نظرات کاربران درباره کتاب بی قراری
۳٫۹
(۹)
Nasim
«من یک انسان بودم» همین یک جمله از کتاب برای نشان دادن عمق درد زنان ایزدی کافی بود. انگار که بعد از این جمله توانایی ادامه دادن نداشتم، فقط از خودم میپرسیدم «چرا کسی به داد زنان ایزدی نمیرسه؟»
یک داستان کوتاه با دردی تمامنشدنی در مورد عشق پسر مسلمان به دختری ایزدی و تمام رنجهایی که به خاطر تعصبات دینی به وجود میاد.
ترجمه کتاب خیلی خوب و روان بود. قضیه قیمتگذاریهای کتاب هم که واقعاً داره عجیب و پیچیده میشه!
Behrad Khadem Haqiqiyan
«آخر من یک انسان بودم.»...
هانا
حالا که در مورد این نویسنده ترک، این حق و برای خواننده قائل میشید که در جریان باشه که بخاطر عقایدش زندان رفته، لطفا در توضیحات ملت عشق هم بنویسید که شافاک در ترکیه دادگاهی و تبعید شده از کشورش و از تریبون رسمی اعلام کرده که هم جنس باز بوده...
پریسا سپیدار
همین فرهنگ شما رو نشون میده!
همجنسگرا نه همجنس باز!!!!!!
بلاتریکس لسترنج
خب بوده که بوده
tooba
تفاوت این ترجمه با ترجمه زینب عبدی گلزار چیه؟!؟!
میمی
فوق العاده تأثیرگذار
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کتاب بی قراری موضوعات مختلفی را شامل میشود اما میتوان گفت موضوع اصلی آن داستان عشق حسین، مسلمانی ترک، به ملکناز – یک پناهجوی ایزدی سوری – است که داستان این عشق را، ابراهیم، دوست روزنامهنگار حسین برای خواننده روایت میکند. از جمله دیگر موضوعاتی که کتاب بی قراری به آن میپردازد میتوان به جنگ، عشق، باور و یقین اشاره دارد. این کتاب همچنین به حوادث خاورمیانه در چند سال اخیر و ظهور گروههای قشری و تکفیری و پیامدهای مصیبتبار آن میپردازد.در واقع میتوان گفت دو روایت در این کتاب همزمان با هم پیش میروند؛ اولی ماجرای حسین و ملکناز و روایت دوم، شرح درونیات ابراهیم است. بخشهایی از کتاب که در مورد حسین، ملکناز، خانواده حسین و زنان ایزدی و پناهجویان سوری بود؛ واقعا تکاندهنده و هولناک بود. روایت ظلمها و دردهایی که در خاورمیانه اتفاق میافتند. اما وقتی نوبت به روایت ابراهیم میرسد، ناگهان داستان افت میکند و نویسنده شروع میکند به موعظه در مورد شرقیان غربزده و مسائلی از این قبیل.
همانطور که اشاره شد راوی اصلی این رمان، شخصی به نام ابراهیم است که در استانبول زندگی میکند. او به واسطهی شغل خبرنگاری به طور اتفاقی متوجه کشته شدن دوست دوران کودکیاش حسین، در شهر محل تولدش میشود و برای مراسم تدفین او بعد از مدتها به زادگاهش یعنی شهر ماردین بازمیگردد.
ابراهیم که برای فرار از محدودیتها، شهرش را ترک و به استانبول کوچ کرده است، در مواجهه با مرگ دوست و شرایط کنونی شهر، خود را با شکاف هویتی عمیقی بین اکنون و گذشتهاش مواجهه میشود. در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آمیخته شده به نام ملکناز دختر ایزدی میرسد و داستان بیقراری آغاز میشود.بیقراری، داستان عاشقانهای است که خواننده را به دل وقایع خاورمیانهی معاصر میبرد. به میان آتش و خون و فجایع داعشیان علیه مردم بیپناه ایزدی. در عین حال بیقراری درباره بحران هویت و خاطره، تاریخ گمشدهی مردم بینالنهرین و حفظ و نجات انسانیت در دل وحشیگری نیز هست. بیقراری وجه مشترک همهی شخصیتهای این رمان است، نوعی حالت روحی که میان همه به اشتراک گذاشته شده است.
به طور کلی موضوع و داستان کتاب تکاندهنده و خواندنی است، اما طرح داستان شتابزده و پر از کاستی است. به نظر میرسد موضوع مهم کتاب (یعنی سختیها و مشکلاتی که خاورمیانه همیشه با آن درگیر است: در این کتاب منظور داعش و آوارگی مردم) باعث شده که نویسنده ظرافتهای ادبی و داستانی را فراموش کند. انگار که داستان با عجله فقط سرهم شده باشد. اما با همه این حرفها ارزش خواندن دارد، بهخصوص اگر که تابهحال کتابی در این مورد نخوانده باشید.💫✨
حجم
۱۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
حجم
۱۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد