نظرات کاربران درباره کتاب حلبیآباد
۳٫۸
(۴)
totoro
کتاب با این جمله به پایان میرسد:
«مسیری که با مصرف کردن مادهٔ مخدر پیش می آید، به تدریج دگرگون میشود و به همهٔ شکلهای ممکن دنیا در می آید، آن هم به ترتیبی بی ربط و سست که همانقدر مصرف کننده را گمراه میکند که ذهن کسی که خواب میبیند، گمراه میشود.» و خلاصهٔ داستان هم تقریبا همینه؛ انگار از ابتدای داستان بهتون مواد مخدر تزریق میشه و کم کم که داستان به جلو میرود در گیجی و منگی ناشی از تزریق مواد فرو میروید بطوری که دیگر نمیتوانید متوجه شوید چه کسی درست میگوید و چه اتفاقی درحال رخ دادن است. بهترین کار این است که مانند شخصیت اصلی داستان عمل کنید: آدم خوبی باشید، نسبت به آدم های دور و بر خود مهربان و مسئولیت پذیر باشید و زمانی که شب با تمام دسیسه ها و توطئه چینی های آن فرا میرسد، تنها چشمان خود را بسته و بخوابید، همین. بنظرم داستان داره میگه ما نمیدونیم اون بیرون، تو دنیا چه خبره، چه نقشه هایی کشیده شده، از اهداف و نیت قدرتمندان و گروه های تبهکار خبر نداریم و با این همه فریب و نیرنگ نمیتونیم بفهمیم حق با کدوم طرفه، ما مثل خوابگردهایی هستیم که نمیتوانند تشخیص دهند دور و برشان چه خبر است پس بهتره که از کورمال کورمال گشتن در تاریکی و دنبال کردن سرنخ ها دست بکشیم چون ممکنه تو دام کسایی بیفتیم که این بازی هارو شروع کردند، تنها کاری که باید بکنیم اینه که آدم درستکاری باشیم، نه فقط برای خودمان بلکه برای دیگرانی هم که به کمک نیاز دارند، نمونهٔ یک آدم درستکار باشیم و دیگر هیچ کاری انجام ندهیم؛ همه چیز خودش درست میشود. داستان جالبی است، به شرطی که از ابتدای داستان این انتظار را نداشته باشید چراکه مانند اغلب داستانها، با آغازی کند و کمی بی حوصله کننده شروع میشود و به تدریج روند هیجانی شدن را پیش میگرد و میرسد به انتهای داستان، جایی که بسیار غیرمنتظره و سریع پیش میرود و همینطور که گفتم متوجه نمیشود چه اتفاقی، توسط چه کسانی و چرا رخ داد، تنها با جملهٔ پایانی کتاب روبرو میشوید و میفهمید مانند شخصیت های دیگر داستان، شماهم مواد مخدر استفاده کرده اید و الان گیج هستید. موضوع جالبی داشت و پایانی جالبتر. البته با وجود جذابیت داستان و پایان هیجان انگیزش، شاید از اون دسته کتابهایی باشد که تنها قشرخاصی از عاشقان هیجان، از آن خوششان بیاید. تعداد دیالوگهای کتاب تقریبا کم است و در اکثر صفحات کتاب، نویسنده لابه لای شرح جریان اتفاقات یا گفتگوها، برداشت های احساسی و فلسفی خود را نیز وارد کرده است. به این صورت که ابتدا شاهد وقوع یک حرکت یا اتفاق در داستان هستیم و سپس نویسنده شروع به برداشت خود از این اتفاق میکند و سعی میکند با توصیفات و شباهت یابی ها یا نکات فلسفی، آنرا تفسیر کند و از این لحاظ ممکن است روند داستان کمی کند شود و عده ای خوششان نیاید، به همین دلیل میگویم عاشقان داستان های پلیسی و جنایی، به شرط بالا بودن صبر و حوصله و توانایی لذت بردن از متون ادبی، میتوانند تجربهٔ لذت بخشی را با این کتاب رقم بزنند.
Mohhamad201
این کتاب یه چیزی توش داره که بدجوری آدمو قلقلک میده .یه جورایی انگار داستان واقعی تو یه جای دیگه داره اتفاق می افته و چیزی که ما میبینیم انعکاسش از تو آینه اس،یه جور جنون گسترده و همه گیر تو داستان هست که مثل اجزای آویزون و داغون یه حجم تزئینی از هم پاشده که روان آدمو میخراشه ولی تمام حجم کره ی چشمتو میگیره و تسخیرت میکنه ،داستان پایان داره ولی وقتی به تهش میرسی شک میکنی که اصلا رمانی که تمومش کردی آغازی داشته اصلا چه طور به اینجا رسیدی.......... سانسور لعنتی ام که مثل همیشه تو مهمترین بخشا همه چیزو میترکونه.
حجم
۱۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد