نظرات کاربران درباره کتاب کتابخانه نیمه شب

کتابی که نوع نگاه جدیدی به ذهن پر از الگو و شرطی ما اضافه میکنه، به نظرم باید خیلی خوب نامیده شه

عالی بود

سلام🌸 نمیتونم بگم بهترین کتابی بود که‌ خوندم! اما برای من ، درست زمانی اتفاق افتاد که در بی اعتماد به نفس ترین ورژن خودم بودم و فقط ازش یاد گرفتم که میتونم درست به مسیر زندگیم نگاه کنم و انتخابای بهتری داشته باشم تا با هر انتخاب ، ذره ذره ، بتونم زندگی که دلم‌ میخواد رو بسازم. بنابراین این کتاب‌رو به کسانی توصیه میکنم که فکر میکنن به بن‌بست رسیدن و کارشون تمومه! البته که اواسط کتاب میتونه یکم‌حوصله سر بر هم باشه ، پس صبور باشید و ادامه بدید.

این کتاب با بیان بسیار خوب و داستانی جذاب و کششدار، سعی میکند بیان کند که چگونه باید حسرت سایر احتمالات زندگی را نخورد بلکه با تغییر نگاه به زندگی میتوان همین زندگی به بهترین زندگی تبدیل کرد. بهترین لحظه کتاب آنجاست که نورا در آخرین کتاب موجود در کتابخانه می نویسد: «من زنده هستم» و همین کافیست برای ساختن هر زندگی ای که میخواهی.

این کتاب چقدر من رو یاد این نامه‌ی خودکشی که از دهه ۱۹۷۰ میلادی به‌جای مونده انداخت: «به سمت پل می‌روم؛ اگر در مسیر حتی یک نفر به من لبخند بزند نخواهم پرید». این کتاب میخواد این رو بگه که تصمیمات ما هر چند کوچک روی زندگی ما و اطرافیانمون تاثیر گذار هست. کتاب قلم روان و خوبی داشت و ترجمه هم خوب بود.

بین تمامی کتاب هایی که خوندم این کتاب به شدتــــــــــــــــــــ بی نظیر یعنی از محتواش هیچی نمیتونم بگم انقدر خوبه که هرچقدر هم این کتاب رو بخونم باز کمه بخوام خلاصه درباره این کتاب بگم این هستش که میخواد بهت بگه اگه داری در حسرت به سر میبری، اگه پشیمونی، اگه فکر میکنی باید یه کار دیگه ای انجام باید میدادی، اگه همه چیز تو از دست دادی و.... همین کتاب رو بخون چون مطمئن باش تمام حرفاش حقیقت چون خودم اول باور نمیکردم که وقتی یه چیز رو از دست میدم دیگه بهترش نصیب من بشه ولی اتفاقا درسته هیچی اون اول نمیشه ولی بهم بگو حسرت خوردن چیزی درست میکنه اصلا! اتفاقا بدتر میکنه اگه واقعااااا میخوای زندگیت بهتر بشه حسرتتو بذار کنار و یه زندگی دیگه ای بساز چون این حق تو و یک عالمه چیزهای عالی توی این کتاب ذکر شده پیشنهاد میکنم به شدت

برای من تجربه ی تازه ایی بود . یک جاهایی خواندنش از نظر احساسی برایم سخت بود اما کنجکاوی و حس دلسوزی برای شخصیت اصلی نگذاشت کنارش بگذارم و خوشبختانه از ادامه دادنش هم پشیمان نشدم در انتهای کتاب واقعا حس خوبی داشتم .

یکی از بهترین رمان هایی بود که تا به حال خوانده ام

ترجمه و ویراستاری کتاب خوب بود. داستان کشش و جذابیت داره و گزینه خوبی برای گذروندن وقت هست.

کتابی بود که در آغاز هیجان خاصی براش نداشتم ولی هر چی داستان جلوتر رفت جالب تر شد تا جایی که در عرض ۹ ساعت در یک روز به صورت کامل خوندمش. اگر با افسردگی دست و پنجه نرم میکنید و حس میکنید زندگیتون سیاه شده، میتونه کمکتون کنه حال بهتری پیدا کنید.

سبک داستان فانتزی بود بخصوص برای کسانی پیشنهاد میشه که به معنا و فلسفه زندگی علاقه‌منند درون مایه خوبی داره و حرف برای گفتن داره اما خب بعضی چیز ها رو تکرار مکررات کرده و گاهی اون مفهومی رو که میخواد قصد داره برسونه خیلی مستقیم میگه که من پسندم اینجوری نیست اما ارزش خوندن رو داشت داستان کشش داره و راحت پیگیری میکنی درباره خانمی به نام نورا که از زندگی قطع امید می‌کنه و .... بخونید جالبه در مجموع

با یک رمان زیبا روبه‌رو هستید که مفاهیم فلسفی رو توی خودش جا داده. پس یک رمان ساده نیست. چون نیاز به فکر کردن به برخی از جملاتش دارید. و یک کتاب تمام فلسفی هم نیست

سیاهی و کبودی در رقابتن ولی ستاره ها هنوز برای تو می‌درخشند ❤️❤️💕💙

خب به نظرم ارزش یه بار خوندن رو دارع ، خیلی چیزا رو به ادم یاداوری میکنه و باعث میشه حس بهتری نسبت به اتفاقات خوب و بد زندگی پیدا کنی ، به نظرم هر ادمی نیاز داره این کتابو یه بارم که شده بخونه ✨

کتاب خوبی که بعد از خواندن عمیقأ ذهنم را درگیر کرد

فوق العاده بود. اول کتاب یکم برام گنگ بود و باهاش ارتباط نگرفتم ولی وقتی ادامه دادم خیلی قابل درک تر شد.

خیلی خوشحالم از خواندنش عالی ود

حسرت بزرگترین دشمن زندگی است. بی حسرت و با محبت به خودتان و دیگران زندگی کنید. این است آنچه دریافتم.

واقعا تو این شرایط به خوندن چنین کتابی نیاز داشتم موجی از احساس مثبت و نگاه نو به زندگی در انسان بوجود میاره....عالی

توی دنیایی زندگی می کنیم که آدما پر از حسرت نداشته ها هستن و قدر و قیمت داشته‌ها رو نمی دونن فارغ از همه ی عواملی که در پررنگ شدن این حسرت ها نقش داره،این کتاب به من یادآوری کرد که زندگی رو دوست دارم و میل دارم که به تلاش ادامه بدم