نظرات کاربران درباره کتاب صدای آخر خط

اووووووف... عالی به معنای واقعی کلمه کتاب جنایی که از اول با اینکه میدونی شخصیت منفی کیه ولی اونقدر هیجان و استرس داره که نمیتونی بذاریش زمین جزو معدود کتاب هایی بود که از شدت هیجان دو صفحه میرفتم جلو ببینم جی میشه و بعد دوباره برمیگشتم عقب .. نگارش و ترجمه ی کتاب عالی بود داستان درست مثل یه فیلم جلوی چشمت بود و از همه مهمتر شخصیت ها عااالی ساخته و پرداخته شده بودند تعلیق کتاب بسیار عالی بود ——————— اما داستان لورا در مرکز مددکاری اخر خط کار میکنه جایی که به ادم های تنهایی که برای مشکلاتشون نیاز به یک هم صحبت دارن سرویس میدن هدف امیدوار کردن ادم ها به زندگی و عدم قضاوت و تسهیل کردن کنار اومدن اون ها مشکلاته اما لورا بدون توجه به هدف مجموعه با ظاهری مهربان و دلسوز کسانی که به خودکشی فکر میکنند رو به جای انصراف به سمت سیاهچاله مرگ هول میده و تا لحظه ی مرگ همراهیشون میکنه زیرا به شدت نسبت به نفس های اخری که ادم ها میکشند گرایش بیمارگونه داره... ایا کسی متوجه روح خبیث لورا میشه؟ آیا لورا دم به تله میده؟ توصیه میکنم اگه ژانر هیچانی معمایی جنایی دوست دارید حتما بخونید

راستش اولش که خلاصه شو خوندم داستاتش زیاد جذبم نکرد ولی وقتی شروع کردم به خوندن اونقدر جذبش شدم که یهو به خودم اومدم و دیدم نصفشو خوندم!!! داستانش خیلی قوی و پخته هست. خیلی جذاب و پر کشش و تعلیق مناسبی داره. تا آخر داستان ادمو کنجکاو نگه میداره. خوشم اومد واقعا. یه اثر معمایی جنایی عالی . ‌. .

☎️ پنج ستاره‌ی قاطع برای یکی از متفاوت‌ترین و پرکشش‌ترین کتاب‌هایی که تابه‌حال در ژانرِ psychological thriller مطالعه کردم. شما با سناریویی جدید، شخصیتِ اصلیِ جامعه‌گریز‌، سیرِ پیش‌رویِ گیرا و جذاب، شخصیت‌پردازیِ فوق‌العاده تحسین‌برانگیز و داستانی به‌غایت مریض روبه‌رو هستید که از همون ۱۰ صفحه‌ی ابتدایی، کاری می‌کنه که از خواب و خوراک بیوفتید! برخلافِ چیزی که تعدادی از کاربرها توی نظرات‌شون در موردِ این کتاب نوشته بودند؛ من گمان می‌کنم اتفاقا این از اون داستان‌هاییه که دونستنِ خلاصه‌ش برای ترغیب کردنِ شما به خوندنش، کافیه! "خط آخر" موسسه‌ای بی‌طرفه که به افرادی که قصد خودکشی دارن کمک می‌کنه و براشون نقشِ یک گوش‌شنوا رو ایفا می‌کنه به این امید که از تصمیم‌شون منصرف بشن و کورسویِ نوری پیدا کنن که بتونه اون‌ها رو به زندگی برگردونه. "لورا" یکی از اپراتورهای این مرکزه اما چیزی که اون رو از دیگران متمایز می‌کنه اینه که اون، چندان مشتاق به پیروی از دستورالعملِ مرکز نیست و شنیدنِ نفس‌های آخرِ افرادی که با مرکزشون تماس میگیرن، براش بسیار دل‌چسب‌تر از نجات‌دادن‌شونه! =) لورا بینِ تماس‌هایی که دریافت می‌کنه، دنبالِ افرادی می‌گرده که با قاطعیتِ بیشتری تصمیم به خودکشی داشته باشن تا با وسوسه‌هاش و مصمم‌تر کردن‌شون؛ نقشِ آخرین ضربه‌ای رو ایفا کنه که چهارپایه رو از زیرِ پاهاشون می‌کشه! زنجیره‌ی قربانی‌های لورا تا کجا قراره ادامه داشته باشه؟ کسی میتونه پرده از این رازِ شوم برداره؟ شما بخونید! "صدای آخر خط" از جاذبه‌ی حیرت‌انگیزی برخورداره، امتیازِ شگفت‌انگیزِ 4/3 از 5 در سایت good reads رو به خودش اختصاص داده که بی‌تردید استحقاق‌شو داره و مطالعه‌ش به همه‌ی طرفدارانِ ژانرِ جنایی آمیخته با روان‌شناختی توصیه می‌شه. با خواندنِ این کتاب مزه‌ی زهرمارِ "تا استخوان از کسی متنفر شدن" گلوتون رو پر می‌کنه. امیدوارم از مطالعه‌ش لذت ببرید🩸🫴🏻

راستش خیلی عصبانی‌ام! چه‌طور یه نویسنده می‌تونه ایده‌ای به این جذابی رو این‌جوری بزنه _نسبتا_ نابودش کنه؟! این کتاب از نظرم به دو بخش تقسیم می‌شه: فصل اولی که عالی و بی‌نظیر پیش رفت و ادامه‌ی داستان که دست‌وپازدنی بیش نبود. فصل دوم ترکیبی بود از اشتباهات احمقانه، تصمیمات بچگانه و غیرمنطقی، شانس و مقادیر زیادی از اعصاب‌خردی! فصل‌های بعدی هم نتونست دست داستان رو بگیره و سرانجام توی بخش آخر پخش زمین شد! برخلاف بعضی، من پایان‌بندی رو نه نقطه‌ی قوت که عامل سقوط بیش‌تر داستان می‌دونم؛ چون به نظر می‌رسید نویسنده برای این‌که داستان رو اون‌طور که مد نظر داشت ببنده، مسیرهای اشتباهی رو در پیش گرفته بود. در کل خوندنش رو به همه پیشنهاد نمی‌کنم. شاید بعضی دوستش داشته باشن! سه‌ستاره رو به‌خاطر فصل اولش دادم. . در ادامه برخی از نقاط ضعف داستان رو می‌گم که بخش‌هایی از داستان رو لو می‌ده و اسپویله! یکی از نقاط ضعف داستان، احمق جلوه‌دادن پلیس‌ها بود؛ به این دلیل که نویسنده می‌خواست رایان اطلاعاتی رو که می‌خواست به دست بیاره. طوری که پلیس (که کارش اینه) به وجود دوتا ماشین‌حساب توی آیپد شارلوت مشکوک نمی‌شه و رایان کاملا اتفاقی اون رو پیدا می‌کنه. رایان با وجود هوش و دقت زیادی که ازش دیدیم، یادش می‌ره سطل زباله‌ی کامپیوتر رو خالی کنه و طبق انتظار لورا متوجه می‌شه. رایان باز هم در کمال حماقت یه نسخه‌ی دیگه از مکالماتش با لورا برای خودش نگه نمی‌داره. اگه قرار بوده که رایان این‌قدر کم‌حواس و بی‌دقت باشه، پس اصلا چه‌طور لورا رو پیدا کرد و فریبش داد؟ اون هم لورا که به شکل اعصاب‌خردکنی تیزبین و باهوشه! درباره‌ی لورا هم باید بگم که اطلاعات زیادی از اختلالات روانیش توی داستان نیومد و این هم از دید من، برای یک کتاب جنایی روان‌شناسی نقطه‌ضعف محسوب می‌شه. از طرف دیگه تونی، کسی که تونست توی عصبانیت آدم بکشه _چون اون شخص جون فرزندش رو تهدید کرده بود_ در برابر لورا که تهدید جدی‌تری بود و باعث‌وبانی ازهم‌پاشیدگی زندگی‌شون، هیچ واکنشی نشون نداده بود. و... (10)

کتاب ۴۴۳ از کتابخانه همگانی ، یک کتاب جذاب و خواندنی با موضوعی جالب. پایان بندی کتاب هم نقطه قوتش بود. ترجمه و ویرایش هم خوب بودند.

یک نفس خوندمش. خیلی خیلی کشش داشت و موضوعش تازه بود. یک کم اعصاب خرد کن بود ولی بازهم باعث میشد ادم ادامه بده. اگرچه پایانش رو دوست نداشتم و فکر میکنم اونجوری که باید، جواب کارهای بد داده نشد.

رمان جنایی و پرکشش، داستان زنی به نام لورا که در مرکز مشاوره تلفنی برای کمک به کسانی که دچار ناراحتی روحی و عاطفی هستند مشغول به کار است ولی بر خلاف ظاهر مهربانش و برعکس همه اونهایی که در این مرکز برای کمک و ایجاد امید به مردم کارمیکنند لورا افرادی که با او تماس میگیرن رو ترغیب به خودکشی میکنه، تا اینکه فردی عجیب به نام استیون تماس میگیره و.........ترجمه کتاب عالی بود. تقریبا از فصل های آخر بخش اول جذابیت کتاب شروع میشه و اصلا هم نمیشه حدس زد آخرش قراره چه اتفاقی بیفته. بدجور از شخصیت لورا حرصم گرفته بود.

