بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه علم | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب فلسفه علم اثر سمیر  اکاشا

بریده‌هایی از کتاب فلسفه علم

نویسنده:سمیر اکاشا
انتشارات:فرهنگ معاصر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۵ رأی
۴٫۴
(۴۵)
بر این اساس، احتمال یک گزاره یعنی درجه قوت شواهد و قرائنی که پشتیبان آن گزاره است. قائلان به تعبیر منطقی از احتمال معتقدند که برای هر جفت گزارهای که در زبان ما موجود است اگر یکی از آن دو را شاهد و قرینه‌ای برای دیگری به شمار بیاوریم، آن‌گاه علی‌الاصول می‌توانیم احتمال آن دومی را به دست بیاوریم. برای مثال فرض کنیم با توجه به دمای فعلی کره زمین می‌خواهیم معلوم کنیم که در ظرف ۰۰۰,۱۰ سال چقدر احتمال دارد که عصر یخ‌بندان پدید بیاید.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
در تعبیر منطقی از احتمال موضع فوق مورد قبول نیست. طبق تعبیر منطقی، گزارهای مثل «به احتمال زیاد در مریخ حیات وجود دارد»، در معنایی عینی، یا صادق است یا کاذب، و صدق و کذبش هم ناظر به مجموعه‌ای مشخص از شواهد و قرائن است
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
تعبیرِ ذهنی از احتمال تلویحاً بر این نکته دلالت دارد که در مورد احتمال، هیچ واقعیت عینیِ مستقل از اعتقاد شخصی در کار نیست
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
اما اگر برای دانشمندان، سادگی ملاک استنتاج باشد در این صورت مسئله‌ای مطرح می‌شود: ما از کجا می‌دانیم که جهان ساده است و پیچیده نیست؟ رجحان نظریه‌ای که داده‌ها را برحسب علل کمتری تبیین می‌کند معقول به نظر می‌رسد. اما آیا دلیلی عینی وجود دارد که نشان دهد در مقایسه با نظریه پیچیده‌تر احتمال صدق نظریه ساده‌تر بیشتر است؟ فیلسوفان علم درباره پاسخ این پرسشِ دشوار همسخن نیستند.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
در صورت استفاده از استنتاجِ بهترین تبیین، به روشی نیاز داریم تا با آن بتوانیم معلوم کنیم کدام فرضیه داده‌های مفروض ما را به بهترین وجه تبیین می‌کند. اما سؤال این است که معیار گزینش بهترین تبیین چیست. جواب رایج به این سؤال این است که ساده‌ترین و موجزترین تبیین، بهترین تبیین است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
می‌گویند سخن درست این است که استنتاجِ بهترین تبیین منوط به استقرای معمولی است، نه برعکس. برای این‌که مبنای این نظر را دریابیم، خوب است باز برویم به سراغ پنیر داخل گنجه. چرا ما برای تبیین داده‌ها فرضیه دزدی موش را بر دزدی خدمتکار ترجیح می‌دهیم؟ قاعدتاً به این دلیل که می‌دانیم معمولاً موش‌ها هستند که پنیر می‌دزدند نه خدمتکارها. اما این دانش از طریق استدلال استقرایی معمولی برای ما فراهم آمده و اساس آن هم مشاهده رفتار موش‌ها و خدمتکارها در وهله قبل از استنتاج بوده است. پس بر وفق این نظر، هنگامی که می‌خواهیم معلوم کنیم از بین یک دسته فرضیه‌های متضاد کدام‌یک می‌تواند داده‌هایمان را به بهترین وجه تبیین کند پیوسته از دانشی بهره می‌گیریم که فراورده استقرای معمولی است. بنابراین خطاست اگر استنتاجِ بهترین تبیین را استنتاجی بنیادی‌تر به شمار آوریم.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
گیلبرت هارمانِ فیلسوف مدعی است که استنتاجِ بهترین تبیین بنیادی‌تر است. طبق این نظر هرگاه که ما استنتاج استقرایی عادی می‌کنیم و مثلاً می‌گوییم «هر قطعه فلزی که تابه‌حال بررسی شده رسانای الکتریسیته است، بنابراین همه فلزات رسانای الکتریسیته هستند»، به طور ضمنی ملاحظات تبیینی را به میان می‌آوریم. زیرا فرض ما این است که تبیینِ صحیحِ خاصیتِ رسانایی فلز در نمونه‌های بررسی شده، هر چه که باشد، مستلزم این است که همه فلزات رسانای الکتریسیته خواهند بود. به همین دلیل است که ما دست به استنتاج استقرایی می‌زنیم. اما مثلاً اگر تبیین ما این باشد که رسانایی قطعات فلز در نمونه‌های بررسی شده ناشی از عملی است که تکنیسین آزمایشگاه روی آنها صورت داده، آن‌گاه نتیجه نخواهیم گرفت که همه فلزات رسانای الکتریسیته‌اند. قائلان به این نظر منکر تفاوت بین استنتاجِ بهترین تبیین و استقرای عادی نیستند. معلوم است که چنین تفاوتی وجود دارد. اما به عقیده آنها استقرای عادی در نهایت منوط به استنتاجِ بهترین تبیین است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
(فرانک رمزی، فیلسوفِ کیمبریجیِ دهه ۱۹۲۰، می‌گفت طلب توجیه برای استقرا «طلب محال» است.)
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
در فرایند تفکر و استدلال، استقرا نقشی چنان بنیادی دارد که اساساً توجیه آن بی‌وجه است. پیتر استراوسون، فیلسوف با نفوذ معاصر، طرفدار این رأی است و با تمثیل زیر از آن دفاع می‌کند. می‌گوید اگر دغدغه خاطر کسی این باشد که فلان عمل قانونی هست یا نه می‌تواند به کتاب قانون مراجعه کند و ببیند قانون درباره آن عمل خاص چگونه حکم می‌کند. اما شخصی را تصور کنید که دغدغه‌اش این باشد: «آیا خود قانون قانونی است یا نه؟» این دیگر، الحق، دغدغه عجیبی است. چون قانون دقیقاً محک و معیاری است که بر مبنای آن درباره این‌که سایر امور قانونی هستند یا نه قضاوت صورت می‌گیرد، ولی تحقیق در این باب که اصلاً آیا خود معیار هم قانونی است یا نه دیگر چه معنایی دارد؟ استراوسون معتقد است که استقرا هم مشمول همین قاعده است. چون استقرا یکی از معیارهایی است که ما به کار می‌گیریم تا معین کنیم آنچه درباره جهان گفته می‌شود موجّه است یا نه.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
فیلسوفان به مسئله هیوم، به معنای واقعی کلمه، ده‌ها جواب جورواجور داده‌اند. و این حوزه تحقیق هنوز هم حوزه فعالی است. برخی معتقدند که کلید حل معما مفهوم احتمال است. عقیده کاملاً معقولی است. چون طبیعی است که آدمی تصور کند در استنتاج استقرایی هرچند نتیجه به نحو ضروری از مقدمات حاصل نمی‌شود اما این‌قدر هست که مقدمات نتیجه را کاملاً محتمل می‌سازند. بنابراین شناخت علمی حتی اگر یقینی نباشد بسیار محتمل است. اما این جواب به مسئله هیوم، اشکالات خودش را هم دارد و به هیچ وجه از قبول عام برخوردار نیست. ما در جای خود به این موضوع خواهیم پرداخت.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
این استدلال که استقرا قابل اعتماد است برای این‌که تا به حال نتیجه‌بخش بوده، خودش استقرایی است. برای کسی که از ابتدا به استقرا اعتماد ندارد چنین استدلالی کاملاً بی‌اعتبار است. و نکته اساسی هیوم نیز همین است. پس قضیه از این قرار است. هیوم می‌گوید که شالوده استنتاج‌های استقرایی ما فرض یکنواختی طبیعت است. ولی ما صحت یکنواختی طبیعت را نه می‌توانیم اثبات کنیم و نه می‌توانیم دلیل تجربی برایش بیاوریم، چون دلیل تجربی در اینجا مستلزم مصادره به مطلوب است. پس استنتاج‌های استقرایی ما به فرضی درباره جهان متکی هستند که ما برای آن فرض هیچ مبنای محکمی نداریم. هیوم نتیجه می‌گیرد که اطمینان ما به استقرا صرفاً از سنخ ایمان کورکورانه است، یعنی هیچ توجیه عقلانی ندارد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
بالاخره همین امر که فرض یکنواختی طبیعت تا به حال همواره صحیح بوده، آیا دلیل محکم و مسلمی به سود آن نیست؟ اما هیوم در جواب می‌گوید که این نوع استدلال مصادره به مطلوب است! چون خود این استدلال نیز استقرایی است و، با این حساب، منوط است به این‌که یکنواختی طبیعت را از پیش فرض کرده باشیم. معلوم است استدلالی که، از آغاز، فرضش یکنواختی طبیعت است دیگر خودش نمی‌تواند نمودار صدق این فرض باشد. به عبارت دیگر، در این واقعیت جای چون و چرا نیست که طبیعت تاکنون عموماً یکنواخت عمل کرده است. ولی ما نمی‌توانیم به پشتوانه این واقعیت استدلال کنیم که طبیعت همچنان یکنواخت عمل خواهد کرد، چون در چنین استدلالی فرض می‌شود که آنچه در گذشته رخ داده نمودار قطعی چیزی است که در آینده رخ خواهد داد، و این همان فرض کردن یکنواختی طبیعت است که بناست مطلوب استدلال ما باشد. پس اگر سعی کنیم برای تأیید یکنواختی طبیعت با تکیه بر تجربه استدلال کنیم دست‌آخر گرفتار دور خواهیم شد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
استدلال ما، از قرار معلوم، منوط است به این فرض که نمونه‌های آزمایش‌نشده یک مجموعه، از لحاظ خصوصیات مربوط به بحث، شبیه نمونه‌های آزمایش‌شده همان مجموعه است. مقصود هیوم از یکنواختی طبیعت همین فرض است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
اما هیوم چگونه به چنین نتیجه تکان‌دهنده‌ای رسید؟ او در آغاز متوجه شد هرگاه که ما بر مبنای استقرا استنتاج می‌کنیم، «یکنواختی طبیعت» پیش‌فرض استنتاج ماست
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
دیوید هیوم (۱۷۱۱۱۷۷۶)، فیلسوف اسکاتلندیِ قرن هجدهم، جوابی ساده و در عین حال اساسی به این سؤال می‌دهد. سخن او این است که استفاده از استقرا به هیچ‌وجه پشتوانه عقلی ندارد. او می‌پذیرد که ما تمام مدت، چه در زندگی روزمره و چه در علم، از استقرا بهره می‌گیریم، اما تأکید می‌کند که این رفتار صرفاً عادتی غریزی است و بر آگاهی مبتنی نیست. اگر کسی از ما بخواهد که به سود استقرا دلیلی محکم اقامه کنیم، به نظر هیوم، برآوردن تقاضای چنین فردی به نحو مطلوب از ما ساخته نیست.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
استدلال اصلی پوپر به قرار زیر است. اثبات صدق نظریات علمی بر پایه داده‌های محدود غیرممکن است، اما اثبات کذب آنها ممکن است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
به نظر اکثر فیلسوفان اتکای علم به استدلال استقرایی به قدری واضح است که اصلاً لزومی ندارد کسی برای آن دلیل بیاورد. اما نکته جالب توجه این است که کارل پوپرِ فیلسوف، که در فصل قبل با او آشنا شدیم، این موضع را نمی‌پذیرد. پوپر مدعی است که دانشمندان فقط به استنتاج قیاسی نیاز دارند. و چه خوب می‌شد اگر نظر پوپر صحیح می‌بود، چون، همان‌طور که دیدیم، استنتاجِ قیاسی بسیار مطمئن‌تر از استنتاج استقرایی است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
ممکن است در روزنامه‌ای این گزارش بیاید: دانشمندان «اثبات تجربی» کرده‌اند که خوردن ذرتِ حاصل از اصلاح ژنتیکی خطری برای انسان ندارد. حال آن‌که اگر بخواهیم دقیق سخن بگوییم در اینجا اثبات به معنایی که مثلاً ریاضی‌دانان قضیه فیثاغورث را اثبات می‌کنند در کار نیست. چون رسیدن از این مقدمه که «آزمایش‌ها نشان داده هیچ‌یک از کسانی که این نوع ذرت را خورده‌اند آسیبی ندیده‌اند» به این نتیجه که «این نوع ذرت به هیچ‌کس آسیب نخواهد رساند» استنتاجی استقرایی است، نه قیاسی. گزارش روزنامه باید این‌طور نوشته می‌شد: دانشمندان شواهد بسیار محکمی یافته‌اند که طبق آن خوردن این نوع ذرت ضرری برای انسان ندارد. اگر بخواهیم دقت بیان داشته باشیم باید کلمه «اثبات» را فقط در جایی به کار ببریم که با استنتاج قیاسی سر و کار داریم. به‌ندرت پیش می‌آید، شاید هم هرگز پیش نیاید، که بتوان با تکیه بر داده‌ها فرضیات علمی را، به معنای دقیق کلمه، اثبات کرد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
عملاً هر وقت که دانشمندان از داده‌های محدود به نتایج کلی می‌رسند (و این کارِ همیشگی دانشمندان است) از استدلال استقرایی استفاده می‌کنند.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
در استنتاج یا استدلال استقرایی، مقدمات ما درباره چیزهایی است که آنها را آزموده‌ایم، سپس بر اساس این مقدمات، درباره چیزهایی که نیازموده‌ایم نتایجی می‌گیریم. در نمونه‌ای که آوردیم موضوع استنتاج تخم‌مرغ‌ها بودند. استدلال قیاسی در مقایسه با استدلال استقرایی بسیار اطمینان‌بخش‌تر است. در صورت قیاسی بودن استدلال می‌توانیم یقین داشته باشیم که اگر مقدمات صادق باشند نتیجه هم صادق خواهد بود. اما این حکم را نمی‌توان به استدلال استقرایی تسرّی داد. برعکس، در استدلال استقرایی این امکان کاملاً وجود دارد که مقدماتِ صادق به نتیجه کاذب بینجامند. اما به رغم این عیب، ظاهراً ما در سرتاسر عمرمان بر استدلال استقرایی تکیه می‌کنیم، معمولاً هم این کار را بدون تأمل انجام می‌دهیم.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱

حجم

۸۶۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۸۶۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان