نظرات درباره کتاب پیشانیِ سوراخ من و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب پیشانیِ سوراخ من اثر نادر ساعی‌ور

نظرات کاربران درباره کتاب پیشانیِ سوراخ من

۳٫۰
(۲۵۶)
S
این داستان که تا حد زیادی درنظر خواننده عجیب وغیر عادی بود میخواست خواننده را وادار به تفکر درباره انسان ها و افکار متفاوت آن ها کند که برای اطرافیانشان غیر قابل قبول میشوند وبرای زندگی ایده آل و درک اطرافیان مجبور به تغییرمکان میشوند
حامد.ح
خلاقیت همه چیز نیست. تنها تخیل نیست که داستان را میسازد. نویسنده خوب با استفاده از تجربه زیستی اش روایت را چون دنیای واقعی جلوه میدهد. و در داستان فقط باید به قوانینی که از دنیای همان روایت ساخته شده انتظار حقیقی بودن داشت. این نویسنده در داستان خود نتوانسته دنیای روایی حاکم بر روایتش را خلق کند و این مهمترین ظعف پیشانی سوراخ من است.
شیوا
میشه گفت افتضاح ،از این بدتر نمیشه
آیدا
البته حلق انسان راهِ باز به مغز نداره وگرنه آب که هیچ، هزار جور عفونت می‌تونست برسه به مغز. این بخش جمع شدن آب توی مغز و این که شخصیت داستان چه راحت یه میخ تو سرش فرو کرد عجیب بود. و به نظرم منظور داستان اصلاً احترام گذاشتن به تفاوت‌ها نیست یا حتی مسخ. شخصیت داستان به خاطر آسیب میخ به مغزش، به تدریج دچار روان‌پریشی شده و از زیان‌آور بودن کارهاش آگاه نیست و به خودش و دیگران آسیب می‌زنه. فکر می‌کنم موضوع نوآورانه نبود. متن روانِ خوبی داشت که خسته‌کننده نبود. چند تا غلط املایی و ایراد نگارشی داشت.
vihan
در کل نپسندیدم. اولش کمی جذاب بود اما هر چه به اخر نزدیک میشد بد و بدتر میشد
کاربر 104855
قلم نویسنده بسیار ضعیف ، دیگه قدرت تخیل هم تا حدی جذاب می کنه داستان رو ، نه این کل قصه از تخیل رد شده میشه گفت در حد همون توهمات باشه ....
AVID
داستان جالبی بود نویسنده اول داستان رو با مقدمه ای شروع کرده بود که همه رو ترغیب به خوندن میکرد ، "فرو کردن میخ هفت سانتی در سر"... همین جمله برای کشیدن خواننده تا انتها کافی بود اما کل داستان اشاره داشت به قشر متفاوت جامعه که نگرش و دید متفاوتی دارن و در بعضی شرایط اونقدر مورد بازجویی قرار میگیرن که به ناچار اون رو میپوشونن درصورتی که همیشه این سوال رو دارن که چرا نمیتونن با من کنار بیان!!! آزار یک شخصیت بود که همه دلخوشی راوی رو دربرداشت و راوی متفاوت و به نوعی طرد و اسیر شده رو پذیرفته بود. نهایت سرنوشت چنین انسانهایی هم با پایان بندی مشخص است و کم نیست این نوشته ها که با هر خط نوشتن یک نفس کمتر تا پایان عمر دارن... ممنون از به اشتراک گذاری چنین کتابهایی 👍
مهشید
این داستان رو بیشتر از بقیه داستانهای این مجموعه دوست داشتم و به نظرم برخلاف بقیه آثار و برخلاف نظر بقیه دوستان حرفی برای گفتن داشت.و همه این حرف آخر داستان جمع شده بود در نتیجه با پایان بندی مشکلی نداشتم(البته موافقم که توصیف تالار خیلی خوب نبود نیازی نیست دنیایی که اصلا شبیه به دنیای آدما نیست رو به شکل دنیای آدما توصیف کرد) در مورد سبک رئالیسم جادویی زیاد نمیدونم ولی دلیلی نداره هر داستان حتما جزو یه سبک ادبی باشه تا خواننده لذت ببره.
میثم
خوب
mona
خوب بود
فرشاد موسی زاده
خلاقیت در این داستان موج میزند و تخیل نیز هم. نویسنده خودش را سپرده به دست تخیل قوی اش و داستان را یک نفس پیش برده. بی شک این متفاوت ترین داستان جشنواره و کمی پختگی در نگرش هستی شناسانه می توانست جریانش را تغییر بدهد. از خواندنش بسیار لذت بردم و چنین بی پروا خیال کردنش را باید دستمریزاد گفت.
آریا
سعادت. تعریفی نداشت
الناز
روایت جالبی داشت
بهرام. ج
بی شک نمیتوان این داستان را رئالیست جادویی نامید. نویسنده فضایی عجیب، داستانی عجیب، زبانی عجیب و شخصیتی عجیب خلق کرده ولی برای هیچکدام دلیل و منطقی نیافریده. سرعت یا ریتم جریان روایت آنقدر زیاد است که انگار نویسنده هرچه سریعتر میدویده به سمت خط پایان، پایانبندی که بدترین بخش داستان بود. خلاقیت فراوان نویسنده در آفریدن صحنه هایی جالب و گاهی عباراتی جذاب مهمترین دلیل حضور این داستان در این جایگاه است. ولی در بیشتر داستان با لحنی خشک و بی پیرایه طرفیم که به درد داستانگویی نمیخورد. (وقتی فرصتی دست داد و به بهانه ی دستشوئی، به تنهائی ته دره رفتم، سرم را در جهت مخالف؛ به جلو خم کردم، تا آن دو سه قطره، از همان راهی که به مغزم رسیده بودند، دوباره به حلقم برگردند.)
LAJEVARD
منم با "مشتاق" موافقم که ایده خوبه ولی خوب تراش نخورده
moshtagh
من معتقدم کار ریالیسم جادویی منطق خودش رو داره . هرچی که به ذهن مون برسه بنویسیم که ریالیسم جادویی نیست. ایده های خوب فدای شتاب زدگی ما شده .
amin
به شدت داستان ضعیفی بود، ایده‌ی ضعیف، زبان ضعیف، ماجراها و پیرنگ مسخره.
nikoo
خوب بود. به خصوص زبانش
behdin
داستان از منظر بنده قابل قبوله .کاش چرخش ناگهانی از اواسط داستان کمی حساب شده نوشته میشد. احساس میشه فضا ناگهانی از دست نویسنده در رفته.زبان بدک نبود.
آهنگر چیره
از داستان خوشم نیامد. ولی بعضی جاهاش جمله های قشنگی داشت.

حجم

۰

حجم

۰

صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد