نظرات درباره کتاب شیرفروش و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیرفروش

نظرات کاربران درباره کتاب شیرفروش

نویسنده:آنا برنز
انتشارات:داهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۳۰۸ رأی
۳٫۱
(۳۰۸)
اِیْ اِچْ|
اولین نکته و مهمترین نکته‌ که به نظرم مخاطب باید درباره کتاب بدونه، اینه که شما، قبل و بعد خوندن کتاب، تغییری نخواهید کرد! مراقب بیفایده فرسوده شدن باشید😃 این از این:))) •شما توی این کتاب، با جامعه‌ای مواجه خواهید بود که «دانستن» جُرمه و فرد کتابخوان، از طرف جامعه مطرود و غیرقابل قبوله! اصلا انگار طبیعی بودن، برای مردم این جامعه تعریف نشده! یه جامعه‌ی دوقطبی خفقان‌زده! مردمی که زندگی کردن و اصلا زنده بودن رو یادشون رفته و توی شایعه‌پراکنی‌های آزاردهنده‌ی خودشون، غوطه‌ورن. هویت و حریمِ از دست رفته‌ مردم با ابتکار جذاب اسم نذاشتن روی کاراکترها بهتر از این نمی‌توانست نشون داده بشه،،، خیلی کِیف کردم با این کارش:)))🤠😄 نکته‌ای که وجود داشت این بود که چندجایی خوندم نثر کتاب فرم طنز تلخ داره ولی اینو خیلی کم و یا اصلا حس نکردم که می‌تونه از نقاط ضعف ترجمه باشه.🚶 گاها می‌رفت یه قضیه رو تعریف کنه(یاد مامانا میفتم برا این تیکه 😂) بعد کلی گریز میزد به چیزای دیگه😐 به طور مثال، : اون خانمی که سر کوچه زری اینا زندگی میکرد، همون زری که شوهرش تو اداره برقی که عمو توش کار میکرد و پدرشوهر همسایه قبلی اون کار و واسش جور کرده بود، همون کاری که ماهی هشتصد حقوقش بود و عمو باید با شوهر همسایه عمو اینا که آقا جواد بودن، همونی که زنش پا به ماه بود و بچه‌ش پسر شد و تا دوسالگی موهاشو نزدن که مردم فکر میکردن دختره...(هوف😐) همون خانومه داره دخترشو شوهر میده😐🚶 ما از اصل قضیه جدا افتادیم:) پی‌نوشت۱: برای اطلاع از جزئیات بیشتر، نقدهای این کتاب و سرچ کنید بدک نیست، بعلاوه یه سرچ ویکی‌پدیا طور از تاریخ ایرلند شمالی!😬 پی‌نوشت۲: عاقبت دوقطبی کردنِ جامعه به خوبی تو این کتاب مشهوده. فلذا، کتاب رو بطور ویژه به دوستانِ عزیزِدلی که به دوقطبی و چه بسا چندقطبی شدن جامعه توجهی ندارن و یا در کمال تاسف دامن میزنن، پیشنهاد میکنم.🧐🙊
farnaz
خدا قوت ، ممنون از زحمت معرفی و نقدی که کشیدی ❤️
me
عالی ممنون
کاربر 2362584
سلام نقد زیبایی کردی اگه میشه چندتا کتاب ک قابل خوندن معرفی کن
a soul
شیر فروش ، میلک من با هر ترجمه ای فقط یه فرد از بی شمار افراد این کتابه. افرادی که گاهی بیان حالاتشون ( چون تو این کتاب تفکر ادم ها و برداشت هاشون به بیان سرگذشت های چارلز دیکنزیشون برتری داره) از حوصله خارج میشه. قصه نه قصه ی اونه نه قصه لولیتاواری بر پایه ی رابطه ی مردی ۴۱ ساله با دختری ۱۸ ساله. رابطه ایه به قول راوی تعریف ناپذیر، ذره ذره و تدریجی . کمی این جا ، کمی آن جا، شاید مثبت و شاید منفی. رابطه ی شکار و شکارچی. میلک من ، مثل تمام شخصیت های این کتاب بی نامه . شخصیت هایی که نامشون گفته نمیشه ولی گفته میشه که نام هاشون نباید هیچ شباهتی به نام ادم های اونور اب داشته باشه. نام هایی مثل جیسون ، هاروارد ، لارنس.. میلک من یه شورشیه . تو دوره ای که تقریبا همه شورشی ان . همه سیاسی ان . دهه ی هفتادی مملو از خون و جنازه و سیاست( ادم و سگ و گربه)برای ایرلندی ها. اونقدر سیاست پر رنگه که شوهر خواهر سوم به خاطر اهل سیاست نبودن مورد تمسخر قرار میگیره هر چند ادم محبوبیه . محبوبه چون به زن ها و شانشون احترام میذاره. برخلاف سایر مردان . کلا دخترها خیلی مهم نیستن. جوری که حتی اگه اسمشون اونور آبی باشه به اندازه ی اونور آبی بودن اسم پسرها حکم زه زمین رسیدن اسمون رو نداره. سیاست اونقدر مهمه که پدر راوی یعنی خواهر وسطی رو به تیمارستان میکشونه . رنگ غلیظ سیاست روی همه چی سایه انداخته . شهر رو منطقه بندی کرده . منطقه ی من . منطقه ی تو . منطقه ی جدایی طلب ها. منطقه ی مخالفین جدایی طلبی. مغازه های ما ،مغازه های انها. خیابون ما و خیابون اونها. مذهب ما و مذهب اونها. تو اهمیت سیاست همین بس که جایی راوی میگه: سیاست اونقدر مهم بود که هر کاری که میکردید حتی اگر نمی خواستید بیانگر موضع سیاسی شما بود. و جای دیگه ای میگه این بیماری جامعه ی ما بود . بیماری شورش . تو همچین شرایطی خواهر وسطی خیلی از چیزهایی رو که درک و تجربه اش برای خیلی ها بدیهیه، درک و تجربه نکرده. مثل غروب خورشید. اون سکوت رو در برابر خیلی چیزها پیش میگیره و برای بیان هر مطلبی ما رو به جامعه ارجاع میده که این کمی ریتم کتاب رو کند میکنه . درباره ی هر مطلبی از واژه ی ما استفاده میشه. مایی که کل مردم اون دوران و اون منطقه است. ما غروب خورشید رو نمی شناختیم... گل و شبنم و ... نمی شناختیم. ما. تو توصیف جامعه اش جایی از تعبیر زیبایی استفاده میکنه و میگه :جایی که انگار همیشه در تاریکی بود ...انگار تمام چراغ ها برای همیشه خاموش شده بودند...حتی با وجود اینکه هوا گرگ و میش شده بود و چراغ ها باید روشن میشد با این حال کسی انها را روشن نمیکرد و حتی به این قضیه توجهی هم نشان نمیداد... این مردم ، همه چیز مطلقا همه چیز همدیگه رو میدونن . یه جورایی میشه گفت حریم شخصی تعریف نشده است. حتی پیاده راه رفتن و کتاب خوندن یه دختر میتونه از نظر اونها خطرناک باشه. به گفته ی راوی جای دیگه ی کتاب اونها نور ادم هایی که نور دارن و درخشان هستن رو هم میگیرن ... هر چقدر از ویژگی های بنویسم ، بازم جاهاییش و چیزهاییش از قلم میفته. مثلا نثر کتاب به شدت جالب توجهه. بعضی جاها تکرار مداوم یک فعل و استفاده ی متوالی از واژه ی که به عنوان حرف ربط حالت خاصی به کتاب میده . شخصیت ها متعددن و در جمع تعریف میشن. هیچ کس بیرون از این اجتماع خشن سنجیده نمیشه. و مهم تر از همه : با ترجمه هیچ ، هیچ مشکلی نداشتم. بخش هایی از کتاب : ممکن بود با احساسی تاسف اشنا باشیم اما مثل احساس خجالت نمی دانستیم با چه کلمه ای باید ان را ابراز کنیم. ** من معمولا هیچ مساله ای را به کسی نمی گفتم . این راه تدافعی من برای امنیتم بود. ** مردم به صورت نا خود آگاه از یک سری مسائل خبر دارند . یا به خاطر اثرات انها یا به خاطر امواج نامرئی شان یا به خاطر احساساتشان.
babak
من تا صفحه 3 کتاب رو خوندم. از جمله اول چیزی که تو چشم هست اینه که کسی که کتاب رو سعی کرده به فارسی برگردونه مترجم نیست نه به فارسی مسلطه و نه به زبانی که خواسته ازش ترجمه کنه حداقل میتونست متنی که نوشته رو یک دور بخونه و جاهایی که عاقلانه نیست رو عوض کنه. بیشتر از همه از ناشر تعجب میکنم، یعنی یک ویراستار ندارن و هرکی هرچی بیاره قبول میکنن؟ نمیدونم کتاب خوبیه یا نه ولی بهترین کتاب هم با چنین ترجمه ای غیر قابل خوندن میشه
sajjadi.f
دقیقا من خیلی دوست داشتم این کتابو بخونم ولی همون اولا ولش کردم
Hamidreza Hosseinpour
سینگ؟به نظرم هندیه
معلم املاء
فامیلی مترجم هم به نظر خارجکی میاد
Raynamaria
این کتاب به کسانی توصیه می‌شود که: ۱. به سرگذشت و زندگینامه (اتوبیوگرافی طور) علاقه دارن. ۲. به کسب اطلاعات درباره‌ی مسایل سیاسی اجتماعی منطقه ای خاص در دوره‌ای خاص علاقه داشته باشن. (نه به خاطر خود اون اطلاعات؛ براشون جالب باشه اینطوری که مثلا بگن عه! همچین چیزایی هم هست!) ۳. از تحلیل کردن خوششون میاد. (تحلیل افراد، افکار، روابط، سیاست ها دوره‌ای خاص تو زندگی و ...) ۴. اونقدری اهل کتاب باشن که از سبک متفاوت نگارش و ترجمه لذت ببرن. (چون میشه لذت برد واقعا) ۵. کتاب نمیخونن چون دنبال یه داستان و اتفاق 'واو' میگردن. منظورم اینه که میتونن از یاد گرفتن چیزای کوچیک مثل اینکه "بدونی یه مدل محله ای این شکلی بوده، یا این نتیجه گیری که انسانها با تمام تفاوت هاشون، شباهت هایی در برخورد با مسائل دارن؛ یا روابط دقیقا شبیه هم دچار سوءتفاهم های حل نشده میشن"، لذت ببرن. و اما نظر شخصی: ترجمه کتاب رو دوست داشتم، نگارش متفاوت، جالب و حتی کمی طنزآمیز بود. داستان برای من کشش داشت. مسائل دختری تو سن ۱۸ سالگی خیلی جالب به تصویر کشیده شده بود. میشد جامعه شناسانه و روانشناسانه بهش نگاه کرد.
novelist
بالاخره بخونم یا ن
شیرین
به جای سیزده تومن برای این کتاب واقعا واقعا بی سر و ته کلی کتاب خوب میشه خوند.واقعا حیف پووول.من که نخریدمش ولی چندین صفحش رو خوندم که همون وقتمم ناراحتم براش که گذاشتم پای این کتاب
کاربر ۴۰۱۱۴۴۸
آره راست میگه منم فقط نمونه شو خوندم واقعا رو مخ بود
quiet
ترجمه این کتاب خوب حس طنز تلخ رو منتقل نمی کرد ... راستش بنظر من مهم ترین چیزی که رو یک کتاب خارجی تاثیر میذاره مترجم هست .. اگر کتاب به درستی و با حوصله ترجمه میشد نظرات کاملا فرق می کرد چون این کتاب جوایز مهمی هم گرفته
*~~selma~~*
خیلی بده من که نخریدم ولی نمونش رو خوندم خیلی حوصله سر بر بود 😐
الناز باقرزادگان
تا نصف خوندم ولش کردم.جدابیت نداشت اصلا خوب شد روزی گرفتمش که رایگان بود کاش قبلش نظرات رو مبخوندم حیف وقتی که براش گداشتم
asal_msm
اینهمه نظرات منفی راجع به این کتاب واقعا برام عجیبه من بعنوان یه دختر هجده ساله که تو ایران زندگی میکنم داستان این کتابو با تمام وجودم درک میکنم و تبدیل به یکی از کتابای مورد علاقم شد خوشحالم که قبل ازینکه کتابو بخونم نظراتو نگاه نکردم چون ممکن بود با دیدگاه منفی کتابو شروع کنمو مثل الان ازش لذت نمیبردم برای اوناییکه نخوندن باید بگم که لحن و طرز نوشتن کتاب کمی متفاوته ،مطالبی نسبتا عمیق راجع به روابط یک جامعه گفته شده اما در عین حال داستان خودمونی و صمیمیه.به شخصه برای من جالب و دلنشین بود.
quiet
سلام بچه ها منم بعنوان یک نوجوون پونزده ساله که تو این کشور زندگی میکنه میگم براتون که این کتاب امکان داره از نظر ترجمه ایراد داشته باشه وگرنه کتاب خوبی هست و جایزه من بوکر گرفته من شخصا از کتاب های گنگ خوشم میاد...
تینا
توهین به دخترا نیست کتاب ها هیچ کدوم توهین نیست نظر منه کتاب ها سبک های مختلفی دارن ، اینم یه سبکه
~|°سایہ باد°|~
راستش این کتابو خریدم و فک کنم یک سومشو خوندم... و نتونستم ادامه بدم.... الان مشتاق شدم برم و از سر بگیرمش💚 حانیه؟ پیگیر حاشیه هایی که میسازی هستم.... تمومش کن.... اینجا کجاست؟ تلگرام؟ اینستا؟.....
zahrratta
کتاب نثر خاصی داره و برای من خیلی خوندنش سخت بود تا یه جایی اما بعد یکم روون شد. همین نثر سخت داستان رو خیلی گنگ میکنه و تا صفحاتی خواننده چیز زیادی از موضوع دستگیرش نمیشه. اما من به شخصه خوندنش رو دوست داشتم و خیلی با راوی همذات‌پنداری میکردم. اسم نداشتن کارکتر ها هم منو یاد رمان کوری انداخت و این موضوع هم اول اذیت کننده بود اما بعد عادی شد. این رمان رو به همه توصیه نمیکنم مگر کسانی که مثل من دوست دارن مدل های مختلفی از رمان ها رو تجربه کنند و اونقدر توی خوندن سمج هستن که کتاب رو هر جور باشه تموم میکنن. کتاب خیلی خوب قضاوتها و تاثیرشون رو نشون میداد و فضای داستان تقریبا تاریک و تلخ بود. اینکه راوی اهل صحبت نبود رو میتونستم درک کنم چون می‌ترسید که درک نشه اما اینکه از خودش دفاع نمیکرد و اجازه می‌داد دیگران هر جور دلشون میخواد و به اشتباه قضاوتش کنن اصلا جالب نبود.
Haleh
این کتاب علاوه بر ترجمه ی اشتباش خیلی در ترتیب متن گذاری نویسنده شورتی بوده ، مثلا مثال همینطوری: علیرضا کتابش رابست ، که کتاب نخواند را خودش می داند ، این یکی ادامه خوندن رو به مخاطب بر نمی انگیزه یه مقدار خسته کنندس وجذاب نیست
quiet
مشخصه که ترجمه خیلی روی داستان های خارجی تاثیر داره ولی این کتاب کتاب خوبی به نظر میاد که جایزه من بوکر هم گرفته درست مثل عقاید یک دلقک که خیلی کتاب خوبی هست و جایزه نوبل ادبیات جهان رو گرفته اما نمی دونم چرا اینجا تو طاقچه اینقدر مردم نظر منفی دادن به این کتاب وقتی یک نگاه به متن انداختم متوجه شدم که ترجمه اش زمین تا آسمون فرق داره ..!!
محمدرضا
واقعا نمیدونم چطور این ترجمه ضعیف و بی کیفیتیو چاپ کردند. من که واقعا پشیمون شدم از خریدم .
aramesh
از همون نمونه ترجمش معلوم بود دیگه چرا خریدین
قیصر
ترجمه فاجعه س
باغبان 🤗🌱
نصفه‌ رهاش کردم گیج کننده بود بدون جذابیت
mohajer
اصلا کتاب جذابی نبود
maryam khayer
اصلا کاملا افتضاححححححح اگه دانلودش کنین ضرر می کنین نکنین دانلود به خدا نکنین نصیحتی ازمن به شما آیا بامن موافقین؟ 😲👍
zareei
یعتی انقد بد؟😕
Mehdi Rabbani Azad
ترجمه پر از غلط و سانسور... Somebody McSomebody، Tail, Milkman, Cat و ... اشتباه ترجمه شدن و‌ مترجم هیچ توجهی به اصطلاحات عامیانه نداشته. یعنی واقعا نفهمیده هیچ دختری دُم نداره که کسی در موردش حرف بزنه؟ واقعا نمی‌دونه MC در ایرلند و ‌اسکاتلند چه معنایی داره؟ این‌ها رو در دو سه صفحه اول نمونه دیدم و هیچ رغبتی برای خوندنش ندارم.
majid001
شما اگر کتاب به زبان اصلی را مطالعه کردید که دیگه نیازی نیست ترجمه بخونید ... با احترام،،،
نوروزی
اصلا مورد پسند من نبود گیج کننده نا مفهوم داستانی که پیش نمیره قشنگ میشه بیستا صفحه رو رد کرد بدون اینکه اتفاق خاصی بیفته خیلی مسخره بود
SamanRiahi
ترجمه ی افتضاح نمونش رو بخونید متوجه میشید سعی میکنم ازش بریده هم بزارم توی یه آپ دیگه خریدم ولی پشیمونم
_BARDIA_
اوه چه خفن😑😂
🌛محمد🌜
ترجمه درسته شما یک مشکلشو از صفحه ی پنجاه زه بعد بگو که نشون بده خریدی
۱۳-
دوستای سید جواد اومدن. به خدا اگه خریده باشید
کاربر ۲۰۷۸۰۶۷
من ۵ صفحه اول روخوندم اون کسی که این روترجمه کرده اصلا بلد نبوده مفهوم کتاب رو برسونه
zahraw7700
به نظر من داستان خیلی پیچیدس و اینکه خیلی راجبش توضیح اضافه و خسته کننده داده برای کسایی که رمان های ساده تر و عامیانه تر میخونن پیشنهاد نمیکنم
Zeina🌸💕
من که بزور ده دوازده صفحه اول رو‌خوندم یا مشکل از ترجمه است یا کلا سبک عجیبی داره این کتاب به مذاق من که خوب نیومد و ادامه ندادم
تینا
عزیزم کارت اشتباهه من 11 سالمه ، این کتاب سبک عجیب و دلنشینی داره به هر حال هر کس یک تئوری داره
کاربر ۱۳۷۸۴۸۰
داستان بیشتر توصیف طولانی و کسل‌کننده دغدغه‌های یک دختر است. از فصل سوم به بعد نتونستم به خوندنش ادامه بدم

حجم

۴۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۴۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد