نظرات کاربران درباره کتاب شیرفروش
۳٫۱
(۳۰۸)
sp. mina
داستان دختری که در یک جامعه دوقطبی زندگی میکنه.
جامعه برای او تصمیم میگیره. برای او شایعه میسازه.
شخصیت اصلی متهم شده که با یک مرد شیرفروش رابطه داره.
همین اتهام، ستون فقرات داستان رو تشکیل میده. درکل داستان خوب بود. میتونستی خودت رو جای شخصیت اصلی تصور کنی و درکش کنی.
حتی خیلی از جاها انگار راوی داشت فضای ایران رو تصویر میکرد.
ولی من با زبان مشکل داشتم. نمیدونم شاید مشکل از ترجمه باشه. جملات گاهی کسل کننده و طولانی میشد.
راوی گاهی خیلی حرفهای بیسروته میزد. تا حدی که صفحات زیادی رو رد میکردم و نمیخوندم.
گاهی جذاب بود و گاهی واقعا کسل کننده.
Laya
نتونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم و فقط ۸ درصدشو تونستم بخونم😬. بیشتر از اینکه داستانی باشه، تاریخی، سیاسی و شرح جامعه ست. فقط انگار یه پوشش داستان طور داره
حسینی
نتونستم تمومش کنم.یه جوریه
Sara Movahed
من واقعا از خوندن این کتاب لذت بردم و این همه نظر منفی رو درک نمیکنم!
این کتاب حال و هوای مردم ایرلند شمالی رو توصیف میکنه زمانی که در وسط کشمکش های ایرلند جنوبی و بریتانیا قرار گرفته بودن که خب بسیار جالبه
mohi
این کتاب برخلاف سوژهی جذاب
متنی یکدست و روون نداشت!
بنظرم این ضعف شاید به خاطر اینه که این کتاب ترجمه شده. متن کتاب نه اونقدر شفافه که مخاطب درک کنه نه سبکش گنگه! در کل من تا صفحهی هفتاد خوندم و بنظرم خیلی نقد بهش وارده!
Sayna sedigh
حس خوندن صد صفحه ی آخر این کتاب شبیه اینه که تیر خوردم و دارم خودم و کشون کشون رو آسفالت میکشم و لامصب تموم هم نمیشه
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آنا برنز نویسندهای از ایرلند شمالی، داستانش را در سال ۱۹۷۰ شکل میدهد، دو سال پس از زمانی که ارتش بریتانیا در «جمعه ی خونین» ۱۳ معترض ایرلندی کاتولیک را کشت، اگر چه حوادث داستان به این تاریخ محدود نمیشود، زیرا «آنا برنز» تمام حوادث خونین آینده و تأثیرات ناشی از آن را در تاریخی محدود میگنجاند، از جمله انفجار یک خودروی بمب گذاری شده در ایرلند، زندانیان ارتش جمهوریخواه که در اعتصاب غذا جان خود را از دست دادند، اعلام آتش بس و…
اگر اطلاعی از محل تولد و زندگی نویسنده نداشتیم، نمی دانستیم، داستان در کدام کشور و کدام شهر اتفاق می افتد،آنا برنز، مکان و حوادث مربوط به آن را با استعاره، ادراک و احساسات دختری هجده ساله بیان میکند با زبانی که طنزی تلخ در آن نهفته است. دختر هجده ساله، دختری که از میان جمعیت ده نفری یک خانواده به خواهر وسطی مشهور است، او راوی داستان شیر فروش است، ساکن شهری که از آن نام برده نمیشود، در احاطهی کسانی که او را درک نمیکنند، مادر، خواهرهای بزرگ، همسایهها، فروشندهها، کسانی که دوستشان میدارد و کسانی که از آنها متنفر میشود.
سیاست، تراژدیهای سیاسی، سلسله مرگها و مسائل آن، تعصبات، شایعه پراکنیها، موشکافیها و کوته فکری آدمها موجب خفقان او میشود، او در جامعهای زندگی میکند که هرکسی را به خاطر بیریا و ساده بودن اذیت میکنند، جایی که انگار همیشه در تاریکی است. بخشی از کیفیت این نفرت نسبت به نور به مسائل سیاسی ربط دارد، ضربههایی که مردم به خاطرش خورده بودند، از دست رفتن امید، اعتماد و ناتوانی روحی که باعث میشود هیچکس هدفمند و قادر به پیروزی نباشد. در جایی که مردم دچار خشم و ترسند و نمیتوانند کسی را که دوستش دارند، تحمل کنند، سگی را بدون دلیل میکشند، به این خاطر که انسانها را دوست میداشت.
در پسزمینهی این اتفاقات، مردی به نام شیر فروش وجود دارد که اطراف «دختر وسطی» نفس میکشد، او را میپاید و همهی برنامه و طرح هایش را زیر نظر گرفته است، شایعهسازهای منطقه نیز روابط آنها را کمکم زیر نظر میگیرند و شایعاتی ساخته میشود، هرچد در واقعیت رابطهای وجود ندارد و به وجود نیز نخواهد آمد.
شیر فروش، مرد نظامی چهل و یک سالهای است با یک ون کوچک که البته تنها تنها ماشینش هم نیست. او ماشینهای دیگری هم دارد، ماشینهای پر زرق و برق. به گفتهی راوی «شیرفروشی که شیرفروش واقعی نبود، سفارشهای شیر را قبول نمیکرد، حتی کامیون حمل شیر هم نداشت.» (به عنوان دو پهلوی Milkman در انگلیسی دقت کنید).ترجمهی کتاب کمی دشوار است و کتاب به علت تجربی بودن ممکن است سختخوان به نظر برسد اما به احتمال زیاد، خوانندگان با خواندن این کتاب سیصد و هفتاد صفحهای به حقیقت بسیاری چیزها واقف میشوند و به جستجوی منشأ آسودگی نه در هیچ نقطهای از دنیا که در وجود خودشان خواهند رفت.
کاربر ۱۵۹۷۷۵۰
توضیحات و توصیفات بیش از حد باعث شده چند صفحه جلو بروید تا ادامه داستان را بخوانید خیلی کتاب غیر جذابی بود
saj
از طرز نوشتن جملات و به کار بردن کلمات خوشم اومد
maryam mafakheri
خوشحالم که این کتاب رو خوندم. با وجود شیوه جدیدش در نگارش که گاهی سبب لبخند کوچکی می شد با گوشه ای دیگر از زمین آشنا شدم.
مریم قنبری
به نظر موضوع جالبی داشت. ولی ترجمش بد بود و بیشتر از 100 صفحه نتونستم ارتباط برقرارکنم
Tannaz
اصلاً خوب نبود دوست نداشتم و هر کس این کتاب رو میخواد بخونه مطمئن باشه که این کتاب خیلی بده من اصلاً خوشم نیومد
كيانا
هر چقدر سعی کردم تمامش کنم نتونستم واقعا ،
حتی چند صفحه چند صفحه رد کردم برسم به یه جای پر کشش اما نرسیدم مخصوصا این مورد که ادمها اسم نداشتند منو گیج می کرد اصلا باب سلیقه من نبود اما ممکنه برای خیلیها جذاب باشه
یونا
کتابی به ظاهر ساده با مفاهیمی عمیق.روایتی آشنا از جامعه ای متعصب، گرفتار دیکتاتورهای کوچک و بزرگ که در آن متفاوت بودن جرم است.در محاصره تعصب ها، جهالت، کجفهمی و توطئه های بیدلیل، دختری جوان میکوشد آزادی خویش را حفظ کند.
شخصیت های بی نام، ماجراهای معمولی و پارگرافهای طولانی داستان، خسته تان نکند.روایت دیکتاتوری و تمامیت خواهی، روایتی آشناست.به دوستان توصیه میکنم بخوانند این کتاب را.
کاربر ۲۳۳۱۵۰۷
بد نیست
ملیحه مهدوی
کتاب بسیار جالبی بود. قسمت هایی از این رمان و فکرهای نویسنده می توانست هر کدام از ما یا جامعه ما باشد. مادر با دخترش صحبت می کند اما یکدیگر را درک نمی کنند. مردهای جامعه به خودشان حق می دهند که برای زن ها تصمیم بگیرند و کسی که در خیابان راه می رود و کتاب می خواند عجیب است. به نظرم با توجه به وضع جامعهی ما کمی آشنا است. چقدر خوب نویسنده توانسته افکار شخصیت اصلی را به رشته ی نگارش در بیاورد من خودم واقعا نمی دانم که در لحظه به چیزهایی می توانم فکر کنم...
m kh
واقعا من بوکر برده؟
لیلی نظری زاده
چرا تعجب کردی؟ یعنی نفهمیدم که سیاسی بوده؟! ایرلند، زن، فمنیسم و ...
deyar
چرا هر روز قیمتش بالاتر میره؟😑
leili
من هنوز نخوندم، فقط میترسم شبیه لولیتا باشه وقتی موضوع اش رو دیدم، نمیدونم بخرم یا نه،
حسین
اگه خواستید تلگرام پیام بدید میگم چجوری تهیه کنید hhamzei68
هنگامه محمدی
میشه در مورد لولیتا توضیح بدین؟ اسم کتابه؟ کجا پیدا میشه؟
sahar
بد نبود
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان