نظرات کاربران درباره کتاب شکار کبک

این کتلب رو از دست ندهید. رضا زنگی آبادی یکی از بهترین داستان‌هایی رو که میشد نوشته و از خوندنش در هر ثانیه لذت خواهید برد.

متنی جذاب و گیرا که خوندنش شخص را در عمق خود فرو می‌کشد مخصوصا کسانی که با فضای کشاورزی و روستا های کرمان آشنایی دارند کاملا قادر به لمس صحنه به صحنه اتفاقات هستند. درضمن این کتاب چند سال با ممنوعیت چاب رو به رو بوده که بعد از خواندن آن متوجه آزاد شدن فضای داستان نویسی در کشورمون میشیم

کتاب ۴۸۵ از کتابخانه همگانی، داستان خوبی بود و البته تلخ و ناراحت کننده ! قهرمان داستان، مردی است که در کودکی و جوانی انواع و اقسام زجرها را در روستایی حوالی کرمان از سر گذرانده و طعم تلخ تجاوز و از کف رفتن عشق دوران نوجوانی به دست متجاوز را چشیده است و آماده ارتکاب بزرگ ترین جنایات است.

کتاب خوبیه. اولش یه مقدار توصیفات زیاد بود ولی بعد متعادل شد. داستان پر کششی هم داشت. ولی یه نکته مهم که نویسنده مد نظر نداشت این بود که برای همه اصطلاحات کرمانی توضیح نذاشته بود.و بعضی جاها که محاوره نبود از این اصطلاحات استفاده کرده بود مثل:صدای کلیس کلیس سگ. یا دمنوش بنفشه که کرمانیا به آن ختمی می گن. خب نویسنده باید در نظر داشته باشه برای یه منطقه، داستان نمی نویسه، همه می خونن و باید برای هر کلمه اختصاصی توضیح بیاره تا خوندن کتاب روان بشه.

کتاب در مورد درست رفتار کردن با کودکان است و این که چگونه توهین ها یا تحقیر ها ناسزاها مسخره شدن یک بچه بین بچه های مدرسه یا حتی سیلی خوردن کودک به دست پدر جلوی دیگران توهین به شخصیت کودک و شکستن شخصیتش در اینده او را میتواند به فردی قاتل و معتاد و جامعه گریز و فاسد مبدل کند فردی که همگی از او میترسیم فردی که اگر از همان اول به جای فحش و سیلی مهربانی را تجریه کرده بود این جور سیاهی و نفرت را پراکنده نمیکرد در کل تعریف کتاب را زیاد شنیدم و به نویسنده خسته نباشید میگم که حرفی برای زدن داشت

هنوزم دوست دارم کتابشو بخونمش

متن خوب و روانی داشت. داستان پردازی بسیار قوی داشت تا حدی که احساسات قدرت را با تمام جان حس میکردی. اما تجربیات تلخ و سیاه قدرت روی من اثر بدی داشت و دوست نداشتم به نظرم نقطه قوت نویسنده بود که تونسته روی خواننده تاثیر بذاره.

توضیحات کتاب شرح خوبی از کتاب داده، شخصیت پردازی ها خوب بود و به عوارض یک ناهنجاری مهم اجتماعی اشاره کرده بود.

خیلی جذاب بود

خیلی روان و خوش خوان بود. دوست داشتم.

کرمان دیار کریمان.. بعضی وقتا طاقچه توی معرفی کتاب بیشتر کتاب رو اسپویل میکنه تا معرفی و اما درباره کتاب :سرگذشت یک ادم سادیسمی (ازارگر)رو مطالعه میکنید..یه پسر که سادیسم داره و ازارگر هست ،چه زندگی پشت سر گزاشته که به این مرحله رسیده که از رنج دیگران لذت میبره باید این کتاب رو بخونیم تا درس بگیریم که با کتک و اوقات تلخی بیش از حد سعی نکنیم فرزند رو تربیت کنیم،که اینجوری فرزندان روانی و روان پریش تحویل جامعه میدیم، فرزندانی که اولین ضربه رو به والدین میزنن بعد به جامعه و در آخر به خودشون درس بگیریم به هرکسی اعتماد نکنیم که کودک رو بهش بسپاریم،،اکثر تجاوز به بچه ها از طرف کسایی هست که فکرشو نمیکنیم ، بخاطر یکساعت راحتی و عشق و حال خودمون یه عمر زندگی بچه رو تباه نکنیم! ودر آخر:برای همه ی قدرت ها متاسفم بخاطر هرچیزی که باعث شد به این روز بیفتن متاسفم.. با تربیت درست کودکان قدرت تحویل جامعه ندیم

داستان و مخصوصا ایده جذابی داشت و پرکشش بود اما سیاهی مفرط تجربه های زندگی قدرت و عواملی که باعث شدن به چنان فرجامی برسه برای من به شخصه اذیت کننده بود و این نشون دهنده توانمندی نویسنده در شخصیت پردازی و تصویر سازیه. در کل از خواندنش پشیمون نیستم چون در نهایت یک داستان استخون دار خوندم و یاد گرفتم ازش، اما فضای تیره دلستان قلبمو مکدر کرد.

💙👌🏻

متاسفانه قیمت کتاب ها افزایش زیادی داشته از هر دو نوع هم چاپی و هم الکترونیکی علتش گران شدن کتابهای چاپی را می توان حدس زد ولی کتابهای الکترونیکی چرا ... دیگه دارم شک میکنم از بین خریدشون طاقچه قبلا خیلی قیمت هاش بصرفه تر بود.حتی ۲۵ درصد تخفیفم دیگه دردی دوا نمیکنه- ضمنا در قسمت جزئیات خلاصه کتاب اشتباه تایپی داره بنظرم این جمله درست تره(و پدرش او را با روانی له رها کرده است ). چندصفحه ای از کتاب را خواندم .

درباره اینکه تربیت، رفتار و اتفاقات کودکی چطور می‌تونه شخصیت یک آدم رو شکل بده و خوی حیوانی درونش رو بیدار کنه. با اینکه بسیار غم انگیز بود اما از خوندنش لذت بردم. حتما کتابای بعدی این نویسنده رو هم خواهم خوند.

کتاب کم حجم و خوش خوانی بود. شروع کتاب کمی عجیبه و از همون اول شک میشی و هم جذب کتاب میشی. فضای کتاب خیلی تاریک و خفقان آور بود. شخصیت پردازی عالی بود و خواننده کاملا حس نفرت 《قدرت》و مشکلات روانی که داشت و منبع این مشکلات رو درک میکرد ولیییی نکته ی خوبی که داشت این بود که خواننده با 《قدرت》 همزاد پنداری نمی کرد یعنی به نظر من درسته که 《قدرت》 سختی کشیده، 《قدرت》تحقیر شده، 《قدرت》 مورد آزار قرار گرفته ولی این دلایل رو نمی تونیم علتی بدونیم برای حس انتقام 《قدرت》و عملی کردن این حس انتقام نیست. در کل نویسنده خیلی جالب به روان یک فرد آسیب دیده پرداخته بود. من خیلی دوستش داشتم

جالب و تلخ بود

مجازات افراد قربانی شده‌ای که در مسیر قربانی شدن مار شدند.

تاریک و سیاه ! این رمان هیچ نقطه روشنی نداشت جز اینکه حال آدمو بد کنه . قدرت اوایل داستان ترحم برانگیز بود و رفته رفته تبدیل به شخصیتی منفور شد . و مشخص نشد اون زن اول داستان که به قتل رسید کی بود اصلا ؟

واقعا از خوندنش لذت برم.