نظرات کاربران درباره کتاب گرگ بیابان

کتابی بسیار زیبا که روح یک انسان عصر مدرن را مورد کند و کاو قرار میدهد،شخصیت اصلی این کتاب برخاسته از طبقه متوسط شهری با مشکلات روحی_روانی عدیده ای مواجه است که حاصل از نظام کاپیتالیستی و سرمایه سالارانه است.همین مصائب روحی است که باعث می شود زندگی را سیاه و سفید ببیند ،یا گرگِ وحشی که علیه این سیستم طغیان میکند یا انسانی مطیع که در برابر آن سر فرود می آورد و با دانش و منطق با آن رو به رو میشود. اما انسان این یا آن نیست ،بلکه تلفیقی از گرگ و انسان است هردو باهم نه جدا از هم. در واقع هری هالر روشنفکری است که با مسئله خودکشی دست و پنجه نام میکند،او روشنفکری است که از سبک زندگی بورژوازی متنفر است اما مجبور است در آن زندگی کند.او از مهمانی های ظاهرگرایانه بدش می آید،اما زندگی شخصی خودش هم چنگی به دل نمی زند گاه آرزو میکند میتوانست کمی به اتاق پر از کتاب و شلوغ خودش نظمی به شکل زندگی اعضای طبقه متوسط دهد،برای همین به شیوه زندگی طبقه متوسط و رفتار مبادی آداب آنها نیز حسودی میکند.هسه این کتاب را در دورانی نوشت که عمیقا دچار بحران روحی بخاطر از دست دادن عشقش بود،و بعدها بر این عقیده بود که کتاب گرگ بیابان درست مورد خوانش مخاطبان قرار نگرفته.مسئله خودکشی در تمام صفحات کتاب به چشم میخورد. جملات ناب و غیر کلیشه ای در کتاب وجود دارد که خیلی به درد زندگی امروز ما میخورد. کتاب را توصیه میکنم.

(۴-۱۵-[۵۶]) من فکر میکنم دیدگاهی که هرمان هسه در اینجا داره رو میشه گفت ترکیبی از اندیشه های اگزیستانسیالیستی و بودیسمه؛ او دنیایی رو توصیف میکنه که شخصیت اصلی در اون دچار سردرگمی، سرخوردگی و پوچی شده، در حالیکه خودش رو جدا و بیگانه از اون میدونه ولی به صورت خواسته یا ناخواسته به اون خو گرفته و در مواردی هم با اون یکی شده ولی همچنان در پیِ کمالِ مطلوبه؛ دو راه داره یا باید عقل رو کنار بذاره و همچون دیوانگان در لذاتِ سطحیِ زندگی غوطه ور بشه و خودش رو گم کنه و یا در سایه ی عقل ازین بیهودگی رنج بکشه، برای همین تنها راه رهایی رو خودکشی میدونه و دایم با این مسئله کلنجار میره(دغدغه های انسان مدرن)؛ هسه در لابلای داستان به این موضوع نیز اشاره میکنه که انسان نه موجودی ساده بلکه پیچیده و چند وجهیه، و درونیات اون رو نمی توان تنها با دو، سه و یا چهار عنصر اصلی تعریف کرد و یا گفت وجودش در دو قطب شهوات (حیوانیت) و معنویت (انسانیت) در نوسانه؛ بلکه حتی ابتدایی ترین و بدوی ترین افراد هم متشکل از صدها و هزاران وجود (خویشتن) های گوناگون اند که در طول زندگی با توجه به شرایط مختلف، خودشون رو بروز میدن، با این اوصاف هر فرد از نظر جسمانی میتونه واحد باشه ولی از نظر روحی نه. در طول داستان به آسیب های جنگ و تکنولوژی و همچنین ابتذال هنر مدرن خصوصا موسیقی هم اشاراتی شده؛ در کل داستان جذابی نداره ولی آموزنده ست.

بسیار عمیق وعالی ابعاد روان انسان رو واشکافی میکنه فکر میکنم کسانی که با افکار یونگ اشنا هستن درک بهتری از این کتاب داشته باشن

بیست و پنج ساله دنبال این کتاب بودم

ترجمه واقعا بد بود مجبور شدم ترجمه دیگه ایی گرفتم .الکی پول دادم دوباره

هرمان هسه یه نابغه هس.جدا چقدر زیبا وروان گرگ بیابنو نوشته.با ترجمه ای عالی.ممنون اقای پارسای.

به سختی میتوانم اسمش را رمان بگذارم. یادم می آید استاد فیلمنامه نویسی ام میگفت پیام نباید از تار و پود قصه و داستان بیرون بزند ولی در این رمان این اتفاق می افتد و پیام های نویسنده بیرون از داستان زده است. بنابراین اگر به دنبال فهم تفکرات هسه هستید کتاب را توصیه میکنم ولی اگر داستان برایتان مهم هست خیر. در این کتاب هسه،فردیت گرایی موج می زند و هسه سعی میکند در سراسر کتاب نقد هایی به جوامع مدرن داشته باشد . هسه مردی ست بیشتر در رویا ها و تخیلات تا در واقعیت روزمره زندگی. این را در آثار دیگرش نیز می توان یافت.

کتاب در دنیای غیرواقعی و در فضای خیالی هست. نه آموزندگی دارد و نه سرگرمی. خاطرات روزمره یک خیابانی ارزش بیشتری دارد تا این کتاب. متاسفم بابت وقتی که برایش گذاشتم

مزخرف به تمام معنا کتابشو دارم پشیمونم ازینکه پول دادم بابت نوشته های چرت