نظرات درباره کتاب پاییز از پاهایم بالا می رود و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب پاییز از پاهایم بالا می رود اثر لیلا صبوحی خامنه

نظرات کاربران درباره کتاب پاییز از پاهایم بالا می رود

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۶از ۶۶ رأی
۳٫۶
(۶۶)
مایلزِ آلاسکا
پیشنهاد میکنم این کتابو تو پاییز (ترجیحا وقتی هوا خیلی سرده ) بخونید🍂🍁❄️ قدرت قلم نویسندش رو خیلیییییی دوست داشتم با اینکه کتاب شاید اوایل یکم گیج کننده باشه و احتمالا خیلی ها این سبک نوشتاری رو دوست نداشته باشن و متوجهش نشن ولی من تونستم به خوبی باهاش ارتباط برقرار کنم (برخلاف اینکه قبلا هیچوقت این جور سبک هارو دوست نداشتم🚶🏻‍♂️) ولی خب اگه سبک این کتاب رو دوست داشتید احتمالا از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی هم خوشتون بیاد✨
He~ro
🙂🧡
ChyaRhnvrd
کاپی هر چند روز یه بار میام چک میکنم ببینم چی خوندی منم بخونم به حرکت قشنگت لطفا ادامه بده🤍🤍🤍🤍
سیّد جواد
کتاب ۴۸۰ از کتابخانه همگانی، این رمان، در پی کشف یک راز است. این راز قدم به قدم و با اطلاعاتی که راوی به ما می دهد برای ما آشکار می شود. استفاده از موقعیت های مکانی مناسب یکی از ویژگی های این رمان است.
کاربر ۳۲۶۲۷۰۲
داستان ایرانی جذاب میخواهید، رضا جولایی بخوانید
farez
اقا سید... چرا من بااین داستان نتونستم ارتباط برقرار کنم؟! داستان ایرانی خوب لازمم...معرفی میکنید...؟ سال بلوا طور...من او طور....
سیّد جواد
اگر در پی کشف راز داستان هستید، باید کتاب را مطالعه کنید . 😊🌹
SARA
داستان خاصی داشت ولی تخیلات و فکر های راوی خیلی زیاد و طولانی بود از یه جاهایی خسته کننده می شد.
Zeina🌸💕
واقعا عالی بود لذت بردم از این قلم اینکه یک نویسنده ناشناس اینقدر خوب بنویسه زیاد اتفاق نمی افته بهشون تبریک میگم برای این کتاب جذاب فقط کمی تخیل و گفتگوهای درونی را کمتر میکردن از نظر من بهتر بود
farez
پاییز از پاهایم بالا میرود بیشتر از اونکه رمانی با خط داستانی معمول باشه، شبیه حدیث نفس میموند. حتی وقایع رو هم در هاله ای از ابهام و خیال و تصور روایت میکرد.هیچوقت مرز دقیقی نداشت و قابل تشخیص نبود که ممکنه کدومیک از داستانهای موازیِ گفته شده اتفاق می افته یا افتاده...شیوه ی روایتگری منحصر بفردی بود اما برای منی که نه از فضا چیزی دستگیرم میشد نه از حالات بقیه کرکترها...جمله ها بشدت تکراری و کتاب بینهایت حس دور باطل زدن رو بهم میداد. انگار دارم توی مغز یک نفر کندوکاو میکنم اونهم بدون اینکه نیازی باشه اینهمه خروجی ازش دربیاد برای داستانی که بشدت سطحی و ساده بود. داستان اصلی، بطرز مبالغه امیزی غیر واقعی بود.غیر ممکن بود‌ انگار و هیچ توجیه منطقی ای نداشت.اما چون کل کتاب بنحوی در فضای سورئال بود، میشد این رو هم بحساب شیوه ی نویسنده گذاشت، نه به حساب ضعف اون. در نهایت داستانی بود که برای زنگ تفریح خوبه... چیز محسوس و شارپی توش نیست که یادتون بمونه...اما دلتون میخواد معرفیش کنید. از اینکه اثر دیگه ای از این نویسنده رو ندیدم متعجب شدم، بنظر میومد میتونن کتابهای خیلی کامل و زیبای دیگه ای رو هم بنویسن...اینکه به داستان نویسی ایرانی هم امیدوار بشی، خودش یک پوئن مثبته....
هلیا
این کتاب نثر روان و یک ایده ناب داشت،مهم تر از همه برخلاف خیلی از نویسنده های امروز این نویسنده سیر داستان کاملا مشخصی را با آغاز و پایان و گره گشایی مناسب نوشته بود
mahdieh
بعد از مدتها کتابی خواندم که نثر روانی داشت و قواعد دستوری را رعایت کرده بود قصه پردازی عالی به نویسنده پیشنهاد میکنم بارها بنویسد و بگذارد لذت ببریم از واگویه های ذهنش و بازی زیبا با واژگان
فرشته علیجانی
نیوتن زیر درخت گردو هم از همین نویسنده چاپ شده، من خوندم و خیلی دوستش داشتم. قصه‌گوتر از پاییز هم هست.
فرشته علیجانی
کتاب یک عاشقانه‌ی شاعرانه با زبانی زنانه است. من از خوندنش خیلی لذت بردم. شخصیت‌های داستان رو انگار می‌شناختم و برام قابل درک و تأثربرانگیز بودن. داستان داستان یک خانم معلم تنها در یک روستای دورافتاده است که ماجراهایی رو از سر می‌گذرونه. عشقی که به طور ضمنی به تصویر کشیده میشه خیلی زیبا و لطیفه. به لطافت صدای حسام‌الدین سراج. رد پای تجربه زیسته‌ی نویسنده رو از مثال‌های عینی و ملموس و زنده‌ی کتاب میشه درک کرد.
دردونه
من دوستش داشتم.
mhdse
ساده و زیبا و مختصر اما کامل کلمه هایی هستن که میتونن توصیف کنن این کتابو خیلی قشنگ بود ، داستانش جالب و متفاوت بود و خیلی خوب بهش پرداخته شده بود اول که فهمیدم داستان از چه قراره با خودم گفتم قراره به کجا ختم بشه توی این حجم کم؟ اما نویسنده عالی جمعش کرده بود👌👌
royamalekinasab
داستان در ابتدا برام گنگ بود و جذبم نکرد اما کمی جلوتر ناهید داستان چنگ انداخت به یقه م و تا انتهای داستان پا به پای خودش هدایتم کرد. شخصیت پردازی... لهجه ها... فضا سازی داستان خیلی گیرا و قشنگه. دوستش دارم.
hanimani
◀️از نظر جذابیت: عالی..بیست..از جمله کتاب‌های ایرانی که قابلیت اینو دارند تا خود صبح بیدار نگهت دارند.بدون اضافه گویی و اغراق. ◀️از نظر داستان: گاهی آدم سخت‌ترین ضربه‌ها رو از کسی میخوره که بیشترین اعتماد و انتظار رو نسبت بهش داره. این داستان درباره ناهیده‌ایست که به دنبال ناهیده میگرده و چقد مکالمات و تصورات ناهیده با سایه خودش دلچسب نوشته شده. و نکته‌ای که شاید از نظر من جالب بود این بود که بعضی وقتا به خودت میومدی و میدیدی از ذهن و خاطرات یک شخصیت، خاطرات شخصیت دیگه‌ای رو داری میخونی و این رو نقطه قوت میدونم مخصوصا دو فصل آخر کتاب. متشکر از خانم خامنه و طاقچه.
زهرا سادات
داستان خانم معلمی به نام ناهید است، که برای تدریس به آبادی در شهر دیگر رفته و حالا برای دیدن خانواده‌اش به شهر خودش برگشته.... اعتراف می‌کنم عنوان کتاب، عنوان جذاب و گیرایی‌ بود و وقتی نظراتِ مثبت کتاب رو خوندم مشتاقانه شروع به خوندنش کردم اما هرچقدر سعی کردم با کتاب همراه بشم نشد، ادبیات پرتکلف، اضافه گویی‌های ذهنی، خیال پردازی‌ها و مبهم گویی هاش مانع جذابیتش می‌شد. با سلیقه کتاب خونیِ من همخونی نداشت. از اون کتاب‌هایی بود که نیمه کاره ولش کردم و به کسی خوندنش رو توصیه نمی‌کنم.
najmeh
عالی بود عالی خیلی با احساس و زیبا
fati
واقعا لذت بردم ممنون از نویسنده کتاب های *سیاوش اسم بهتری بود* و *نیوتن زیر درخت گردو* هم از خانم صبوحی خیلی عالین طاقچه لطفا زحمتشونو بکش 😍
آنشرلی‌ِ گرین گیبلز^^
خیلی خیلی پراکنده بود و اضافه‌گویی داشت از اون اضافه‌گویی هایی که اصلا به دل نمی‌نشست از اون هایی که معلوم نیست چی به چیه اینکه کتاب گنگ و مبهم باشه تا یه جاهایی خیلی خوب و قشنگه ولی در این حد؟! فکر نمی‌کنم...
نِگار؛
من نمیدونم چرا هرچی از اینجور کتابا میخونم و چیزی نمیفهمم بازم دلم میخواد بخونم😂 اعتیاد آورن اصلا:) آقا بخونید بخونید و سرگرم شید. یا سطحش خیلی بالا بود یا من خیلی گیج بودم🥱🐢
شب بو
چشم بسته بخونش چون عالیه و پراز حس ناب
مهدیه
به شدت متن پر مفهومی داره مخصوصا چندین صفحه آخرش . شخصیت اصلی داستان دختری به نام ناهیده که در بعضی صفحه های کتاب دو عاشقش رو که عباس و کیوان هستن ، توصیف میکنه و یه جورایی باهم مقایسه شون میکنه که واقعا جالبه .
فهیمه نیکوگفتار
ناهید همش داشت با سایه مادرش حرف میزد اول وآخرش من با داستانش حس نگرفتم آخرشم متوجه نشدم این سرهنگی که ناری بیزبان وبه زور به روستا آورده مادره ناهید بوده یا نه وناهید همش از سایه ناهیده که سایه خودش بود از اول تا آخر صحبت می کرد مثلا با تخیلات وطرحواره های خودش بود درروستای محل تولد وزندگیش خیلی قلم جذ ب کننده ای نداشتن در این داستان

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد