نظرات درباره کتاب کوری و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوری

نظرات کاربران درباره کتاب کوری

امتیاز:
۴.۲از ۹۸ رأی
۴٫۲
(۹۸)
vafa
«در درون شهر کوران، دردها دارم زبینایی...» (نیما یوشیج) هشدار اسپویل. نکاتی که به نظرم باعث شده که رمان کوری به قلم ژوزه ساراماگو پرطرفدار بشه رو مطرح می‌کنم: - درسته که این کتاب نویسنده‌اش پرتقالی هست، ولی محدود به یک فرهنگ نیست. در سراسر کتاب هیچ نامی رو نمی خونیم که پرتقالی، آفریقایی، ایرانی و... باشه. افراد رو با ویژگی هاشون مثل "پسر بچه‌ی لوچ" یا... می شناسیم و این موضوع، قدرت بسیاری به نویسنده‌ی این کتاب بخشیده. (البته نمی تونیم مواردی رو هم نادیده بگیریم که مثلا جوامع مسلمان اونها رو رعایت می کنند یا اشاراتی که به برخی داستان‌ها در کتاب شده. به صورت کلی گفتم) - مورد بعدی اینکه شخصیتی که تا آخر بینا موند، یک زن بود. نویسنده به هیچ وجه نمی تونست چنین شخصی رو، مرد فرض بکنه‌. و امّا ترجمه. من ترجمه‌ی آقای محمد غبرائی رو خوندم وقتی با ترجمه‌ی خانم زهره روشنفکر مقایسه کردم حس کردم بهتره امّا اینکه مکالمه‌ها رو با ویرگول مشخص کرده بودند به شدت بد بود و نمی شد چیزی فهمید. بنابر این ترجمه‌ی خاصی رو پیشنهاد نمی‌کنم. موفق باشید.
vafa
Nika بله واقعا...:/
Nika
یکی از بهترین کتاب های که خوندم بود من هم همین ترجمه رو خوندم و واقعا این که مکالمه ها رو با ویرگول مشخص کرده بود خیلی بد بود
vida.hamzei
مرده ها که مرده اند، اما زنده ها بیشتر احتیاج دارند که دوباره زنده شوند ... نتیجه این کتاب رو‌میشه در یک جمله استنباط شده از خود کتاب گرفت که میگه ؛ آه اگر زندگی را به حال خود رها کنند چقدر می تواند بی دوام شود.. خوندش برای من دریچه ای جدید به بهتر نگاه کردن و لذت بردن از دنیا و محیط اطرافم باز کرد ..
matinsalehpour23
سلام میتونین به چند تا سوال من درمورد رمان جواب بدین ممنونم🙏🏻
sin.ein.mim
کتاب خیلی عالی شروع میشه و خواننده رو با خودش همراه میکنه پایانی که نویسنده در نظر گرفته بود بهترین بود. حسم در حین خوندن کتاب ترس بود و تفکر عمیق در مورد اینکه اگه واقعا همه ی آدمهای دنیا به یکباره کور بشوند چه اتفاقی میوفته؟ نویسنده بسیار عالی داستان پردازی کرده بود
نعنا
متن و موضوعش دقیقا مثل عنوانِ کتاب، در عین سادگی، پیچیدگی خاصی در سبک نوشتار و مفهومش هست. بعضی از قسمت‌هایش تلخی و خشونت زیادی داشت اما جذابیت زیادش باعث شد که آن را پیوسته و در مدت یک هفته بخوانم. میتوانم بگویم کتابی شاهکار، تلخ، گیرا و تاثیرگذار بود. قهرمان داستان: زن دکتر، شخصی که هنگام خواندن داستان با او زندگی کردم. شجاعت، ایثار، غیرت در این شخصیت مثال‌زدنی است. ترجمه: با وجود اینکه برای این کتاب، ترجمه‌های متعددی منتشر شده است، ترجمه خانم زهره روشنفکر از انتشارات مجید را انتخاب کردم. از خواندن این اثر بی‌نظیر ادبی بسیار لذت بردم.
Behzad @booker
این کتاب یه جورایی تلنگر بود از باطن ما انسانها که در شرایط مطلوب آدمای به ظاهر خوبی هستیم اما واقعا در چنین شرایطی قرار بگیریم آیا مثل این آدمای داستان نمیشیم ؟که برای خرده نان خشکی حاضرن از روی هم رد بشن و.... ولی فضای خاکستری داستان خیلی جالب بود وقتیکه همه کور میشن دیگه خیلی چیزا مثل پول و ماشین و خانه لوکس بی ارزش میشن شاید هم بقول نویسنده ما همه کوریم که فقط به ظاهر چشم داریم... اما منظور نویسنده از کوری سفید رو متوجه نشدم که چه منظوری پشت این ایده بود حالا در ادامه به داستان کلیسا اشاره میکنه اما بازم متوجه نشدم مفهوم کوری سفید چی بود مثلا فقط میگفت کوری چه فرقی داشت اما این سفید بودن حتما مفهومی داره هرچی به مخم فشار آوردم متوجه نشدم😉 البته توصیه میکنم کتاب بینایی از همین نویسنده رو بعد این کتاب بخونین
Behzad @booker
اره پاسخ دادم البته چون طاقچه مشکل فنی نوتیفیکیشن داره معمولا دیر به دیر متوجه کامنتها میشم اما خب خداروشکر امروز بخت با من یار بود و به موقع پیام شما رو خوندم و پاسخ دادم
خانم کتابخوار
ممنونم و همچنین برای کتاب راز براتون کامنت گذاشتم نمی دونم دیدید یا نه منتظر جوابتون هستم
Behzad @booker
این عالیه امیدوارم موفق باشید
کاربر ۳۵۲۹۹۲۱
این کتاب رو خیلی دوست داشتم نکته ای که نظرم رو خیلی جلب کرد این بود که شخصیت های داستان اسم نداشتن و همه با صفاتشون مورد خطاب قرار میگرفتن که این نشون میده واقعیت و باطن ما بیتر از هرچیزی مورد توجه دیگران هست
Хамид
خود نویسنده تو کتاب به این مسئله جواب میده جایی که نویسنده‌ی کور از معرفی خودش با اسم امتناع میکنه و میگه آدم‌های کور نیازی به اسم ندارند
tina.roohii
ترجمه فاجعه است
matinsalehi23
سلام میتونم چن تا سوال درمورد رمان بپرسم؟ممنون
kazikito
این کتاب رو چاپی خوندم و برای من اونقدر جذاب بود که شب ها زیر پتو با چراغ قوه میخوندمش و همون جوری خواب میرفتم و از اون کتاب هایی که توی هر صفحش هزار تا درس داره نویسنده این کتاب چون نه از دین نه از اسم نه از شهر , کشور حرفی نزده احساس صمیمیت میکنی باهاش فکر می‌کنی توی شهر خودت همچین اتفاقی افتاده ولی یه درس تلخ از نظر من داره اونم اینه آدما توی هر شرایطی دست به هر کاری میزنن
👑Nargess Ansari👑
عالی بود...با این روزایی ک با کرونا داریم احساس میکردم داستانو زندگی کردم...خیلی خوب بود..مخصوصا اینکه قهرمان داستان ی زن بود...❤
محمدرضا ولیزاده
سلام خانم انصاری.خوبید؟؟یه سئوال داشتم از خدمتتون.من دیدم که شما نظرات زیادی در مورد کتابهای مختلف که خوندید نوشتید.آیا همه این کتابهارو از طاقچه و بصورت تکست یا صوتی خوندید ؟؟ یا نسخه چاپی و کاغذی رو خوندید؟؟
Mono
کتاب «کوری» پر از نقده؛ به انسان‌هایی که برای سیرکردن شکمشون از هیچ‌ کاری فروگذار نیستن و با یک اتفاق انسانیتشون رو فراموش می‌کنن؛ سیاست دولت‌ها به‌هنگام بحران که عملا بی‌نتیجه است؛ تکنولوژی‌ای که به‌جای کمک‌کردن به انسان‌ها اون‌ها رو نیازمند می‌کنه و خیلی چیزهای دیگه. همچنین این داستان پر از نماده. از کوری‌ای که سفیده بگیرید تا خود کارکترها و اشیائی که در طول داستان استفاده می‌کنن و... کوری رو باید با حوصله بخونید. یه‌جاهایی به‌ویژه در نیمه‌ی اول کتاب ممکنه حوصله‌تون سر بره. در طول کتاب با توصیف صحنه‌های چندش‌آوری روبه‌رو می‌شید و ممکنه جاهایی اشکتون دربیاد یا به فکر فرو برید. در مجموع از اون کتاب‌هاییه که حتما باید بخونیدش. و درباره‌ی ترجمه... مایه‌ی خوشحالیه که این کتاب سه‌تا ترجمه‌ی خوب داره. ترجمه‌ی آقای غبرائی، آقای امرائی و این ترجمه. من این رو انتخاب کردم چون مترجم عزیز دیالوگ‌ها رو جدا و خوندنش رو آسون کرده. مترجم‌های دیگه از این جهت به نویسنده وفادار بودن و توی متن فقط ویرگول می‌بینید! (32)
ARMY
کتاب زیباییه خیلی ماجرا نداره اگه دنبال هیجان هستید پیشنهاد نمیکنم ، اما ادم رو خیلی به فکر وا میداره... حس ترسی که بعد از خوندنش بهتون دست میده خیلی غیر قابل توصیفه ، ترس از یه همچین اتفاق غیر قابل تصوری..‌. واقعا کتاب جالبیه ولی به گروه سنی بالای ۱۶ پیشنهاد میکنم تا روش تفکر کنن
mehdi.p
کلا انگار برا سلیقه ی من نوشته شده بود اگه از داستان اجتماعی خوشتون میاد جز بهتریناست این رمان برای کسایی که بی حوصله هستند وداستان هیجان انگیز دوست دارن ممکنه خوششون نیاد نکته قوت این بود که هیچ اسم خاصی نبود که خیلی موضوع روجالب میکرد نشون میداد که اگه انسان بینایی وروشنایشو ازدست بده چه اتفاقی براش میوفته وانسان درشرایط سخت دست به هرکاری میزنه وافراد فداکار ودرست کار همیشه خوب هستند وجواب خوبیشون رو میگیرن وویژگی های زشت انسان درشرایط سخت رونشون میداد که وقتی یه حس مثل بیناییت روازدست بدی اگه فردقوی وهوشمندی نباشی دیگه مهم نیست چقدر درزمینه های دیگه خوبی تومحکوم به نابودی هستی ودرهرشرایطی امیدوارباش......
Arad
فوقالعادس من اول کتاب صوتیش رو گوش دادم بعدش هم دوباره کتابشو خوندم واقعا جزو بهترین کتاب هاست
مهتآ
واقعا بی نظیره کاراکتر قهرمان داستان خیلی ملموسِ و خوندنش علی الخصوص در ایام کرونا خالی از لطف نیست البته هدف کتاب اشاره به شیوع یه بیماری نیست ولی به هر حال میشه یه پلی زد بین اون کوری و کرونا که حال چتر شده رو زندگیمون حتما لذت می برین زیباست
شمع
رمان کوری به عنوان یکی از برجسته‌ترین رمان‌های عصر معاصر شناخته می‌شود که با روایت تمثیلی جهانی بدون مرز را خلق کرده و مهم‌ترین عواطف و احساسات بشری در آن به تصویر کشیده شده است. داستان کتاب کوری از جایی آغاز می‌شود که در یک روز عادی و پشت چراغ قرمز ناگهان راننده یک اتوموبیل بینایی‌اش را از دست می‌دهد و نظم چهار‌راه را به هم می‌ریزد و کم‌کم این کوری دامن تک‌تک مردمان شهر را می‌گیرد. تمام اشخاصی که بیماران یک چشم‌پزشک در شهر هستند به این کوری دچار می‌شوند و به صورت زنجیر‌واری کوری به تمام شهر و سراسر کشور گسترش می‌یابد.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
چیزیکه میتونم بگم اینه که داستان یجورایی به کوری باطنی انسان و عکس العمل های ناهنجار در اثر همین کوری اشاره میکنه،بسیار قابل تامل و جالبه،به همه توصیه میکنم بخونن🌹👍
farez
سرکار علیه، چند بار زیر کتابهایی که نظر گذاشتم لطفرکردید و تشکر کردید. شرمنده برای من نوتیفیکشن نمیاد و متاسفانه نتونستم پاسخگوی لطف شما باشم. انشاالله خوب بخونید و خوب لذت ببرید
SONA
کتاب خوبی بود. توصیه می کنم بخونیدش. جذاب و خواندنی بود. واقعا جزوء بهترین کتاب های دنیاست.
Danial Taherpour
فک کنم می تونم از ترجمه هم ایراد بگیرم اما مشکل بزرگ این کتاب اینه که شما اگه بعد از خوندن صد صفحه، پنجاه صفحه ی بعد رو رد کنید از داستان جا نخواهید موند و این نشون می ده نویسنده یه ایده ی فوق العاده جذاب رو به شکلی حوصله سر بر روایت کرده. بیشتر متن کتاب صرف این شده که یه سری مسئله ی واضح برای خواننده مو شکافی بشه. برای مثال اینکه ته کفش زن داستان آلوده به میکروبه واقعا نیازی به توضیح داره؟ از طرفی من از متن حس روایت داستان نگرفتم و بیشتر احساس می کردم کسی سعی داره به زور و در قالب رمان پند و اندرز بده و کمکم کنه قدر زندگی و سلامت چشم هام رو بدونم.
sun•shine
سیر جالبی داشت، ترجمه هم روان و خوب بود. به نظرم نکته داستان توی ده صفحه اخر خلاصه می شه.... . . . ******خطر اسپویل( بعدا کتابو خوندی به پیامم سر بزن)********. . . . . . . .. . کل داستان بی نظیر بود، اما نکته به نظرم جایی بود که وارد کلیسا شدن و فهمیدن که چشم مجسمه ها بسته شده! منظورم چیه؟ منظورم اینه که داشت از یک مفهوم عمیق صحبت می کرد. این کتاب فراتر از مفهوم کوری چشم بود. از این می گقت که چطور دولت ها و سیاست ها می تونن با استفاده از اعتقادات ادمیان، تمام چشم های اونا رو ببندن و کورشون کنن... با استفاده از اعتقادات اونا رو به بازی بگیرن... گاها اعتقادات غلط اضافه کنن و به خورد مردم بدن و بگن که این درسته و چشم اون ها رو با یک پارچه سفید به لطافت حریر ببندن... توی این کتاب ادم ها وقتی بینا شدن که متوجه این قضیه شدن. متوجه شدن که توی کلییسا چشم ادم ها بستس... متوجه شدن که حتی مجسمه ها هم به بازی گرفته شدن! دقیقا حرف پیرمرد با چشم بند سیاه: اون ها چشم ها رو نتراشیدن تا وجود نداشته باشن بلکه چشم ها رو بستن...! دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که شما نمی تونید ذهن و مغز ادم ها رو از بین ببرید، اما کافیه با اعتقادات دروغین جلوی چشم اون ها رو بگیرید تا هیچ چیز متوجه نشن... به نظرم اگر تا انتهای کتاب اومدید و دلیل کوری رو نفهمیدید دوباره ده دوازده صفحه اخر رو بخونید.... دوست داشتم متفاوت تر تموم بشه... مثلا زن دکتر بره سمت مجسمه ها و پارچه های سفید یا رنگ سفید رو چشم مجسمه ها رو تک به تک پاک کنه و بعد اروم اروم صدای فرد افراد از گوشه های کلیسا بلند بشه که: من دارم می بینم،من دارم می بینم!!! به نظرم گویا تر می شد اما در کل جالب بود، واقعا توقع نداشتم که در انتها نویسنده به این موضوع بخواد اشاره کنه :) باقی نکات مثبت رو هم دوستان گفتن،و چیزی که برای من خیلی جالب بود، این هست که جدای از نویسنده که هیچ توصیف خاصی از اسم و چهره و... افراد نکرده بود، در ذهن من خواننده هم واقعا چهره ها همونقدر مبهم شکل گرفتن و نتونستم برای شخصیت ها ملیت خاصی نام ببرم و تنها کوری زیاد اونها منو مجذوب کرد! به نظرم جزو نقاط مثبتش بود. خلاصه که اره... خوشحال می شم اگر نقدی به نتیجه گیریم دارین بگین :)
⚖️وکیل بعد از این⚖️
چهاردهمین کتابی که در طاقچه مطالعه کردم. نویسنده به مقصود خود که بیان کور بودن افراد بینا در زندگی روزمره است ؛ رسید و به خوبی توانست داستان پردازی کنه اما خیلی دیالوگ ها و فضای داستان طولانی شده بود. من ۱۲۶ صفحه مطالعه کردم و بعدش هر هشتاد صفحه یکبار ، یکی دو صفحه میخواندم و آخرش به ده صفحه آخر کتاب رسیدم و چیزی را از ماجرای داستان از دست ندادم. در کل خواندن این کتاب را به عزیزان پیشنهاد میکنم و درجه کیفیت کتاب را متوسط رو به بالا درنظر میگیرم.

حجم

۳۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۳۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد