نظرات کاربران درباره کتاب زن آقا

سلام از ساعت ۱۲ شب تا یکساعت مانده به اذان صبح کتاب را مطالعه کردم و در طول این ساعات در فضای روستا تنفس کردم با سید علی شیطنت کردم با نبات در مسجد خوابیدم و منتظر آمدن آبگوشت نذری شدم چه مسافرت جالبی بود و چه فضای دلنشینی حتی با مارمولک توی کابینت هم کنار آمدم ..... منتظر اثر بعدی نویسنده هستم .!

کتاب روان وزیبایی که در عین سادگی بسیار دلنشین بود

قشنگ و جالب بود.

بسیار نثر روانی داشت و انسان را جذب می‌کرد وقایع بسیار خودمانی بیان شده بود من این کتاب را بسیار دوست داشتم

اینقدر جذاب بود که همین امروز کامل خوندمش خیلی دلنشین تعریف کرده . فقط کاش نمی گفت فلان زن روستایی چهره اش وحشتناک بود شاید یه روز بچه هاش این کتابو واسش بخونن دلش میشکنه

خیلی دلنشین بود یک روزه خوندمش

خیلی عالی بود بهترین سفرنامه ای که خوندم

خیلی جذاب وروان و ساده نوشته شده و از وقتی که شروع کردم به نفس تا آخرش خوندم خیلی جالب بود زندگی طلبگی و سفر تبلیغی خداقوت به نویسنده بزرگوار و خانواده اشون عالی بود و متشکرم

عالی بود .

قلم روان و ساده و روایت های کوتاه از زندگی های عامیانه مردم واقعا جذاب و خواندنی بود.

کتاب و گویندگی خوب و دلنشین در کل خواندنی شیرین

کتاب درباره ی یک خانواده بود. یک خانواده ی معمولی که مثل همه ی آدمها بودن ، زن و مرد تحصیلکرده ی حوزه علمیه و بقولی داشتن زندگیشون رو میکردن . تا اینکه قصد کردن که سفری داشته باشن به یه روستای معمولی توی جنوب کشور... یه سفرنامه ی کوتاه و زیبا . لحن روایت بسیار جذاب و گیرا و خیلی دلنشین. کتاب بوی نون تازه سبزی های تربچه مانند و مُهر های پیشونی خورده میداد:) هر داستان کافی بود تا سفر کنی به همونجا و همراه با شخصیت ها لبخند بزنی ، آشفتگی رو حس کنی ، گاهی تاسف بخوری و گاهی تحسین کنی. توصیفات عالی و خیلی جون‌دار و رنگی. انگار توی اون سفر باهاشون همراه بودی ؛ حس نشاط و زندگی توی سطر به سطر کتاب بود. داستان ها نه خیلی طولانی و حوصله سربر و نه زیادی کوتاه بودند. سادگی ای به بوی ریحون های باغ زهرا خانم و سحری های ماه رمضون... اگر یک کتاب دلنشین و ساده و داستان طور با احساسات و توصیفات ناب میخواید گزینه ی مناسبیه. برای خوندن بیشتر روی جنبه داستانی کتاب سرمایه گذاری کنید تا آموزشی؛ میشد چیزهایی یاد گرفت ولی بیشتر حالت روایت و تعریف و سرگرمی داشت. پ.ن : احتیاج به نظر تخصصی نداره ؛ بیشتر حالتِ "از دل برخاسته" داره تا یه متنِ ادبی محورِ دارای پایه های سخیف نوشتاری

خیلی قشنگ بود مخصوصا چون خودم زندگی طلبگی و خط و مشی طلبگی رو می‌دونم خیلی بهم چسبید😍

بنظرم متن کتاب خیلی روان و جذاب بود . باعث شد سه ساعت تموم یکسره بخونمش و تمومش کنم😍

عالی بود و بسیار جذاب و روان 😍😍😍

قشنگ بود ساده و روان . من خودم جنوبی ام و با بعضی از چیز هایی که گقته بودند آشنایی داشتم . فقط آخر داستان چرا بی خداحافظی رفتند ....

خیلی داستان روان و جذابی داشت ولی من توقعم بیشتر بود. دوست داشتم اخر کتاب مطلب مفیدی دستم رو بگیره

یه سفرنامه جذاب از همسر یک مبلغ دینی در یک ماه رمضان کتاب روون و دوست داشتنی بود یه آدم معمولی از جنس خودمون داره یه ماه داستان سفرش به یه روستا رو جذاب تعریف میکنه

داستان یه همسر روحانی هست که خاطراتشونو توی یه سفر تبلیغی به یکی از روستاهای جنوب کشور نوشتن. قشنگترین قستاش برای من همراه کردن خواننده با حس و حال فضای روستایی و سادگی و فرهنگ و مهربونی مردمان اون منطقه س.بنظرم به خوندنش می ارزه.

خب کتاب با یه ویرایش ناقصه شروع میشه.متن را کسی ویرایش نکرده و با همون سبک روزنگاری چاپ شده. حکایت های اول ، بخش هایی از ماجراهای یک روستاست و هیچ حرفی از زندگی یک زن به عنوان همسر یک روحانی نیست.چون مخاطب فکر میکنه قراره با زندگی یک همسر طلبه آشنا بشه ..ولی هیچ خبری از همسر طلبه و خود طلبه به عنوان یک شخص توی داستان نیست و خب معرفی اعضای خانواده هم وسط داستانه و با شروع داستان ،پرت میشید توی یه جاده خاکی یک خانواده طلبه و بیشتر درباره ماجراهای یک روستا ایت.واین روند پرش از یک حکایت به حکایت بعدی تا انتهای کتاب ادامه دارد کتاب در جایگاه خودش اونقدر مخاطب رو درگیر نمیکنه،چون داستان ها ادامه هم نیستند ک اگر بین بخش ها فاصله بی افته،مخاطب گیج نمیشه و داستان را فراموش نمیکنه