد.
پویا پانا
غیرممکن است که آدم سال‌ها در مقام برده هرروز با فاشیست‌ها و فاشیسم سروکار داشته باشد و کاملاً از آن در امان بماند و این فساد، ندانسته و ناخواسته، در او رخنه نکند.
ایران
حرف آنهایی که می‌گفتند تنها راه بازگشت به زندگی فراموش کردن است در کَتَم نمی‌رفت. می‌خواستم همه‌چیز را به خاطر بسپارم، روی چیزی سرپوش نگذارم، چیزی را بَزَک نکنم و اتفاق‌ها را همان‌طور که بودند درخاطرم ثبت کنم و با آنها کنار بیایم. می‌خواستم زندگی کنم چون زنده بودم نه به این دلیل که تصادفاً جان سالم به در برده بودم.
fatemeh.gh
اگر این سیستم تنها در صورتی جواب می‌دهد که رهبران جامعه همه از نوابغ باشند و مردم هم صددرصد صادق و منزه باشند، این‌طور سیستمی بد و ناکارآمد است. این روش شاید در بهشت جواب بدهد اما برای این دنیا یک توهم مخرب و احمقانه است.
benyamin parang
اما این اولین ساعات آزادی ما را حسابی عوض کرده بود. آن اشباح دل‌مرده و درمانده که از ناامیدی محض گریخته بودند حالا با عزمی جزم می‌خواستند زنده بمانند.‌ دیگر چندروز یا چندساعت آزادی بیشتر پیش‌ازمرگ برایمان کافی نبود. حالا دیگر باورمان شده بود که جادهٔ برگشت به زندگی را پیدا کرده‌ایم.
farnaz Pursmaily
ما همه‌مان می‌توانیم دردی را تاب بیاوریم که علتش انسان بودنمان است، اینکه از گوشت و خون ساخته شده‌ایم، فانی هستیم و محکوم به مرگیم. اما نمی‌توان با رنجی کنار آمد که انسانی با خونسردی بر همنوع خود تحمیل می‌کند.
Mo0onet
از همان اول از واژهٔ «توده» متنفر بودم، واژه‌ای که از خلال هر جزوه‌ای که می‌خواندم بیرون می‌زد. هرجا این واژه را می‌شنیدم یا به گوشم می‌خورد گلهٔ گوسفندان درنظرم می‌آمد، دریای مواج پشت‌های خمیده و سرهای آویزان و حرکت یکنواخت فک‌ها موقع جویدن.
Mo0onet

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۸۸,۵۰۰
۶۱,۹۵۰
۳۰%
تومان