کتاب صوتی ناطور دشت، اثر ماندگار ادبیات آمریکا، روایت بیگانگی جوانی به نام «هولدن کالفیلد» با دنیای پیرامونش است. جی.دی سلینجر کتاب ناطور دشت را نوشته است و مهدی آذری و مریم صالحی کار ترجمه را بر عهده داشتند.

صدای زیبای آرمان سلطان‌زاده لذت شنیدن نسخه صوتی کتاب را دوچندان کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی ناطور دشت

هولدن جوانی است که همه ارزش‌‌‌‎ها را زیر سوال می‌برد. نزدیک کریسمس است و همه به خانه‌هایشان برمی‌گردند. او در درس‌های مدرسه‌اش مردود شده و حالا منتظر است نامه‌ی مدرسه به خانواده‎اش برسد. هولدن می‌خواهد کمی صبر کند تا آب‎ها از آسیاب بیفتد، بعد به خانه برگردد. در این مدت بدون مقصد خاصی در شهر پرسه می‌زند از خاطرات چند روز گذشته و افکارش حرف می‎زند. با خواندن کتاب ناطور دشت همراه با هولدن به جاهایی که او می‌رود، سفر می‌کنیم و به عمیق‌ترین لایه‌های فکر او سر می‌زنیم.

هولدن می‌تواند مظهر جوانان در همه جای دنیا باشد، جوانانی که فشارها و تنش‌هایی از قبیل زندگی کردن مطابق قوانین، تلاش برای رهایی از ارتباطات بی‌معنای انسانی و محدود کردن شخصیتشان، آنان را از هر طرف احاطه کرده است. این رمان تأثیرگذار با بیان شیرین جی.دی سلینجر گاهی لبخند بر لب خواننده نیز می‌نشاند. سلینجر سرگردانی و یأس این جوان جستجوگر را به‌گونه‌ای دلنشین ساخته که با او هم‌دل و هم‌فکر می‌شویم. در واقع ناطور دشت را می‌توان حکایت جوان‌های جستجوگری دانست که به دنبال مفهوم واقعی زندگی، هم‌رنگ جماعت نمی‌شوند، حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود. هولدن کالفیلد در نظرسنجی «مجلهٔ کتاب» عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.

کتاب صوتی ناطور دشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

ناطور دشت در لیست صد کتابی که باید پیش از مرگ خواند قرار دارد و همین سبب می‌شود تا کتابی جذاب و خواندنی برای همه‌ی مخاطبان باشد.

درباره‌ی جی.دی سلینجر

جی.دی سلینجر با نام کامل جروم دیوید سلینجر در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی (که پس از ازدواج با پدرش به یهودیت گروید) به دنیا آمد. کتاب معروف او ناطور دشت (ناتور دشت)، در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی راندوم هاوس در سال ۱۹۹۹ آن را به‌عنوان شصت‌وچهارمین رمان برتر سده بیستم معرفی کرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا به‌عنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب‌های ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ ــ منتشرشده از سوی «انجمن کتابخانه‌های آمریکا» ــ قرار گرفت. مجموعه داستان‌های کوتاه او با عنوان دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم هم در ایران منتشر شده است. سلینجر در سال ۲۷ ژانویه ۲۰۱۰ در نود و یک سالگی چشم از دنیا فروبست.

جملاتی از کتاب صوتی ناطور دشت

فروشنده مرد خوبی بود. گمان کنم فهمیده بود ما داریم مسخره بازی درمیاوریم. برای اینکه فیبی همیشه با خنده حرف می‌زد. بهرحال بدون کروات داشتم تا آخر خیابان پنجم می‌رفتم. بعد یک دفعه چیز عجیبی اتفاق افتاد. هر دفعه که سر این چهارراه می‌رسیدم و پایم را توی این خیابان می‌گذاشتم، حس می‌کردم هیچوقت به آن طرف خیابان نمی‌رسم. فکر می‌کردم دارم توی زمین فرو می‌روم و هیچکس دیگر مرا نمی‌بیند. پسر، بدجوری ترسیدم. اصلا نمی‌توانی تصورش را بکنی، شروع به عرق ریختن کردم. تمام پیراهن و لباس زیر و بدنم خیس خیس شد. بعد یک کار دیگر کردم. هر دفعه که سر چهارراه می‌رسیدم، وانمود می‌کردم که دارم با برادرم حرف می‌زنم. به او می‌گفتم: «نذار من گم بشم. لطفا.»

بعد وقتی که به آن طرف خیابان می‌رسیدم، بدون اینکه اتفاقی برایم بیفتد از او تشکر می‌کردم.