بریدههایی از کتاب زیر تیغ ستاره جبار
۴٫۱
(۴۵)
برای رژیمهای توتالیتر کار سختی نیست که مردم را نادان نگه دارند. وقتی بهخاطر «درک ضرورتها» از آزادیات دست میکشی، یا بهخاطر انضباط حزبی، برای تطبیق دادن خودت با رژیم، برای عظمت و شکوه میهن یا هر گزینهٔ دیگری که به انجام دادن آن مجاب شدهای، دیگر از تلاش برای مطالبهٔ حقیقت صرفنظر میکنی. آرامآرام، قطرهقطره، زندگیات، مثل زمانی که رگ دستت را زده باشی، میچکد و هرز میرود؛ و تو خودخواسته خودت را از پا درمیآوری.
pipa94
اغلب اینطور گفته میشد که قدرت آدمها را فاسد میکند اما بهنظرم تنها قدرت نبود که مردم کشور ما را فاسد کرد، بلکه ترسی بود که ملازم آن بود. همینکه کسی به قدرت میرسید ترسِ از دست دادن قدرت سراپای وجودش را میگرفت، چون معنای از دست دادن قدرت در جامعهٔ کمونیستی ما این نبود که دوسه پله پایینتر بروی و به موقعیت سابقت برگردی بلکه به معنای سقوط به جایگاه فرودست بود. هرچه بالاتر میرفتی، سختتر زمین میخوردی. هرچه قدرت کسی زیادتر میشد، از دست دادنش سختتر میشد و ترس از دست دادنش هم بیشتر میشد. قدرتی هم که با حربهٔ ترس حفظ شود بینهایت بیرحمانه و بس خطرناک است.
پویا پانا
برای رژیمهای توتالیتر کار سختی نیست که مردم را نادان نگه دارند. وقتی بهخاطر «درک ضرورتها» از آزادیات دست میکشی، یا بهخاطر انضباط حزبی، برای تطبیق دادن خودت با رژیم، برای عظمت و شکوه میهن یا هر گزینهٔ دیگری که به انجام دادن آن مجاب شدهای، دیگر از تلاش برای مطالبهٔ حقیقت صرفنظر میکنی. آرامآرام، قطرهقطره، زندگیات، مثل زمانی که رگ دستت را زده باشی، میچکد و هرز میرود؛ و تو خودخواسته خودت را از پا درمیآوری.
نازنین بنایی
وقتی کسی نظامی سیاسی را انتخاب میکند که بد و ناکارآمد ازآب درمیآید، نظامی که از اصلاح اشتباههای خودش هم عاجز است، ممکن است تمام اشتباههای آن فرد بعدها جنایتی نابخشودنی در نظر گرفته شود.
Mo0onet
همانطور که نمیتوان خانهای را بر گودالی از گل بنا کرد، نمیتوان در جامعهای فاسد زندگی همراه با سعادت ساخت. اول باید پی خانه را بریزی.
yasi
آدمی فقط میتواند چیزی را وصف کند که تاب به خاطر سپردنش را دارد. نمیتوانی ضربات چکشی را توصیف کنی که مغزت را متلاشی میکند.
Mitir
زنها معمولاً فکر میکنند این نیروی عشق است که کوه را جابهجا میکند اما هیچچیزی مثل نفرت چنین قدرتی به آدم نمیدهد!
maedeh
«همهٔ آنچه میخواهم یک زندگی عادی و آرام است.» بعدها فهمیدم که یک زندگی ساده و آرام نه معمول است نه بهراحتی دستیافتنی. برای اینکه در آرامش زندگی کنی، کار کنی، فرزندانت را بزرگ کنی و از شادیهای بزرگوکوچک زندگی لذت ببری، داشتن شریک زندگی خوب و شغل مناسب کافی نیست، اینکه به قانون کشورت احترام بگذاری و وجدانی آسوده داشته باشی کافی نیست؛ از همه مهمتر باید جایگاه اجتماعی خوبی داشته باشی که برپایهٔ آن چنان زندگیای را بسازی. باید در نظام اجتماعیای زندگی کنی که با اصول بنیادین آن موافقی، نظامی که تحت فرمان و نظارت دولتمردانی باشد که بتوانی به آنها اعتماد کنی. همانطور که نمیتوان خانهای را بر گودالی از گل بنا کرد، نمیتوان در جامعهای فاسد زندگی همراه با سعادت ساخت. اول باید پی خانه را بریزی.
Mo0onet
هیچچیز بیمنطقتر و ظالمانهتر از این نیست که بمیری پیشاز آنکه چنان غرق گناه شوی که مستحق مرگ باشی.
لیلا یزدی
تجربه به من ثابت کرده آدمهایی که در دل بحرانها هشیار و قابلاعتمادند همیشه آنهایی هستند که به سادهترین ایدئولوژی پایبند بودهاند: عشق به زندگی. آنها نهتنها بهشکلی غریزی قادرند خودشان را از خطر محفوظ نگه دارند، بلکه اغلب، بیآنکه انگیزهای پنهان درکار باشد یا درپی قهرمانبازی باشند، خیلی طبیعی به دیگران
کمک میکنند.
Reza.golshan
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۸۸,۵۰۰
تومان