
کتاب طرفداران دوآتشه
معرفی کتاب طرفداران دوآتشه
طرفداران دوآتشه کتابی در زمینهٔ موفقیت در کسبوکار اثر از پت فلین است که با ترجمهٔ صبا سیفی و محبوبه مسیحی در انتشارات برآیند به چاپ رسیده است.
دربارهٔ کتاب طرفداران دوآتشه
در میان کسبوکارها تنها معدودی از آنها که بازار انحصاری دارند یا متکی به رانت هستند، نیاز به مخاطبان و مشتریان وفادار ندارند. مفهوم وفاداری در کسبوکار با وفاداری در روابطه شخصی بسیار متفاوت است. وفادار شدن و وفادارماندن مشتریان حاصل ایجاد احساس اعتماد، توجه، و اهمیتدادن است و در هر مرحلهای از فرایندهای فروش اگر این احساسات آسیب ببیند، کسبوکارها مشتریان خود را از دست میدهند و این بدترین آسیبی است که ممکن است به کسبوکاری وارد شود.
پت فلین در کتاب طرفداران دوآتشه، به مخاطبانش میآموزد که چگونه طرفدارانی وفادار و همیشگی به وجود بیاورند و آنها را حفظ کنند. در این کتاب دربارهٔ اهمیت جذب مشتری و دنبالکننده و شیوههای جذب و حفظ مشتری سخن گفته میشود. پت فلین برای شما از کسبوکار خود و شیوههای حفظ مشتری خودش میگوید.
نویسندگان متعدد و فعالان زیادی درحوزهٔ کسبوکار، همچون «هل الرود»، «مایکل هایات»، «لوئیس هوز»، «چلن جانسون» و «امی اشمیتار لاندینو» کتاب طرفداران دوآتشه را تحسین کرده و آن را شگفتانگیز دانستهاند.
کتاب طرفداران دوآتشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای موفقیت در کسبوکار، به ویژه صاحبان کسبوکارهای کوچک و بزرگ که قصد دارند کار خود را توسعه دهند، مخاطبان این کتاب هستند.
بخشی از کتاب طرفداران دوآتشه
«من به چیزی که همسرم، آوریل قرار بود هنگام شام به من نشان دهد بدگمان بودم و حتی کمی ترسیده بودم.
هنگام صرف شام ماطبق معمول دربارهٔ گذشته و دوران دبیرستان، زمانی که هنوز خانواده تشکیل نداده بودیم: صحبت میکردیم. دریک مدرسه درس میخواندیم و دوستان مشترک زیادی داشتیم و صحبتکردن دربارهٔ گذشته و این که چقدر عجیب بودیم و به چه چیزهایی علاقه داشتیم، همیشه برایمان لذتبخش بوده است. ما دربارهٔ غذاهایی که میخوردیم، برنامههایی که تماشا میکردیم و طبیعتاً همیشه دربارهٔ موسیقی مورد علاقهمان بحث میکردیم.
دههٔ نود دههای جالب برای موسیقی بود. نیروانا بلومد، گرین جی و بریتنی اسپیرز همیشه در رادیو اجرا میکردند تا ما را بیشتر دلباختهٔ خودشان کنند. من به سبکهای مختلف موسیقی گوش میداد م و حتی نوار گلچینی از چندین نوع سبک متفاوت موسیقی داشتم. اما آوریل در تمام زندگیاش فقط به یک گروه موسیقی علاقه داشته است؛ پسران بک استریت.
من همیشه میدانستم که او عاشق این گروه است، زیرا تمام آلبومهای آنها را میخرید، به کنسرتهایشان میرفت و حتی عکسشان را روی دیوار اتاقش زده بود؛ اما تا بعد از شام آن شب به عمق علاقه و عشق او به این گروه پی نبرده بودم.
در آن شب او چیزهایی را گفت که قطعاً بعد از آنهمه صحبت دربارهٔ گروه بک استریت دیگر علاقه نداشتم از پارتنرم بشنوم: «میخواهم چیزی به تو نشان دهم»
ناگهان یک پوستر از اعضای گروه موسیقی در ذهنم تداعی شد که خوشبختانه این نبود؛ هرچند چیزی که در ادامه دیدم به همان اندازه تعجبآور بود.
آوریل به داخل اتاق رفت و با یک جعبهٔ بزرگ که سنگین به نظر میرسید برگشت.آن را روی زمین گذاشت و در کنارش نشست. سپس از من پرسید: «مطمئنی میخواهی این را ببینی؟» با بیمیلی گفتم بله. چگونه میتوانستم بگویم نه!
جعبه را باز کرد، ناگهان با عکس یکی از اعضای گروه که به من خیره شده بود، مواجه شدم. عکسی از نیک کارتر، قدبلند با چشمانی مشکی و موهایی بور. او یکی از اعضای گروه پرطرفدر بک استریت بود که تصویرش روی تقوم سال ۲۰۰۱ خودنمایی میکرد...»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه