نظرات کاربران درباره کتاب فردا

کتاب فوق العاده جالبی بود...روند داستان یه جوری جلو میره و تیکه های پازل انقدر قشنگ کنار هم قرار میگیرن که نمیتونی بیخیال خوندن بشی...ژانرش هم پلیسی معمایی بود هم عاشقانه...اما از ترجمه نگم که واقعا بد بود و حیف کتاب که با این ترجمه ارائه شده. مترجمی که ندونه استفاده از هکسره چه موقع هست یا نیست(کل کتاب اصلا رعایت نشده بود)، به جای تسویه حساب مینویسه تصفیه حساب، چند بار اسامی ماه های میلادی رو اشتباه مینویسه اونم برای کتابی که بحث زمانبندی دقیق مطرحه و آدمو گیج میکنه، نمیدونه مهره رخ با قلعه در شطرنج یکیه (و کلی موارد دیگه!!) بنظرم واقعا باید مترجمی رو ببوسه بذاره کنار🤦🏻‍♀️

کتاب جالبی بود،موضوع از نظر من تازگی داشت،خواننده بشدت ترغیب میشه هرچه زودتر به سطرهای بعدی برسه تا از اتفاقات بعدی مطلع بشه،فکر کنم یکروزه تمومش کردم😁

کتاب جالبی بود هر چند کمی تخیلی هم بود ولی این در کل به جذابیت کتاب خللی وارد نکرده

همیشه پیش خودم فکر میکنم کاش میشد به عقب برگشت و جلوی بعضی از چیزها را گرفت، اما آیا به نفع‌مان هست ، شاید باید یاد بگیریم با همه اتفاقات بد کنار بیایم و بسازیم. داستان متیو و إما هم از این دست خواستن ها هست، داستان زندگی موازی و تغییر آنچه سرنوشت می‌نامیم. در عین حال داستان پر از غافلگیری های جذاب نویسنده هست، طوری که سخت هست کتاب را زمین بگذاریم.

در واقع کتاب خوبی بود ولی نمی شه گفت عالی بود، تا انتهای داستان غافلگیری هایی دارد که حس تعلیق داستان رو حفظ می کند و شما را وادار به ادامه مطالعه می گرداند . با وجود اینکه در این موضوع (اتصال آینده به گذشته) فیلم زیاد دیده ام ، این روایتی نو بود، اما نقطه ضعف هایی داشت ، قسمت هایی خیلی آبکی و بی منطق میشد (کمی اسپویل) مثلا پلیس شدن اِما یا مهارت بی نظیر پسره تو حک کردن سیستمها. با این حال اگر خیلی سختگیر نباشید ، لذت خواهید برد.

کتاب زیبایی بود،از اون کتابای تخیلی که دوست داری واقعیت داشته باشن

خیلی داستان جذابی داره جوری که دوست دارین همه رو در یک روز بخونین و کتاب رو زمین نذارید یه مشکلی داره وقتی ما میگیم "همین هست که هست" میگیم "همینه" نمیگیم "همینِ" چون وقتی فعل رو میخوایم حذف کنیم ه میزاریم اخر کلمه. هست یا است وقتی حذف میشه نمیتونیم کسره بزاریم. بنابراین ایراد نگارشی داره کتاب متاسفانه

کتاب خیلی قشنگیه حتی یه فیلم کره ای از روش ساختن که خیلی قشنگه ولی ترجمه کتاب بسیار سطح پایین و مبتدی بود و مترجم تسلط کافی به زبان نداشته است.

ترجمه خیلی اذیت کننده بود ، مخصوصا تکرار کلمه ی بی‌معنی " پردیس دانشگاهی" .. اصلا نمیفهمم چرا باید کلمه معمولی و رایج دانشگاه رو چیزی چند معنی و من درآوردی "پردیس" از فرهنگستان علوم اضافه کرد و تو هر صفحه تکرار اش کرد؟

فردا داستان تقدیر و سرنوشت است. آیا می‌توان سرنوشت را تغییر داد؟ این سوالی است که از ابتدای داستان ذهن خواننده را درگیر می‌کند. زندگی اِما و تصمیم‌هایش، مخاطب را با خود تا انتهای داستان همراه می‌کند؛ در بسیاری از قسمت‌های کتاب نفس را در سینه خواننده کتاب حبس می‌کند و هر لحظه همراه اِما نگرانی را تجربه می‌کند. اما در آخر کتاب رضایت خواننده جلب می‌شود و تجربه‌ای شیرین برای او رقم می‌خورد. گیوم با نوشتن رمان فردا با روح مخاطب بازی می‌کند، او را درگیر باورهای عملی مثل دنیاهای موازی می‌کند. زندگی موازی دو انسان و اتفاقات بین این دو را روایت می‌کند و از تغییر سرنوشت انسان‌ها در جهان‌های موازی صحبت می‌کند و در عین حال داستان را به جذاب‌ترین شیوه ممکن روایت می‌کند.بسیاری از منتقدان جهان نوشته‌های او را حیرت‌آور، جذاب، پدیده، سرگیجه‌آور، سفر در زمان، نشان دهنده کلیدهایی برای گشودن مسیر عشق واقعی و نویسنده‌ای که کتاب‌های او را نمی‌توان کنار گذاشت توصیف کرده‌اند. برخی دیگر معتقد هستند که او با نوشته‌های جذابش، «بالزاک» را دوباره به یاد خوانندگان می‌آورد. داستان‌های گیوم با روایت جذابی که دارند فراموش کردن روزمرگی و دغدغه‌های زندگی را برای خواننده امکان پذیر می‌کنند. شخصیت‌پردازی آثار گیوم نیز منحصر به فرد و جذاب است به این صورت که خواننده از همان ابتدای داستان، خود را در برابر یک فیلم و یا سریال می‌بیند. صحنه‌ها کاملا قابل درک و زنده هستند به طوریکه مخاطب خود را در داستان می‌بیند. به همین علت هم هست که آثار گیوم به راحتی قابلیت تبدیل به فیلنامه را دارند و اثر گیوم «و بعد» به فیلمنامه نیز تبدیل شده است شخصیت‌های اصلی داستان متیو و اِما هستند. متیو مردی لاغر اندام، با صورتی سبزه و کفش‌های چرمی‌، جذاب و پرشور و استاد فلسفه دانشگاه هاروارد است. او به دلیل سخنرانی‌های تاثیر گذار و ساده خود که فلسفه را به راحتی برای همه قابل فهم کرده است در بین دانشجویان بسیار محبوب است. برای واحد درسی جدید او بیش از 800 نفر ثبت نام کرده‌اند و کلاس او در تالار اصلی دانشگاه برگزار می‌شود. بر روی تخته این جمله نوشته شده است در صورتی که فلسفه رنج روح را از میان نبرد، سودی نخواهد داشت. متیو به تازگی همسرش را در یک حادثه وحشتناک از دست داده و به تنهایی از دخترش مراقبت می‌کند. زمانی‌که او یک مَک بوک خریداری می‌کند متوجه می‌شود که همچنان عکس‌های صاحب قبلی لپ تاپ در آن باقی مانده است. به همین منظور او سعی می‌کند که با صاحب قبلی لپ تاپ ارتباط برقرار کند. صاحب قبلی مک بوک زنی به نام اِما است که در 32 سالگی همچنان به دنبال یار و همراه خود می‌گردد. اِما و متیو زمانی‌که شروع به صحبت با یکدیگر می‌کنند به این نتیجه می‌رسند که قرار ملاقاتی با یکدیگر بگذارند. قسمت جالب ماجرا این است که آن دو در دو دنیای موازی زندگی می‌کنند و اِما یک سال قبل از متیو زندگی می‌کند. متیو به این موضوع فکر می‌کند که شاید اِما بتواند از مرگ همسر او جلوگیری کند اینجاست که داستان رمان فردا آغاز می‌شود...✍🏻

این کتاب طوری بود ک من اصلا نتونستم زمینش بذارم و انقدر اتفاقات ناگهانی می افتاد ک همین جوری ماتم میبرد داستان اوج خوبی داشت خیلی لذت بردمممم خیلی ب شدت پیشنهادش میکنم اگ ماجراجو هستین و دنبال کتابی با ۵۰ درصد حالت عاشقانه میخاین و همچنین ب دنیای موازی علاقه دارین کتاب عالی هست خیلی موضوع متفاوت و جدیدی برای من داشت.. و جز بهترین کتاب هایی ک خوندم بود و اکثر کتابایی ک میخوندم انگار کشش نداشتم ادامش بدم ولی این جذاب تر از اونی بود ک فکر میکردم و اصلا اینطور نبود ک بخوام ول کنم وسطش یا ادامش ندم خلاصه توصیه زیادددددد میکنم ک بخونید

به نظرم رمان فوق العاده ای بود شاید اوایل جذابیت خاصی نداشته باشه ولی کم کم جذابیت داستان زیاد میشه بطوریکه از اواسط داستان دیگه نمیتونی داستان رو رها کنی دوست داری ببینی تهش چی میشه

واقعا داستان جذاب و پرکششی بود اولین کتاب از این نویسنده رو میخوندم و واقعا جذبم کرد و مشتاق به خواندن کتابای دیگه از این نویسنده جالبیش اینجا بود که من از ته دلم خداخدا میکردم که شرایط حال عوض نشه چون واقعا داستانو برام مسخره میکرد و همین هم شد و به نظرم نویسنده مهارت خودشو نشون داده این رمان میگه که هرچقدم بگیم کاش زمان برگرده شرایط حال رو نمیتونیم عوض کنیم و فقط احساسات و تفکراتمونه که عوض میشه پس وقتی میدونیم برگشتی وجود نداره چه بهتر که از حال خودمون لذت ببریم و احساس خوب منتقل کنیم که نه ضربه ببینیم نه ضربه بزنیم

اینقدر این رمان جذاب و گیرا و هیجانی بود که یه شبه تمومش کردم،دم نویسنده‌ ش گررررررم

واقعا داستان پردازی زیبا و جالبی داشت...پر کشش و همچنین هیجانی هم بود:)

فوق العاده بود تو دو روز کلشو خوندم،از بس که هیجان انگیز بود

خوب بود

یک مرد که زنش رو از دست داده، به شکلی عجیب با دختر جوانی آشنا میشه و ماجراهایی عجیب تر براشون اتفاق میفته ______ نوشته های گیوم موسو سراسر حوادثی هیجان انگیز بر پایه اتفاقاتی بدون دلیله شخصا فکر میکنم خیلی از اتفاقات کتاب روی یک سری وقایع بدون توضیح بنا شده،انگار که نویسنده فقط میخواد مدام خواننده رو غافلگیر کنه و البته در این زمینه نسبتا خوب عمل میکنه ولی در کنار این غافلگیری زیر سازیه مناسب رو انجام نمیده و کلی سوال رو درباره علت وقایع بی جواب میذاره هرچند که این کتاب برای من خیلی قابل حدس بود و زیاد غافلگیری نداشت ولی در کل کتاب هیجان انگیزی بود _____اسپووووووووووووووووووووویل______ گاف 1 کتاب:کیت عاشق شاهزاده سیاه بود و به خاطرش حاضر بود انقد نقشه بکشه و آدم بکشه و ...،پس چطوری بود که همزمان داشت ازش جاسوسی میکرد و در ازاش از روسا پول میگرفت؟!!!!!!! ____ حضور آوریل چرا انقد بی سر و ته بود؟! به نظرم جالبتر بود اگه اما همون آوریل میبود،اینجوری منطقی تر به نظر میرسید

واقعا زیبا و جذاب بود ازاون دست کتابهایی که نمیتونی زمین بزاره همه چی عالی بود نثر روان ترجمه درست و داستان هم بی نهایت جذاب 👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼👌🏼

موضوع و روند داستان برای من جذابیت زیادی نداشت،طبق نظرات دوستان انتظارم یک داستان پیچیده و جذاب بود اما با یک داستان معمولی حول محور دنیای مجازی مواجه شدم که پیچیدگی خاصی نداشت،نویسنده سعی کرده بود با اضافه کردن مسائل مختلف بهش رمز و راز بیشتری بده اما موفق نبود. ترجمه و نگارش هم اصلا چنگی به دل نمیزد و تاحدی اعصاب خورد کن بود