نظرات درباره کتاب ستاره‌ی شمالی و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب ستاره‌ی شمالی اثر نگار محقق

نظرات کاربران درباره کتاب ستاره‌ی شمالی

۳٫۱
(۳۱۵)
andisheh
داستان بسیار زیبایی بود و از سبک رئالیسم جادویی فانتزی لذت بردم.
علی
روندداستان خیلی جالب بودمن که هرچه جلوترمی رفتم برام جذاب تر می شدفضاسازی جالبی داشت وباعث می شد خواننده تاآخرداستان رادنبال کند.
dehghan
من بیست تا داستان روخوندم ولی ازاین خیلی خوشم اومد ممنون ازنویسنده داستان واقعاخسته نباشی
mohsen
ازنظرمن تخیل نویسنده خوب بودورئالیسم جادویی بی نظیربود.
unes
سبک داستان برام خیلی جالب بود و خیلی خوشم اومد.
hasan
من از دیالوگ های پیش برنده داستان بسیار لذت بردم واقعا جذاب بود بسیار متشکرم
AHOO
داستان دو بخش جداگانه داشت که تلاش شده بود بهم چسبونده بشه
علی
من که ازاین رمان خیلی خوشم اومدمخصوصاازدیالگهای مریم وشهاب خیلی برام جالب بوددست نویسنده دردنکنه
آهنگر چیره
اصلا نفهمیدم آخرش چی شد!
mohammad
باسلام وخسته نباشیدخدمت نویسنده محترم ازموضوع داستان وانتخاب همچین اسمی برای داستان ،داستان خیلی قشنگ بود.من که واقعاخوشم اومدودوبارخوندم وپیش نهادمی کنم درنشریه ها دیگرنیزچاپ بشه تاهمه بخونندواقعا موضوع داستان حاکی ازجامعه خودمونه
کاربر 14799
این هفتمین داستانی هست که از این مجموعه میخونم راستش چند صفحه اول داستان خیلی خوشحال بودم و هیجان زیادی داشتم بعد از خوندن شش داستان با راوی اول شخص به داستانی رسیده بودم که راوی اول شخص نداشت ولی هرچقدر که جلوتر رفتم از میزان خوشحالی و هیجانم کم شد تا آخرش که یه جورایی نا امید شدم
reza
رئالیسم جادویی بی نظیری بود و داستان دارای متن قوی بودکه حاکی از تخیل خوب نویسنده بود
Ebadi
عالی بود و سبک جالبی داشت
kamali
برام خاطره انگیز بود
nasim
من خیلی خوشم اومد
farhad
خوب عالی
rayka
به نظرم فقط دیالوگ هاش خوب بود
Peyman
طعم تلخ تنهایی این داستان به گونه ای مرا به یاد نمایشنامه کرگدن اوژن یونسکو می اندازد و طعم تلخ ابزوردیسم و مسخ شدگی کافکایی با تبدیل شدن انسانها به مجسمه های یخی. همانند درام های پوچی این داستان هم از عدم وجود قهرمان برخوردار است اما این پوچی اگزیستانسیالیستی از نوع کامویی نیست و بیشتر به پوچی اگزیستانسیالیستی سارتری می ماند که کوگیتو دکارتی ( می اندیشم پس هستم ) را به ( ااضطراب دارم پس هستم) تغییر می دهد ، این اضطراب چه در تنهایی هولناک هومن و چه در خلوت به اصطلاح عاشقانه شهاب و مریم به وضوح احساس می شود. سخن اصلی داستان استحاله ( اصالت و انسانیت ) است در دنیایی مسخ شده در ( وضعیت) پست مدرن.
yekta
من به عنوان یه خواننده معمولی و کسی که چندان با اصول داستان نویسی اشنا نیست اولین چیزی که بعد از خوندن داستان برام مهمه اینه که ایا حرف تازه ای برام داشت ؟ و دیگه این که ازش لذت بردم یا نه؟ بیشتر داستان های این جا اون طور که دیگر دوستان نوشتند ظاهرا نقاط داستان نویسی خوبی دارند اما من به شخصه کمتر لذت بردم و کمتر حرف تازه ای برایم داشتند
saleh
داستان خوبی بود. دیالوگ های شهاب و مریم ظاهرا ساده بودند اما با دوباره خوانی آنها متوجه نکات ریزی می شویم که به شکاف بین تو تا آدم و رابطه درونشون اشاره می کنه و چیزهایی رو نشون می ده که ظاهرا در داستان نیومده، شبیه همون چیزی که همنیگوی بهش اشاره داره، کوه یخی که بخش عمده اش زیر آبه

حجم

۰

حجم

۰