بریدههایی از کتاب برف در تابستان
نویسنده:سایادو او جتیکا
مترجم:فرناز فرود
ویراستار:زهره جمشیدیکیا
انتشارات:انتشارات کلک آزادگان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱۹ رأی
۳٫۰
(۱۹)
«یکی از مهمترین و دشوارترین گامهای پیشرفت معنوی این است که به دیگران آزادی احمق بودن را بدهیم!» بله.
هر کاری را با دقت و توجه انجام دهید. بهتر است کم کار کنید، اما آن کار را به خوبی انجام دهید.
عبدالوهاب
نخست، زندگی آرامی داشته باشید. سپس با ذهنی آرام، هر کاری را که به نظرتان مناسب است، انجام دهید.
عبدالوهاب
ما فکر میکنیم مهم هستیم و این فکر، توهم است.
ما باید هر کاری از دستمان برمیآید، انجام دهیم، بدون این که انتظار داشته باشیم دیگران آن چه را برایشان انجام دادهایم، به خاطر داشته باشند.
میخواهیم در زندگی دیگران مهم باشیم.
عبدالوهاب
زندگی به من درسهای بسیاری آموخته است. دوست دارم عمری طولانی داشته باشم تا بتوانم بیشتر بیاموزم. مطالب خاصی را فقط در کهنسالی میتوانیم بیاموزیم.
عبدالوهاب
اگر هوشیار و فرزانه باشید، پیر شدن چندان بد نیست. مراقب تندرستی خود باشید. پیش از آن که خسته شوید، استراحت کنید. از شما خواهش میکنم مراقب تندرستیتان باشید تا عمری طولانی و سلامت داشته باشید. وقتی مسنتر میشویم، داشتههای فراوانی داریم که بخواهیم آنها را با دیگران شریک شویم.
عبدالوهاب
البته انسان باید امرار معاش کند، اما دیوانهوار به اینجا و آنجا دویدن و همۀ وقت خود را به انجام هزار و یک کار غیر ضروری اختصاص دادن، احمقانه است. شما حتی در بارﮤ خودتان هم چیزی نمیدانید و فرصت ندارید به اعماق وجودتان بنگرید.
عبدالوهاب
یک زندگی به راستی رضایتبخش نیازی به تبلیغ ندارد. اگر زندگی شما واقعاً رضایتبخش باشد، احساس نمیکنید باید آن را اثبات کنید.
عبدالوهاب
وقتی جوان بودم، فکر میکردم زندگی مانند فرمول ریاضیست. اکنون که کهنسالتر شدهام، میبینم که زندگی همچون شعر است.
نهایت کوششم را به کار میبرم تا زندگیام را تحملپذیر سازم. گاه شادمان و گاه درمانده هستم.
عبدالوهاب
خودتان را ببخشید و انسانی تازه شوید.
عبدالوهاب
فکر میکنم نباید همۀ عمرمان برای خطاهایی که در گذشته مرتکب شدهایم، احساس گناه کنیم.
عبدالوهاب
من بینقص و در آرزوی کامل بودن نیستم. وقتی به خودم اجازه میدهم کارهای احمقانه انجام دهم، زندگی سادهتر است.
عبدالوهاب
«شجاعت جلوتر از دیگران نبودن» را دوست دارم.
عبدالوهاب
فکر دیگری در بارﮤ من، فقط اندیشهای گذرا در ذهن یک فرد است، اما نمیخواهم آنها را ناراحت کنم.
عبدالوهاب
من آدمها و مسایلشان را درک میکنم، اما نمیتوانم آنها را خیلی جدی بگیرم. حتی به فکری که دیگران در بارﮤ من میکنند، اهمیت نمیدهم.
عبدالوهاب
من نمیکوشم شخص مهمی باشم. فقط در تلاشم تا آن چه را در زندگی، ذهن و قلبم رخ میدهد، درک کنم.
عبدالوهاب
«چگونه زندگی را تا حد امکان ساده کنید؟» ذهنتان را تا آنجا که ممکن است ساده کنید، آن گاه زندگیتان ساده خواهد شد. طمع در کنار نادانی سبب میشود زندگی چنین پیچیده باشد.
عبدالوهاب
فرضها و آرزوها دیگر کافیست! ذهن بدون آنها سبک میشود. اینها بارهای سنگین هستند. بدون آنها آدمی میتواند به آن چه هست، بیشتر توجه کند.
عبدالوهاب
زندگی زنجیرهای از تغییرات است. هیچ اطمینان و قطعیتی وجود ندارد. ما همواره راههای جدید زندگی و برقراری ارتباط را میآزماییم و فکر میکنیم باید مکان و شریک زندگی بینقصی وجود داشته باشد
عبدالوهاب
ما فکر میکنیم که «خوشبخت میشوم... اگر...». در پی رضایت گشتن، جست و جو در پی درد است. اگر این نکته را به طور عمیق درک کنیم، وارستگی را میآموزیم.
عبدالوهاب
بله، دنیا دیوانه است. چه کاری از دست من برمیآید؟ هیچ. پس چرا باید وقت و انرژیام را صرف ناراحت بودن در بارﮤ آن کنم؟
عبدالوهاب
حجم
۲۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۲۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
قیمت:
۴۱,۰۰۰
۲۰,۵۰۰۵۰%
تومان