مردم رنج فراوانی میکشند، زیرا مسایل را بیش از اندازه جدی میگیرند و نمیدانند که هیچ مسألهای به این همه زحمت نمیارزد.
میخواهم بدانید هر پیشامدی روی دهد، از نظر من اشکالی ندارد. میتوانم هر چیزی را رها کنم.
عبدالوهاب
هیچ چیزی واقعاً آن طور که من میخواهم رخ نمیدهد. پس بهتر است زیاد نگران نباشم و بر این خواسته که همه چیز درست مطابق میل من باشد، پافشاری نکنم؛ به ویژه در مورد مردم، زیرا هر کس ذهن و اولویت خودش را دارد.
عبدالوهاب
میکوشم خودم، دیگران و زندگی را عمیقتر درک کنم. درک کردن، نکتۀ اصلی زندگیست. من خواستههای کمتری دارم و در نتیجه ذهنم سبکتر شده است، اما هنوز به کتاب علاقه دارم. هیچ چیز فوقالعادهای نمیخواهم. فقط میکوشم زندگیام را با کمترین درد و بیشترین درک بگذرانم.
عبدالوهاب
مکان زندگی و همنشینان شما بسیار مهم هستند. برخی مردم و مکانها ذهن شما را به حال بدی میبرند و پیوسته حال بد داشتن ممکن است به ذهنتان آسیب جدی برساند. انسان به شکلی بسیار ظریف تحت تأثیر اطرافیانش قرار دارد.
عبدالوهاب
ما در برابر مسایل چنان آزرده میشویم که گویی هنوز دختر یا پسری خردسال هستیم. پذیرفتن تقدیر برای آرامش ذهن بسیار مهم است. من از زندگی برای مطالب فراوانی که به من آموخته، بسیار سپاسگزارم. میخواهم عمری طولانی داشته باشم تا بتوانم بیشتر بیاموزم. برخی مطالب را فقط در کهنسالی میتوانیم بیاموزیم.
عبدالوهاب
رویدادهای گذشته، مرا به اینجا، به این نقطه در زندگیام رساندهاند. از آنجا که اکنون و در این لحظه، زندگی من بامعنا و آرام است، با گذشته مشکلی ندارم. خودم و بقیه را میبخشم و از همۀ افرادی که برای من یا به خاطر من کاری انجام دادهاند، سپاسگزارم.
عبدالوهاب
هر بار که به شدت رنج میبرم، گامی در راه وارستگی برمیدارم. رنج، رها ساختن را به من میآموزد.
عبدالوهاب
خوشبختی بسیار ساده است: وقتی برای خوشبختی نمیکوشید، خوشبخت هستید.
عبدالوهاب
زندگی ساده را حتی بیشتر از گذشته دوست دارم. آیا به راستی به همۀ این چیزها نیاز دارم؟
عبدالوهاب
نمیخواهم پرمشغله باشم. پرمشغله بودن، هدر دادن زندگی است. هنگامی که پرمشغله هستید، چنان گرفتار میشوید که نمیتوانید ببینید در ذهنتان چه میگذرد و هوشیاریتان را از دست میدهید. بنا بر این، نمیخواهم یک آموزگار پرمشغله باشم.
الهام راگا