نظرات کاربران درباره کتاب سفر سیلکا

سفر سیلکا... داستان دختری قوی و با اراده که بهترین سال های عمرش با سخت ترین شرایط می گذره... به دو اردوگاه در دو کشور مختلف فرستادا می شه... جاهایی که طراحی شدن تا پیش از فرستادن زندانی ها به کام مرگ تا جای ممکن ازشون کار بکشن... و دختری که سعی می کنه توی این شرایط زنده بمونه... و مهمتر از اون... انسان بمونه! این کتاب رو به کسانی که خالکوب آشویتس رو خوندن توصیه می کنم. سیلکا یکی از شخصیت های فرعی اون رمان بود که در سن ۱۶ سالگی با تسلیم شدن اسلواکی در برابر هیتلر به اردوگاه آشویتس برده می شه. فرمانده ارشد اردوگاه مجذوب زیبایی سیلکا می شه و اونو به بلوکی جداگانه با شرایط زندگی بهتر می بره تا پاسخگوی نیازهاش باشه! بعد از شکست هیتلر روس ها سیلکا رو به اتهام خودفروشی به ۱۵ سال کار توی اردوگاه های کار اجباری شوروی، گولاگ، محکوم می کنن... و سفر سیلکا از اینجا شروع می شه. داستان به گذشته ی سیلکا قبل از اسارتش، زندگیش توی آشویتس و خاطراتش با گیتا و لالی پرش هایی داره. در کل داستان روان و جذابی بود. خالکوب آشویتس از نظر تاریخی مطمئن تره چون نویسنده سه سال تمام با لالی مصاحبه و نشست و برخاست داشته اما در این کتاب شخصیت ها و داستان های خیالی کنار ماجراهای واقعی قرار می گیرن... اما در هر حال نویسنده برای نوشتنش تحقیقاتی گسترده از شرایط اردوگاه های کار اجباری شوروی انجام داده بود. پایان بندیش خوشه هرچند بیش از حد شتاب زده... جا داشت بهتر روش کار بشه.

این کتاب سرگذشت دردناک یکی دیگه از زندانیان اردوگاه آشویتسه اگه کتاب خالکوب آشویتس رو مطالعه کرده باشین احتمالا اسم سیلکارو به خاطر دارید دختری که مسئول بلوک ۲۵ بود همون جایی که مجبور بود کنار آدمایی باشه که روز آخر عمرشونه و قراره کشته بشن با وجود تحمل این همه سختی ، تلاش هاش واسه زنده موندن خیانت و همکاری با دشمن تشخیص داده شد و بعد از گذروندن همه ی روز های سخت در اردوگاه های کار اجباری آلمان توسط شوروی به گولاگی در سیبری فرستاده شد تا علاوه بر شماره ی خالکوبی شده روی ساعدش شماره ای هم روی لباسش دوخته بشه و باز هم تلاش آن هم فقط برای زنده ماندن... اما خوشبختانه این دفعه در مقابل همه ی سختی هایی که کشیده بود برخلاف انتظارش عشقی رو پیدا کرد و دلیلی برای زنده موندن..‌. و در آخر تنها چیزی که همیشه باعث تعجبه رذالت و تفکر فرد یا افرادیه که حق زندگیو از میلیون ها انسان دیگه گرفتن و می گیرن !

کتاب خیلی زیبا و آموزنده ست.ارزش خوندن داره.فقط توصیه میکنم برای زیباتر شدن داستان اول خالکوب آشویتس رو بخونین.

خیلی عالی بود اول خالکوب آشویتس رو بخونید حتما و بعد این رو

عالی بود ، بی نظیر. داستان زندگی و مبارزه سیسیلیا (سیلکا) کلاین ، دختری که در بدو ورود به آشویتس-بیرکناو ۱۶ ساله است و ۳ سال بعد به گولاگ ورکوتا در سیبری منتقل و حدود ۱۰ سال هم آنجا زندانی میشود. قبل این کتاب حتما خال‌کوب آشویتس رو بخونین . هردو کتاب عالی ولی سفر سیلکا فوق العاده ست. اگه به ژانر تاریخی و جنگ جهانی علاقه دارین حتما حتما این دو کتاب رو بخونین. جنایت هایی که به این انسان ها شده غیر قابل تصوره. متن خیلی کشش داره من تو کمتر از ۸ ساعت تمومش کردم.

از اردوگاه های کار اجباری آشویتس نازی ها تا گولاگ های کار اجباری استالین داستان فوق العاده و سر شار از امید و فداکاری و عشق و احساس در بدترین شرایطی که میشه تصور کرد از همین نویسنده کتاب خالکوب آشویتس و سال گذشته همین موقع ها خوندم و هنوز حسش می کنم بس که عالی بود .فردی که زندگی در اردوگاه دو دیکتاتور تاریخ رو تجربه می کنه و سیلکا دوست مشترک لالی و گیتا شخصیت های خالکوب آشویتس هست و توصیه میشه اول این کتابو بخونید بعد سراغ سفر سیلکا بیاین 💙💛

دختری به اسم سیلکا ... چقدر سخت و غم انگیزه که توی یک دوره اسیر دست المانی ها باشی به جرم دشمن بودن و وقتی رها میشی دستگیر بشی به جرم سال هایی که زیر نظر المانی ها بودی ... شخصیت داستان شخصیت جسور و شجاع و پخته ای بود که سعی میکرد از تجربیات و دانسته های خودش برای نجات دوستان خودش از مشکلات بهره ببره او فردی به ظاهر خوش شانس اما بد اقبالی بود . حس عجیبی داشتم ار خوندن این کتاب . انگار من سلیکایی بودم که دنبال ازادی بود . شاید زندانی که دور سلیکا بود بتونه نمادی از دنیای ماشینی و ادم های مختلفی که توی این دنیا هستن باشه . درکل من پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش

واقعا عالی بود. انقدر روان بود که دو روزه تمومش کردم. قصه اش هم خیلی تکان دهنده بود. خیلی دلم واسه سیلکا سوخت. حتما پیشنهاد می دم که بخونید.

صرفا بخاطر نویسنده(هدر موریس) شروع کردم و نمی‌دونستم که داستان سرنوشت یکی از شخصیت‌های کتاب خالکوب آشویتسه. وقتی فهمیدم، واقعا هیجان زده شدم😍♥️ وقتی می‌دیدم که با وجود تمام ناملایمات و پستی‌های سخت و ناگوار، باز هم دست از زندگی نمی‌کشیدن و منتظر اون کورسوی امید بودند، به وجد میومدم✨ داستانی تاثیرگذار و غم‌انگیز بود🖤 نمی‌تونستم کنار بگذارم. ممنون از خانم سارا حسینی معینی بابت ترجمه‌های زیبا و روانشون🌸💯

روایتی غم بار از زندگی در دو اردوگاه کاراجباری برای یک زن. وقتی این جور کتابها رو میخونم از استقامت آدمهایی که این شرایط رو تونستن تحمل کنن، شگفت زده میشم.

تم این داستان هم دقیقا شبیه خالکوب آشویتس هست اما نمیدونم چرا من این کتابو بیشتر دوست داشتم شاید چون شخصیت اصلی خانم بود یا شاید هم چون روحیه جنگندگی و امید به زندگی رو در این کتاب بیشتر حس کردم. این کتاب درد و رنج عمیقی داشت و واقعا تصویرهایی که در ذهنم شکل گرفت باور نکردنی و غم انگیز هست. واقعا سخته که آدم تک تک اعضای خانواده اش رو از دست بده اما همچنان امید به زندگی داشته باشه و برای زنده موندن تلاش کنه.

خوندن این کتاب وکتابهایی مشابه این کتابو به همه توصیه میکنم داستانهایی که روایت حاکمانیست که دیوانه وار در پی قدرت دست به هرجنایتی میزنند،کتاب خالکوب آشویتس روایت اردوگاه وکوره های ادم سوزی هیتلر ودر ادامه این کتاب که روایتیست از اردوگاههای مخوف روسیه، روایتی که از قول بازماندگان به صورت کتاب درامده و ازنسل کشی وجنایتهایی که شاید تصورش هم لرزه به تن خواننده بیندازد پرده برمیدارد،اینگونه داستانها بنظر من باید زیاد و زود به زود خونده بشه تا یادمون باشه وفراموشمون نشه چون "تاریخ تکرار میشود"

قبلا درباره خاطرات افرادی که به اشویتس فرستاده شده بودند خونده بودم, در اکثر فیلم ها و کتاب هایی که راجع به این موضوع بود با پیروزی متفقین داستان تموم میشه اما در این کتاب روایت جدیدی با پایان جنگ اغاز میشه که من تا حالا ازش مطلع نبودم و اون هم زندان های کار اجباری در روسیه است. کتاب بر اساس زندگی واقعی نوشته شده که باعث جذابیت بیشتر میشه. باور کردن واقعی بودن رنج ها و سختی های روایت شده در کتاب که انسان هایی بیگناه در برهه ای از تاریخ تحمل کردن واقعا سخته.

هم این کتاب هم خلکوب آشوییتس خیلی خوبن.اکه بتونید با تمرکز برید توی داستان حس عجیبی بهتون منتقل میکنه.

کتاب خیلی جذابی بود و‌ اینو در تمام خطوط این کتاب میشد لمس کرد که زندگی و دوس داشتن و عاشق شدن و کمک کردن در هر لحظه و هر شرایط میتونه ممکن باشه و‌منوط به شرایط یا مکان خاصی نیست...

کتاب از نیکه به بعد یک مقدار خسته کننده میشه ولی چون داستان واقعی رو داره روایت میکنه نمیشه به نویسنده خرده گرفت. در کل کتاب جالبیه که توصیه میکنم بعد از کتاب "خالکوب آشویتس" بخونیدش.

سلیکا یک دختر ۱۶ ساله است ک بشدت از مصائب جنگ جهانی و اردوگاهای نازی و بعد روسیه ستم دیده و ضربه خورده است.مجبور شده مامور زنانی باشد ک ب اتاق گاز فرستاده میشوند و تن ب خفت مردان درجه دار نازی بدهد ...مجدد در حمله روس ها ب اردوگاهی در سیبری فرستاده میشود...انچه سلیکارا زتده نگه میدار هوش و زکاوت او و توان مقاومت در برابر ناملایمات است..او خود را درجه ب درجه با جسارت و خوش فکری بالا میکشد و موفق میشود

این اردوگاه علارغم تمام بدی هاش چقد شرایطش بهتر از آشویتسه، حداقل خبری از کوره های آدم سوزی و اتاقای گاز نبوده و بیمارها رو بجای کشتن تا حدودی درمان میکردن ،نگهبان هاشون هم زیاد پست فطرت نبودن فقط کسایی که انسان در جست و جوی معنا رو خوندن منظورم میفهمن

این کتاب روایتگر زندگی سیلکا ، (شخصیت فرعی رمان خالکوب آشوویتس) در اردوگاه نازی‌ها، آشوویتز _بیرکناو و پس از آن در اردوگاه شوروی ، گولاگ ورکوتا است. داستان سراسر از تصویرسازی‌های زنده ، روایات مختلف یا دیدگاه های مختلف و قضاوت هایی متفاوت از شخصیت ها در جایگاه های متقابل هم است . شخصیت هایی که در هر برهه از داستان نقش عوض میکنند و مقابل نقش پیشین خود ، حاضر میشوند . شجاعت ، از خودگذشتگی ، ترس و تحمل ، افسردگی و ناامیدی ، امید پیدا کردن به زندگی، خودفروشی و آدم‌فروشی و تسلیم و مقاومت ، عشق‌های نافرجام و خوش‌فرجام همه‌‌ی آن‌چیزی است که در این داستان میخوانید

کتابی درمورد مقاومت ها و اراده ی یک دختر داستان در سخت ترین شرایط زندگیش. پیشنهاد میکنم قبل از خوندن این کتاب اول کتاب خالکوب آشویتس رو بخونید. داستان پردازی و ترجمه عالی بود