نظرات درباره کتاب پیشانیِ سوراخ من و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب پیشانیِ سوراخ من اثر نادر ساعی‌ور

نظرات کاربران درباره کتاب پیشانیِ سوراخ من

۳٫۰
(۲۵۶)
reza.yazdani
منو جدب کرد مخصوصا با شروع داستان که مشتاق خواندن شدم
صدرا
لذت بردم
حامد
داستان خوبی بود مطمئنم در این جشنواره برنده میشود
وجیهه راستگویی
من شیفته تخیل و فضا سازی این داستان شدم و انصافا تا اینجای کار جزو بهترین داستانها بوده
ریحانه.عرفانی
تبریک میگم به نویسنده بخاطر تخیل خوبش
کیوان
داستان واقعا عالی بود تخیل عالی بود
کاربر 14799
این دومین داستانی هست که من از این مجموعه خوندم برخلاف داستان اول که سخت ناامیدم کرد این داستان امیدواری زیادی در من بوجود آورد حقیقتاً منو به یاد " مسخ " اثر " کافکا " انداخت در یک کلام عالی بود این داستان برخلاف داستان اول ( اترک ) که به هرچیزی شبیه بود به غیر از داستان ( گزارش ، خاطره نویسی و ..... ) کاملاً مشخصه های یک داستان را داشت و به راحتی میشد آنرا در دسته بندی داستان جا داد در ضمن نویسنده در جای جای داستان سعی کرده بود یک سری کدهای خاص به مخاطبش بده که شاید جالب ترینش اسامی همسر و فرزندش بود که دقیقاً برعکس هم بود " زارا " و " آراز " یا پاک کردن اشک همسرش از روی زمین با همان دستمالی که خونابه سرش را پاک کرده بود .
الهام
بهترین داستانی که تا اینجا خوندم
sara
داستان خوبی بود
hamid
داستان تخیل خیلی خوبی داشت
reza
داستان خیلی خوبی بود
m.m
خوب بود منهای بخش آخر که داستان را به درازا کشید و تاثیرگذاری اون بخشی که مرد وارد استخر شد رو کم کرد.
مهدی.ا
زیاد خوب نبود.
بهناز
داستان نوعی روایت سیال ذهن بود که حاکی از ذهن بسیار خلاقانه نویسنده بود. شخصیت پردازی بسیار عالی بود و اشکال کار همان بخش پایانی مربوط به استخر و ماهی های داخل ان بودکه داستان را از ان انسجام اولیه اش خارج کرد.
ناما
نمره: ۱۳ بد نبود. می‌تونست یه داستان فانتزی باشه و به ژانرش وفادار باشه. ولی اول زیاده‌گویی کرده بود از میخ توی سرش و فقط از میخ می‌گفت و بعدش هم که یه دفعه شد صحرای محشر و هرچی تو ذهنش اومده بود رو چسبونده بود به پایان و باورپذیری رو به کل خراب کرده بود. انگار ندونسته بود چطور ادامه بده و تموم کنه. اون میز مطالعه‌ی توی آب که دیگه فاجعه بود.
وحید
داستان بدی نبود زبانش تقریبا خوب بود ولی مسائله ای که مشکل داشت تو داستان این بود که چرا این مرد حس می کرد تو سرش آب جمع شده چه دردی داشته که همچین کارایی می کرده به نظر میاد اینا یه زوج معمولی باشن و این مرد هم یه مردیه که زنشو دوست داره بچشو دوست داره سرکار می ره چه اتفاقی میافته که فکر می کنه آب تو سرش جمع شده به همین خاطر داستان ناقصه.
مژگان
اصلاخوشم نیومد.اولش خوب بود ولی بعدش ،لوس شد.
مجتبی آسمان
ایده داستان ایده بکری بود و باعث تحریک مخاطب به خوندن متن می شد ... شخصیت اصلی داستان هم جالب بود. کمی داستان به سمت تخیل گرایی پیش رفت و حس خوب ابتدای داستان رو از مخاطب گرفت ... باید همون زمان افتادن اراز تو استخر داستان جمع می شد و یک جورایی داستان به صورت باز به انتها می رسید تا فکر مخاطب رو درگیر کنه ... ولی من حیث المجموع راضی کننده بود.
maryam
داستان جالب بود ولی با ورود به استخر بهتر بود تمام میشد .سیر و سیاحت در کنار ماهی ها به داستان لطمه زده بود .
Timd oole
داستان روایت خوبی داشت. زبان داستان بسیار مناسب بود. فلش بک ها خوب بودند بجز مورد آخر که کمی سریع و یکدفعه ایی بود. متن منسجم بود. میخ تم عجیبی به داستان داده بود. کشش خیلی خوبی داشت. اما آویزان شدن آراز از میخ رو نتونستم هضم کنم. توصیفات خوب بود. اما در مورد کله ایی که مدام کلاه روشه توصیفی ندیدم. یه غلط املایی هم داشت. پایان مناسب داستان بود. سفری از آخر به اول. هیجان داشت‌. محتوا در لایه های زیرین داستان و تمثیل گونه بود. فضا سازی خوب بود. شخصیت پردازی خوب نبود.

حجم

۰

حجم

۰