نظرات کاربران درباره کتاب باشگاه پنج صبحی ها

ما عضو باشگاه لنگ ظهری ها هستیم

خلاصه کل این کتاب: ساعت ۵ صبح بیدار بشید و فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ رو انجام بدید. از ساعت ۵ تا ۵:۲۰ دقیقه مشغول فعالیت شدید بدنی بشید. از ساعت ۵:۲۰ تا ۵:۴۰ دقیقه اهداف روزمره رو بنویسید یا مرور کنید. از ۵:۴۰ تا ۶ صبح به یادگیری حرفه خودتون، کتاب خوندن و چیزی که به پیشرفتتون منجر می‌شه مشغول باشید. باقی کتاب جز این موارد به شما از اهمیت بیداری در این ساعت، دوری از حواس‌پرتی اینترنت، دلایلی که این فرمول باعث موفقیت می‌شه و دلایل علمی خوب خوابیدن توضیح می‌ده. کتاب تکرار مکررات بسیار داره. نکات ارزنده‌ و کاربردی بسیار هم داره. می‌شه فقط بخش‌های مهم رو خوند. در آخر هم از چندین فرمول برای گذران روز حرف میزنه. نکته مهم دیگه این بود که هر عادت شصت و شش روز زمان می‌خواد و نباید به خاطر سختی از این عادت روزانه دست کشید. من از فردا این برنامه رو اجرا می‌کنم و اگر فایده‌ای داشت تو آپدیت همین نظر می‌نویسم. پیش به سوی سحرخیزی!

این کتاب رو به بی نهایت∞ اضافه کنید 🙃🙏🏻🍃

کتاب باشگاه پنج صبحی ها کتابی داستانی است با اهداف آموزشی که اهمیت سحرخیزی را به خوانندگان خود می‌آموزد. عضو باشگاه پنج صبحی‌ها شوید، اختیار صبحتان را به دست بگیرید و کیفیت زندگی‌تان را بهبود بخشید. در کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها داستان حول دو نفر می‌گردد که یکی هنرمند و دیگری کارآفرین است. هنرمند و کارآفرین در یکی از سخنرانی‌های انگیزشی یکدیگر را ملاقات می‌کنند و به هم دل می‌بازند. خواننده برای یادگیری درباره‌ی تکنیک‌های سحرخیزی و دیگر خودیاری‌ها به نقاط گوناگون جهان ازجمله هند، ایتالیا، برزیل و آفریقای جنوبی سفر می‌کند.کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها تنها به ما یاد نمی‌دهد چگونه پنج صبح از خواب بیدار شویم. این کتاب پر از خرد و بصیرتی است که اگر به درستی به کار بسته شود، ما را قادر می‌سازد تا ارباب خود شویم. رابین شارما با استفاده از داستان‌سرایی، شخصیت‌های داستانی و ماجراجویی کتابش را به اثری مجذوب‌کننده بدل کرده است. جنبه‌های درون هریک از شخصیت‌ها هست که که گویی بازتاب سطوحی عمیق‌تر از وجود خود ماست و اجازه می‌دهد تا تجربیات شخصیت‌ها را در واقعیت خودمان زیست کنیمخیلی از ما شاید سال‌ها تلاش کرده‌ایم تا خود را به بیدار شدن در صبح زود عادت دهیم اما بنا به دلایلی هرگز موفق نشدیم؛ اما با مطالعه‌‌ی این کتاب و به‌کارگیری راهنمایی‌هایش، تضمین می‌کنم که سحرخیزی ناخودآگاه به یکی از عاداتتان تبدیل خواهد شدباشگاه پنج صبحی‌ها برای آن دسته از افرادی که قصد دارند تجربه‌ی روزانه‌شان را بهبود بخشند، کتاب مناسبی است. این کتاب به ما می‌آموزد چگونه با هماهنگ‌‌شدن با کهکشان و قوانین حاکم بر جهان، جادوی خود را بیافرینیم. باشگاه پنج صبحی‌ها نثر روانی دارد و آموزه‌های بی‌شمارش برای هر خواننده‌ای با قلب و ذهن باز، قابل‌دسترس است. رابین شارما با آوردن چارچوب‌ها،رهنمود‌ها و جداول گوناگون ما را یاری می‌دهد تا آموزه‌های کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها را در زندگی‌مان به کار بگیریم.

بعضی از مطالبش رو قبلا توو احادیث اهل بیت خونده بودم الآن زمونه ای شده که غیر مسلمون ها بیشتر دارن اسلام رو عمل می‌کنند

کتاب خوبی برای افرادیکه ذهن و محیط اطراف، شلوغی دارند و میخوان به اغلب کارهاشون به موقع رسیدگی کنندو به هدفهاشون برسند. تا اخر کتاب فقط سه تا شخصیت محوری داره ،مواردی ک ذکر میکنه و برنامه هایی که برای رسیدن به اهداف طرح میکنه جالب و قابل تامله مرسی از طاقچه🌹

برام عجیبه که چرا تصاویر داخل کتاب در نسخه موجود در طاقچه نیست. در برخی گفتگوها میان شخصیت ها مشخصه تصویری باید باشه که متاسفانه نیست. من ابتدا تردید داشتم اما وقتی نسخه زبان اصلی کتاب رو گرفتم دیدم واقعا داخل کتاب تصاویری هست که در این نسخه وجود نداره. یعنی کتاب کاغذی ترجمه شده هم فاقد تصاویر داخلی هست؟

واقعا کتاب جذابی بود مثل کتاب های انگیزشی دیگه نبود که حوصله ادم وسط کتاب سر بره

قبل از هرچیزی سلام میکنم خدمتتون. راستش من این کتاب رو نسخه چاپی شو خریدم و تا فصل 8 کاملا خوندم. درواقع این کتاب رو رابین شارما نوشته در سرفصل این کتاب یک سخن زیبا از نویسنده های مختلف اوورده شده و این کتاب بین یک میلیاردر و هنرمند و کار آفرین هست و در رابطه با فراز و نشیب های زندگیشون خوب توضیح داده و چطوره مشکلاتشون رو حل میکنن اوورده شده و قانون های مختلفی در مورد زندگی که بسیار کاربردی و جالب هستن هرچند متن کتاب روان و داستان مانند هست ولی به نظرم درک کتاب به سنی بالای 12 سال نیازمند هست. و در نهایت خوندن کتاب قورباغه ات را قورت بده بعد از خواندن این کتاب معرفی میکنم. ممنونم از توجه تون

بقول یکی از کاربرها آب بستن بهش در حد زمین کشاورزی!🤦🏻 این کتاب رو میشد تو ۱/۳ و حتی کمتر جمع کرد منصفانه بخوام بگم فقط نقل قول هایی که از افراد معروف داشت رو دوست داشتم🚶🏻‍♂️

چند فصل اول یکم کند پیش میره ولی بعد جذاب تر میشه یه ایراد داره از ترجمه که نمودار ها که درکتاب اصلی آورده شده و خیلی مهم هستند اینجا حذف شده و فقط در ترجمه اومده این نمودار را نشان داد:

کتاب باشگاه پنج صبحی ها در آخرین روزهای فروردین ۱۴۰۱ به پایان خودش رسید. راستش رو بخواید بر خلاف اسمش کتاب جذابی نبود. انگار نویسنده، این کتاب رو بر گرفته از بخش هایی از نوشته های جیمز کلیر و برنه براون البته به صورت خیلی پراکنده نوشته. با وجودی که فصل دوم کتاب شروع جذابی داره اما در ۱۷ فصل کتاب عملا نویسنده مدام برخی موارد ثابت رو‌ تکرار می کنه و بیشتر شبیه خاطرات یک سفر چند نفره و نقل تجربیات به همراهانش هست تا کتابی کاربردی. اگر بخوام با کتاب هایی با محتوای مشابه مقایسه کنم بدون شک کتاب صبح جادویی (miracle morning) انتخاب بهتری. در این کتاب نویسنده خیلی موضوع رو باز نمی کنه و راهکاری واضح، چیزی که نیاز به نوشتن 17 فصل باشه رو بازگو نمی کنه. برداشتی که از کتاب میشه کرد اینه که اگر دنبال فرصتی مناسب برای انجام فعالیتی خاص یا تمرکز روی روح و جسم خودتون هستید فاصله زمانی 6-5 صبح زمان مناسبی. چرا که به شما این فرصت رو میده که قبل از شروع فعالیت و دغدغه های روزانه ، در سکوت صبح و با انرژی روی ابعاد مختلف زندگیتون وقت بذارید. برای این منظور نیاز هست که در سه بازه 22 روزه روی حذف عادت نامطلوب، پایه گذاری و تقویت عادات مطلوب وقت بذارید(هر مرحله 22 روز). در ادامه هم قانون 90/90/1 و 60/10 رو مطرح می کنه که در این بازه می‌تونه تغییراتی کلیدی رو ایجاد کنه. راستش کتابی نیست که پیشنهاد کنم اگر هم دوست داشتید بخونیدش فکر کنم خلاصه کتاب کافی باشه و گزینه بهتر، کتاب صبح جادویی که خیلی نظام یافته تر با ارائه راهکارها به بهره وری بیشتر از روز و زندگیمون کمک می کنه.

کتاب رو تا نصفه خوانده رها کردم. قصد بی احترامی به مخاطبان مباحث انگیزشی ندارم اما میدونم همه ما دچار روزمرگی و مشکلات روحی هستیم اما واقعیت اینه رجوع کردن به مباحث انگیزشی یعنی فرار از درد.😕 این‌مباحث شما رو تا مدتی در موقعیتی شاد و با گمان به اینکه همه چی حل شده قرار میده. ولی... بعد مدتی خودتون خواهید فهمید که این کتاب تاثیر چندانی نداره. تا با مشکلات خودتون روبرو نشید و راهی برای تکانه و هیجانات خودتون پیدا نکنید آش همان و کاسه نیز همان. سحرخیزی نشانه برتری و موفقیت نیست. یادتون باشه دکارت روزی تقریبا ۱۰ ساعت(تا لنگه ظهر) میخوابید ولی دکارت پدر فلسفه غرب بود😉

اهمیت موضوع کتاب، بخاطر توضیحات خسته کننده کتاب، کم رنگ شده. اصلا خود داستان هم خیلی ضعیف است. کتاب «صبح جادویی» لب کلام را بدون حاشیه و با جذابیت بیان کرده و بنظرم از این کتاب خیلی بهتر هستش.

سلام وقتی نظرات رو خوندم دیدم دوستانی نوشتن خوب است دوستانی نوشتن زرد هست و دوستانی گفتن مگه سیرابی میخوام بفروشم و همه نظرات درسته ازمنظر شخصی و بنده هم نظر خودم میدم . اما باید به این نکته توجه کرد در متن داستان از خودشناسی و تعهد و استمرار در کاری که قبول کردین که برای موفقیت انجام بدین توضیحاتی جالب و درستی داده شده و اینکه پنج صبح بیدار بشید برای منی که شاغل هستم خیلی تاثیر گذار و روند بهبود فردی منو تاثیر داده و خلق و خوی خوبی رو در من ایجاد کرده و باعث شده با صبر و حوصله کارامو پیش ببرم و زیر الویت هام نزنم و به هدفم متعهد باشم . اینکه اجبار میکنی یه مسیر عصبی جدید و یه عادت جدید با سخت ترین کار مثل زود بیدار شدن ایجاد کنیم ادم یک قدرتی را داره که دیگه اعصاب خورد کنی ها یا درس خوندن یا ورزش وکارهایی که قبلا سخت بودن براش اسون و قابل اجرا باشه و با حس رضایت ادامه بده من شب میخوابم تا صبح بیدار بشم و ارامش و سکوت و انرژی که بدست میاد رو از صبح بگیرم . پس من پیشنهاد میکنم شاید در همه جواب نده ولی کسایی مثل من هم نیاز به این نوع سبک دارند این کتاب را مطالعه و عملیش کنن . موفق باشید

مفید بود ولی الکی طولانی بود! کل کتاب رو می شد در یک چهارم همین حجم خلاصه کرد. از یه جایی من دیگه خسته شدم، رفتم خلاصه‌ش رو خوندم.

سلام این کتاب تقریبا هفده فصل داشت که از فصل دوازده تازه کم کم وارد فضای اصلی و گفتن نکات آموزشی شد که فصل‌های ۱۵ و ۱۶ به نظرم اوج کتاب و گفتن نکات ارزشمند بود. نویسنده سعی داشت روایت داستان‌گونه ای رو برای جذابیت کتاب ایجاد کنه و از چند شخصیت با نامهای هنرمند،کارآفرین،میلیاردر و سخنران استفاده کرده بود ولی به نظرم هیچ تاثیری در جذابیت ایجاد نکرده بود و کتاب رو بیش از اندازه حوصله سر بر و طولانی کرده بود بدون اینکه سر موضوع اصلی کتاب بره و به نظرم اگه نکات رو مثل سایر کتاب‌های خودسازی و موفقیت همینطور پیش می‌برد خیلی کتاب خوب و مفیدتری میشد.

تا فصل دو خوندم خوشم نیومد خیلی خسته کننده بود صحبت های سخنران خوب بود ولی وقتی به جایی رسید که بی خانمان و کار آفرین و هنرمند حرف میزدن کسل کننده شد و همش ی بحث رو کش میدادن

کتاب‌های انگیزشی زرد، کتاب‌هایی هستن پُر از جملات جذاب و قشنگ، که وقتی می‌خوندیدشون احساس می‌کنید کوهی از انگیزه و انرژی عظیم در شما برای انجام یک کار بزرگ نهفته. خب، این به نظر میاد خیلی خوب باشه، مشکل چیه؟ مشکل اونجایی شروع میشه که این کتاب‌ها تناسبی با واقعیت ندارن. درواقع شما رو مثل یک بادکنک با جملات انگیزشی و جذابشون پر میکنن، ولی با رسیدن به اولین مانع، می‌ترکید! چند وقت پیش مطلبی منسوب به اینشتین خوندم که بسیار به دلم نشست: "اینشتین از داستان‌های تخیلی متنفر بود، چون معتقد بود موجب گمراهی تخیل میشن." کاری که این کتاب‌های زرد میکنن هم همینه. یه جورایی تخیلی هستن! داستانی که درطول کتاب جریان داره لذت‌بخشه، خصوصا وقتی نویسنده به شما میگه که شما هم می‌تونید داستان جذاب موفقیت خودتون رو داشته باشید! اما این‌ها تخیلی بیش نیست. فرضا منم الان دوست دارم توی یک قصر یخی زندگی کنم، جذابه نه؟ ولی در مقایس واقعی‌ش خنده‌دار به نظر میاد. هیچ قصر یخی‌ای وجود نداره. و محتوای این کتاب‌های زرد هم درواقع یه جور قصر یخی‌ه، جذاب ولی دور از واقعیت. صرفا علاقه و انگیزه داشتن برای رسیدن به هدف، شما رو موفق نمیکنه.

کتاب خوبیه ولی خب یکمی زیاده کشدار و طولانیه انتظار نداشته باشید این کتاب باعث بشه که زندگیتون نظم بگیره و هر روز ساعت پنج صبح بیدار بشید. تنها کسی که می‌تونه شمارو ساعت پنج صبح از خواب بیدار کنه و باعث با نظم شدنتون بشه خودتونید . این کتاب صرفا میگه که باید پنج صبح بیدار بشید و قربانی دنیای مجازی نشید و از این جور حرفا بد نیست ولی به نظر من محشر هم نیست