عجیب ، هیجان انگیز ، شوکه کننده و به طور کلی خوب داستان شروع جذابی داشت ، در ادامه کمی رو روال عادی و بدون اتفاق خاصی پیش رفت دریغ از اینکه کم کم داشت تکه های پازل رو میچید تا در انتها کنار هم قرار بده. به افرادی پیشنهاد می کنم که علاقه مند به کتب معمایی و روانشناسی هستند و البته درام بهتر بود اگر اخطار می دادید که محتوا برای همه مناسب نیست چون جزئیات مربوط به خودکشی و اتفاقات خواننده رو ممکن بود اذیت کنه . با تشکر

خیلی عالی ه کتاب پر از فراز و فرود هست و اصلا نمی تونید پیش بینی کنید بعدش چی میشه. خیلی از حقایق مسائل مطرح شده در بخش های اول کتاب رو در بخش های میانی و پایانی پیدا میکنید. با اینکه داستان بعضی جاها بخاطر کارهای روان پریشانه لورا روی اعصابه اما نمیشه ازش دست کشید و خودت رو مجبور میکنی ادامه بدی تا بفهمی چه اتفاقی میفته. تو چند صفحه آخر کتاب من واقعا از نتیجه ناامید شدم که یهو ورق برگشت و غافلگیرکننده بود.

داستانی جنایی که با بقیه کتابهایی که تا الان خوندم متفاوت بوده ، داستان قاتلی که قاتل نیست! داستان زنی که با ضربه ها و رنجهایی که از زمان کودکیش به دوش میکشه درگیره، داستان برای من طوری بود که تمام مدت منتظر موفقیت شخص اول داستان بودم!! پایانی غافلگیرکننده و باز هم داره

این کتاب بعنوان یه کتاب معمایی جنایی برای من هیچ جذایتی نداشت و تا انتها فاقد هرگونه غافلگیری بود... یه داستان اعصاب خورد کن پر از عیب و ایراد های اساسی و تناقضات آشکار و گافهای غیر قابل باور... فکر کنم اگه این داستان پانصد سال پیش هم اتفاق میفتاد اینقدر پلیس در ردیابی مجرم، ناشی و خرفت و منفعل عمل نمیکرد.. از نظر من اصلا دلچسب نبود..تو این ژانر کتابهای بهتری هست...تنها نقاط قوت کتاب روایت جالب و ترجمه عالی کتاب بود .

پیشنهاد، اگر دوست دارید یه داستان معمایی پرکشش بخونید. با ترجمه‌ی خیلی خوب از خانم فروغی.

موضوع کتاب واقعا جذابه و نویسنده کششخوبی رو در داستان ایجاد کرده اما پایان و اصلا دوست نداشتم به نظرم باید یه جور دیگه جواب کارای بد لورا داده میشد

به معنای واقعی کلمه عالیه بشدت توصیه میشه بخوندید و فقط کاش ذره ذره زجر کشیدن لورا هم توی یه فصل جدا گفته میشد🫥

کتابی بود که اصلا دوست نداشتم . طولانی و اعصاب خورد کن . هیجان داشت ، تعلیق داشت، ولی هیچ منطقی نداشت. یه روان پریش که یه مشت احمق و به بازی گرفته. نویسنده به خودشم گل زده (شخصیتی که دایعه قانون و پلیس و داشت کاملا برعکس عمل کرد) پلیس ام که هیچ نقشی نداشت حتی بازیابی اطلاعت یه گوشی ، فقط خبر رسان مرگ بود .

یه داستان‌جذاب و معمایی و غافلگیر کننده

کتاب بسیار بسیار فوق‌العاده‌ای بود با پایانی غافلگیرکننده. بسیار لذت بردم.

ایده کلی داستان خوب بود ولی از یه جایی به بعد به شدت ملال آور شد... عین سریال های ترکی هی کش پیدا کرد! تا جایی که فقط می خوندم تا زودتر تموم بشه!

اول اینکه باید بگم ترجمه این کتاب فوق العاده بود و یه خسته نباشید به مترجم عزیز این کتاب🩷 داستان متفاوت و در عین حال تا یه حدی هیجانی بود. برخلاف بقیه کتابای جنایی/معمایی، شما از اول داستان میدونید که کی نقش منفیو داره و در واقع اصلا معمایی آن چنانی به وجود نمیاد که شما سعی در حلش داشته باشید. و این باعث این شد که برخلاف نظرات بقیه، تا نصفه های کتاب برای من خیلی آروم پیش بره و طول بکشه. اما نیمه های دوم کتاب خیلی بهتر و هیجانی تر میشه و اینجا بود که من بی وقفه کتابو تموم کردم. از پایان کتاب و جوری که داستان پیش رفت راضی نیستم اما برام غیرقابل قبول هم نیست. صرفا فقط دوست داشتم جوری دیگه ای تموم شه. به طور کلی کتاب خوبیه و چندتا هم پلات توییست کوچولو داره که باهاش برگاتون میریزه:)))

واقعا لذت بردم کتاب جالبی بود ،،این کتاب زندگی یه آدم سادیسمی و آزارگرا رو به تصویر کشیده و کاملا برای من کتاب جدید و جالبی بود قبلا توی این سبک نخونده بودم ،،سه چهارم اخر کتاب واقعا حرف داره برا گفتن