نظرات درباره کتاب مثل بیروت بود و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب مثل بیروت بود اثر زهرا اسعد بلنددوست

نظرات کاربران درباره کتاب مثل بیروت بود

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۹۳ رأی
۴٫۴
(۱۹۳)
باغبان 🤗🌱
سلام 😎 باغبان صحبت میکنه 🌻 اولا که این کتاب دنباله ی کتاب قبلی «چایت را من شیرین میکنم» هست که اگر اون رو نخونین خیلی از روابط و انفاقاتی که بهشون ارجاع میده رو نمی فهمید دوم : خود کتاب ! برای کسی که تفکرات مذهبی و انقلابی داره خیلی کتاب دوست داشتنی میشه ، البته که یک سری حقایق از بازی های رسانه ای مخالفین رو میگه ولی نحوه نگارش و روایتش کاملا انقلابی طوره یعنی شاید اگر کمی بی طرف تر گفته میشد قابل قبول تر بود ولی نحوه گفتن جوریه که تایید انقلابی ها رو میگیره بیشتر (به نظر من) ولی داستان پردازی عالی هیجان عالی شخصیت پردازی ها عالی گفتن از خودی های ناخودی که نون از سفره انقلاب و ملت میخورن ولی خون این مردم رو تو شیشه میکنن هم عالی تر و پایان بندی خوب ولی کمی غمگین :)🌻🌻 به افتخار همه ی حاج اسماعیل ها ،دانیال ها ، شهید حسام ها ، عباس ها و سارا و زهرا های کشورمون 🕊️👏
کاربر ۲۵۶۵۹۰۱
واقعا روند داستان خیلییی هیجان انگیز بود و طوری بیان شده بود که خودم دوست داشتم ادامه دهم تا حقایق رو بفهمم. قلم نویسنده خیلی خوب بود و فایتینگ!!
کاربر ۲۲۳۰۱۶۴
احسنت به نویسنده داستان با ذهن خلاقشون خییییلی خییلی قشنگ وهیجانی بود👌🤩 اخرش که گفته ادامه دارد هنوز ادامش نوشته نشده؟خیلی مشتاق ادامشم
maha
واقعا زیبا و عااالی بود، اصلا قابل پیش بینی نبود که بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته و بااشتیاقی غیرقابل توصیف تشنه ی دانستن ادامه ی داستان بودم. هیجانات قصه رو با تک تک سلول های بدنم حس میکردم، از نویسنده کتاب خواهشمندم که ادامش رو بنویسند، تا به حال هیچ کتابی من رو این چنین به وجد نیاورده بود. اینکه نویسنده اطلاعات مفیدی نسبت به بعضی مسائل در غالب داستان می داد، کاملا برای من که با شرایط یک خانواده نظامی آشنا نبودم و از مسائل امنیتی فقط یکسری فیلم تماشا کرده بودم، حقیقتا جذاب و جالب و مفید بود. ضمن اینکه وجود قسمت های عاطفی در داستان به جذابیت آن افزوده.
کاربر ۳۰۴۲۱۳۰
زیبا و روان و جذاب و تفکر بر انگیز.
نصیری
برای کسانی که رمان چایت را من شیرین می‌کنم رو خوندن، قطعا خوندن بقیه‌ی داستان جذابیت خاص خودش رو داره. یه جاهایی پیچیدگی داستان غیرواقعی‌تر نشونش می‌داد ولی در کل ایده و داستان جالبی داشت. ماجرای دختری نظامی‌زاده که وارد ماجرایی عجیب و ترسناک میشه.
کاربر 3773322
عالی بود
محمدی
بسیار جذاب ، پر از هیجان بطوریکه تا تموم نکنی نمیشه اونو زمین بذاری... گاهی نفس توی سینه حبس می شد.. عالی بود
مه‌دُخت
نثر روان، داستان پرکشش و پرهیجان ... فقط من اسم فصل ها رو متوجه نشدم بر چه اساس اسم شهرهای لبنان بود!
zahra
کتاب خوبی بود خیلی فضای سازی داستان خوب بود ولی گاهی توضیحات طولانی و خسته کننده میشد ولی در کل برای قدردانی از حامیان ومدافعان امنیت خوندن این کتاب رو توصیه میکنم.
zahra es
این کتاب ادامه داستان کتاب چایت را من شیرین میکنم هست. البته اگر اون کتاب رو نخونده باشید هم داستان این کتاب رو متوجه میشید، اما خوندن اون کتاب باعث میشه برخی شخصیتها براتون شناخته شده باشن. و البته بعضی شخصیتهای جدید هم به داستان اضافه میشن. راوی باز هم اول شخصه ولی نه همون شخصیت کتاب قبلی. داستان بیشتر هیجانی پلیسی میگذره و مثل کتاب قبلی خیلی عاشقانه ای در اون وجود نداره. البته اخر کتاب نوشته این داستان ادامه دارد و احتمالا باید منتظر جلد بعدی باشیم. کلا قلم این نویسنده جذابه و روان. اما مثلا الفاظ راوی جدید بسیار شبیه راوی قبلیست و نتونسته دو ادم مختلف رو با الفاظ متفاوت نشون بده. در کل جذابه و میشه یک روزه خوندش‌ منتظر کتاب بعدی هستم. راستی بگم که داستان کتاب در ایران میگذره و مسائل روز، اغتشاشات احتمالا سال ۹۸.
dokhtare aftab
عالی مثل رمان قبلی ( چایت را من شیرین میکنم) به شخصه منتظر رمان سومم😍 تقریبا هشت ساعته تمومش کردم
کاربر ۴۶۲۶۴۹۵
داستانش خوب بود اما شیوه نوشتاری به نظر من افتضاح انگار یه بچه دبستانی انشا نوشته اشتباه کردم خریدمش
سجاد
سلام قبلش حتما رمان چایت را شیرین میکنم از همین نویسنده رو بخونید تا بهتر این فضا رو درک کنی این رمان در واقع ادامه رمان یک فنجان چای با خدا ؛ یا چایت را شیرین میکنم هست
atieh
یه داستان عاشقانه سبک تلگرامی یا نود و هشتیا، ضعیف، سطح پایین، بدون رعایت اصول نویسندگی، کلمات اختراعی (!). ابدا توصیه نمی‌کنم. حیف پولی که بابت کتاب کاغذیش دادم.
دایه مکفی
سوژه به این نابی زیر آوار توصیفای انشاءگونه نویسنده له شد به خدا ✌🏽🇮🇷
کتاب باز
به نظرم یه اشکال بزرگ داشت: ترسو بودن بیش از حد دختر حاج اسماعیل که واقعا در شان دختر یک سردار نبود ما از دختر خانواده نظامی تصور زینب سلیمانی رو داریم که میاد با صلابت جلوی کل دنیا سخنرانی میکنه نه این دختر ترسو که از همچی میترسید! درسته قبول دارم تحت فشار بود ولی ناسلامتی دختر یه خانواده نظامی اونم سپاه قدس از لحاظ تربیتی اینطور تربیت نمیشه اصلا، اونم دختر سردار سپاه قدس و به نظرم این حد از ترس دور از واقعیت بود و تصویر خوبی رو از دختر خانواده نظامی در ذهن مخاطب ایجاد نمیکرد.به نظرم نویسنده ضعف خودش رو در داستان پردازی و نویسندگی با این مسئله حل کرده بود که نمیپسندیدم اما از طرفی میشد استرس زندگی در یک چنین خانواده ایی رو تا حدودی درک کرد اما نباید اینقدر اغراق کرد و اینطور اون حس رو منتقل کرد که ما رو ذلیل نشون بده و یه گروه اغتشاش گر رو تا این حد قوی نشون بده که تا توی برگه ی اتاق دختر حاج اسماعیلم به طور خنده داری خبر دارن. من آخر نفهمیدم ربط این شهرای لبنان با داستان چی بود! ؟ فقط اینکه پدرم مثل بیروت در هم ریخته و در عین حال آروم بود واقعا دلیل میشه اسم تمام شهرای لبنان رو بذارن رو فصلا؟! 😐
مه‌دُخت
درمورد اسم شهرها باهاتون موافقم. اما همه افراد خانواده نظامیا لزوما آدمای پاک و مقدس و شجاعی نیستن! ما با دیدگاه خودمون اونا رو می‌بینیم. البته اینکه بستر داستان بستر مناسبی نبود و کتاب میتونست قوی تر باشه و صرفا بر پایه احساسات نباشه رو موافقم.

حجم

۲۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۲۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد