نظرات کاربران درباره کتاب پنج قدم فاصله

از معدود کتاب های جذاب درباره انسان هایی که با وجود بیماری های سخت دست از حس کردن زندگی و تجربه عشق برنداشتن. پردازش شخصیت ها تا حد زیادی خوب بوده طوری که در آخر حس میکنین استلا و ویل دوستانتون هستن. درد و شادیشون به درد و شادی خود شما و خواسته هاشون یه جورایی به خواسته های شما تبدیل میشه. من که با وجود غمگین بودنش باز هم دوستش داشتم چون غمش غم دنیای واقعی بود و باید میپذیرفتمش. همه کتابا نباید مثل داستان های پریون آخر خوش داشته باشن. مگه نه؟ این کتاب لطیف، زیبا و بی نهایت دردناکه. دوستش خواهید داشت.

خیلی خوبههه

ایده ی خیلی فوق العاده ای بود اما نگارش (یا شاید ترجمه) ی ضعیفی داشت

فقط این کتاب جون میده برا من 💖

من فیلمش رو دیدم عالی بود

همه شخصیتا جذاب و دوست داشتنی ، مهربون و مسئولیت پذیر

عالی

عالیه😭

لابه‌لای صفحات این کتاب پیاز خرد کردن... به مقدار زیاد! . همون‌طور که در ابتدای کتاب اومده هدف نویسندگان کتاب آشنایی مردم با بیماری لاعلاج «فیبروز سیستیک» و امید به کشف درمان اون ذکر شده که در قالب داستانی عاشقانه، شرایط خاص و مرگبار این بیماری کم‌کم به مخاطب اطلاع داده میشه مبتلایان به این بیماری برای زنده موندن باید قانون «شش قدم فاصله» رو از همدیگه رعایت کنن ولی وقتی پای عشق به وسط کشیده میشه، مثل همیشه تمام معادلات برهم میخورن! . روایت داستان از همون ابتدا به خوبی و سریع پیش میره و به راحتی میشه با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کرد و در احساساتشون شریک شد به خاطر همین میشه یک نفسه اون رو تا انتها دنبال کرد فصل‌های انتهایی کتاب بیشتر به سبک فیلم‌ها جلو میره و مقداری از روایت واقع‌گرایانه‌ی داستان فاصله می‌گیره ولی در کل کتاب هم در روایت داستان و درگیر کردن مخاطب و هم در راستای هدف خودش به خوبی عمل می‌کنه و می‌تونه ساعاتی مملو از احساسات مختلف رو بهتون هدیه بده! . پی‌نوشت: باکتری مقاوم به درمان «سپاسیا بی» که در این کتاب معرفی شده بیشتر برای مبتلایان به این بیماری و افراد دارای ضعف سیستم ایمنی خطرناکه و برای بقیه افراد یک تهدید جدی محسوب نمیشه.

یکی از زیباترین و تاثیر گذار ترین و صد البته غم انگیز ترین رمان عاشقانه ای که تا به امروز دستم گرفتم و خوندمش به طوری که اونقدر غرغ داستان بودم که زمان و مکان رو به کل فراموش کرده بودم به نظرم همه باید حداقل یه بار این کتابو بخونن تا متوجه بشن حسرت چیزایی میخوریم که پشیزی ارزش ندارن در عوض از چیزایی که داریم مواظبت و قدردانی نمیکنیم تو از کجا میدونی شاید حتی یه نفر حسرت دویدن و یه نفر حسرت نفس کشیدن بدون دستگاه داشته باشه .... این کتاب خیلی تحول برانگیز بود واقعا نمیدونم چی بگم از زیبایی این کتاب از عشق بین دو شخصیت از این همه زیبایی واقعا زبونم قاصره ... به گمونم اخرش اونقدر گریه کرده باشم که کتاب دستم پر از اشک و خیس شده بود و بعضی جاها دیگه نمیتونستم نفس بکشم ... یه ظلم بزرگه کسی این کتابو نخونه ...

فیلمش هم ببینید

بهترین کتابی بود که تا به امروز خوندم💕 پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش💟

قدر زندگیمون و نفس هایی که به راحتی میتونیم بکشیم رو بدونیم قدر لمس کردن و بغل کردن عزیزانمون رو بدونیم‌ اینا نعمت هایی هستن که شایدتا وقتی از دستشون ندیم جدی نمیگیریمشون خیلیا مریضن و از این نعمتا محروم خیلی کتاب قشنگی بود با خوندنش قطعا شکرگزار نعماتی مثل سلامتی و نفس کشیدن بی دردسر میشید...

از قشنگ ترین و بهترین کتاب هایی که دارم و فوق العاده عاشقشم :)♥️

انقدد قشگ بود که بقضضض

زیبایی عشق و درد فاصله اونقدر قشنگ بیان شد و استلا و ویل انقدر قشنگ عاشق هم شدند که فکر میکنم این داستان رو زندگی کردم... شاید اولش برای خوندن کتاب مردد بشین اما تضمینش میکنم... من هم مشکل ریوی دارم و درد نفس کشیدن با یه ریه داغون رو حس میکنم... کاش روزی برسه که هیچ بیماری جلوی زندگی کردن هیچ کسی رو نگیره و هیچ اتفاقی باعث دوری عاشق و معشوق نشه...

کتاب خیلی عالی بود خیلی😍😍😍😍😍😍😍🙂🙂🙂هم عاشقانه هم غمگین هم کمی طنز😉من هم فیلمش رو دیدم هم رمانش رو خوندم و بنظرم هر دو عالی بود حتما فیلمش رو هم ببینید🙂☺ و اینکه من هر وقت فیلمش رو میبینم گریم میگیره ولی قشنگ بود😢😢😭😭🙂

وای عجب کتابی بود. باورم نمیشه. اولین کتابیه که از ترس چند بار زدم تو گوش خودم و از ترس تا چند دقیقه نمیتونستم ادامش رو بخونم😂😂😂 اصلا نمی‌شد اخرش رو پیش بینی کرد.باحال بود. پیام ظریف خوبی داشت :استلا فقط زندگی کن. امیدوارم ما هم بتونیم روزی واقعا زندگی کنیم.و اینکه فهمیدم عشق واقعی یعنی چی. یعنی اگه عشقی که داری، داره به طرف مقابلت اسیب میرسونه ازش دوری کنی، خیلیی این مهمه. پا گذاشتن روی دل برای عشقت خیلی سخت و مهمه

قلمش بی نظیر داستان بینظیر و میتونم بگم وقتی تو بدترین حال روحیم بودم این کتاب خوندم موقعی واقعا به مرگ فکر میکردم و وقتی دیدم چجوری دارن برای سلامتیشون میجنگن چجوری این همه درد رو تحمل میکنن و ارزوی زندگی بیشترو دارن از خودم خجالت کشیدم و البته باعث شد که خیلی بهتر به زندگیم نگاه کنم و خیلی بیشر قدردان سلامتی و داشت هام باشم

خیلی کتاب زیبایی بود.درعین آموزنده بودن داستان عشق زیبای این دونفر رو به خوبی بیان میکنه