نظرات درباره کتاب شب های روشن و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب شب های روشن

نظرات کاربران درباره کتاب شب های روشن

۳٫۹
(۶۲۹)
علی دائمی
من با این داستان گریه کردم... شبهای روشن داستان ما آدمهای تنها و خیالبافه که هیچکس دوستمون نداره و همیشه در رویاهامون به دنبال یه معشوقهٔ گمشده می‌گردیم؛ اما پیداش نمی‌کنیم... شبهای روشن داستان غربت و بی‌کسیه... من با این داستان گریه کردم؛ از بس که شبیه حال و روز من بود...
کاربر 625693
با اینکه نخوندم با این توصیف ها ولی منم هستم
masume1861
منم فیلمشو خیلی دیدم اما نشد کتابشو بخونم تابحال.
Parsa
کتابی بی نظیر و شاید شرح حال بسیار از ما
deniz shiukhi
این کتاب برای من نقطه عطف آغاز کتابخوانی داستانی بطور جدی شد و کلی باهاش خیال پردازی کردم و از سیر کتاب لذت بردم داستان متفاوتی داره کتاب با پایانی متفاوت پیشنهاد میدم 😍 ولی بنظرم مخاطبان کتاب دو دسته هستن دسته ای که کتاب متفاوت و فوق العاده میدوننش و دسته ای که خیلی معمولی میدونن و باهاش نمیتونن ارتباط برقرار کنن
کاربر 7819456
سلام من هم فیلم شبهای روشن رو صد بار بیشتر دیدم و تمام دیالوگاش رو از بحرم موقع دانشجویی میزاشتم همزمان با کارهام صداش رو میشنیدم معرکه بود ..... الانم که تکه های داستان رو خوندم برگرفته از همونه حتما مطالعه اش میکنم من عاشقشم یه تنهایی قشنگی داره ....
°°
😜😂
کاربر ۳۲۸۱۴۱۹
این‌کتاب صوتیه،؟
محراب شاهدهی
از نکات عجیب داستایوفسکی این است که نه موضوع خاصی دارن و نه نوشته های خیلی خیلی عجیبی اما کشش بسیار بالایی دارد حتی اگر در داشتانش سیصد صفحه هم اتفاقی نیفتد باز میخوانی و میخوانی شب های روشن هم مانند باقی آثار داستایوفسکی کشش به خصوصی داشت و تاثیر زیادی کتاب خوبی بود با ترجمه بسیار عالی
صبا
کاملا حق با شما است و من فکر میکنم مترجم هم نقش بسیار مهمی در این کار داره که روان ترجمه بکنه که به نظرم ترجمه سروش حبیبی واقعا عالی
ابن تراب
رمان شب های روشن اثر نویسنده بزرگ روسی فئودور داستایوفسکی می باشد که برای اولین بار در سال 1848 میلادی به چاپ رسید. داستایوفسکی نام شب های روشن را بر روی رمان خود گذاشته که نشان دهنده شب های نورانی پترزبوگ است که به شب های سفید و یا شب های بی خوابی در روسیه مشهور است. داستان در مورد بخش کوتاهی از زندگی مردی رویا پرداز است که در چهار شب برخورد وی با دختری را روایت می کند. زاویه دید اول شخص و از زبان مرد رویا پرداز می باشد. از نقاط قوت و زیبایی داستان می توان به شخصیت جذاب مرد رویا پرداز پرداخت. در این رمان شخصیت اصلی چنان عاشق دختری می شود که حتی وی را در راه رسیدن به عشق آن دختر که شخص دیگری است کمک می نماید. شخصیت اصلی چنان با دختر انس گرفته که به راحتی با او گفت و گو می نماید در حالی که از جملاتش پیداست دیگران او را درک نکرده و طرد می نمایند. او مردی است که با وجود این که داستایوفسکی بیشتر به رویاپرداز بودنش و افکار مالیخولیایی وی پرداخته اما مخاطب با نتیجه ی چنین ویژگی هایی یعنی تنهایی وی ارتباط عاطفی برقرار می کند. دروغ نگفته ام اگر بگویم این مرد را می توان بیگانه ای از سرزمین کامو دانست.(اشاره به رمان کوتاه بیگانه آلبر کامو) این بیگانه آنچنان معصوم است که وقتی خود را در درون آن دختر می یابد و شیرین ترین لحاظات زندگی خود را شباهنگام در کنار دختری که متعلق به اوست می بیند با آمدن عشق سابق دختر و جدایی معشوق از خود هیچ کینه ای به دل نمی گیرد و او را بدون کوچک ترین التماس و یا خشونتی رها می کند. لازم به ذکر است که شخصیت اول رمان به شدت دچار درگیری میان رویا و واقعیت است و در هنگام آشنایی با دختر از این که رویا را کنار گذاشته و از واقعیت لذت می برد شادمان است در حالی که پیش از آن ملاقات رویا ها برایش اهمیت و لذت فراوانی داشته و از واقعیت یک نواخت و روزمره خارج میکرده است. پی نوشت: تفسیر طولانی بوده اما به جهت آشنایی مختصر با رمان ازذکر موارد پیچیده خودداری شده است. امتیازات: درون مایه: 10 از 10 شخصیت پردازی:10 از 10 توصیف و صحنه پردازی: 8 از 10 گره افکنی و سیر داستانی:7 از 10 امتیاز کل:8.75 این رمان ارزش خرید داشته و بهترین ترجمه آن از انتشارات ماهی ترجمه سروش حبیبی می باشد منتقد:حسین آخوندی
کاربر ۳۵۵۲۴۴۵
درود بر شما توضیحات جامع و کامل بود .
پروا
سپاس از نقد و توضیح شما .استفاده بردیم.
ابن تراب
سپاسگذارم
moonajaat
بنظرم افراد درون گرا حس بهتری از این کتاب می گیرن یا می تونن بهتر شخصیت اول کتاب رو درک کنن همون آدمی که غرق در دنیای تنهایی هاش بود ...
آتوسا
فیلمش اگه خوبه به خاطر سعید عقیقیه که فیلمنامه رو نوشته. وگرنه کارگردانی خاصی نداره این فیلم
moonajaat
اسم فیلمش هم شب های روشنه
fardin
اسم فیلمش چی هس
محمد کمالی
اولین کتابی بود که از داستایوفسکی می‌خوندم، از خط به خط این کتاب لذت بردم. با شخصیت اول داستان خیلی احساس نزدیکی می‌کردم :) به شدت پیشنهاد می‌شه.
میـمْ.سَتّـ'ارے
این داستان رو با ترجمه ی دیگه ای خوندم، اما برای دوستانی که تازه این کتاب رو دریافت کردند، این نظر رو اینجا میگذارم. شخصیت اصلی داستانِ شبهای روشن، مردی تنها و خیالپرداز است که یک شب به صورت اتفاقی دختری گریان رو می بینه و از روی ترحم به او نزدیک میشه و این اتفاق، ماجرای آشنایی دو شخصیت اصلی داستان ماست. 🎳🎳خطر لو رفتن تقریبا!🎳🎳 مرد داستان هیچ دوستی نداره و تنهاست و همیشه در رویاهاش با افرادی آشنا میشه اما حالا این اتفاق در واقعیت افتاده و این داستان، ماجرای شبهایی هست که به خاطر ملاقات آقای آدامان با ناستنکا روشن شده.. داستان زیبایی بود مردی رو داریم که هیچ دوستی نداره و تا قبل از آشنایی با ناستنکا زندگی بی روحی داشته اما حالا شبهای زندگیش روشن و رنگی شده و دریچه ی قلبش رو به روی عشق باز کرده ... 🎳🎳🎳🎳🎳🎳 شخصیت پردازی های دقیق داستایوفسکی واقعا شگفت انگیزه... قبلا از داستایوفسکی قمارباز رو با ترجمه ی جلال آل احمد خونده بودم، ارتباط گرفتن باهاش واقعا سخت بود، اما داستان خوبی داشت. اما این کتاب برخلاف قمارباز، هم ارتباط گرفتن باهاش راحته و هم اینکه پیچیدگیش کمه و هم چنین کوتاه تره... اگر کسی تصمیم داره وارد دنیایی که داستایوفسکی خلق میکنه بشه، این کتاب بهترین گزینه است. *من با ترجمه ی خانم مجیدی خوندم که روان بود و درجا نداشت. اما با توجه به چند صفحه ای که دوباره از این کتاب خوندم، این ترجمه بهتره. پ ن:قسمت جزییات کتاب داستان رو لو میده، پس اگر دوست ندارید داستان اسپویل شه قسمت جزئیات رو نخونید.
ftmz_hd
کدوم ترجمه بهتره؟
میـمْ.سَتّـ'ارے
@"Shfar" خواهش میکنم🌷🌷
"Shfar"
مچکر گرامی 😄♥️
ارغـــــــوان
خدای من، یک دقیقۀ تمامْ خوشبختی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟ یک دقیقه خوشبختی برای مرد خیالباف داستان ما چیز کمی نیست، میتونه یک عمر با تکرار این لحظه زندگی کنه.
محمد
گوش کنید ناستانکا، ( من هیچ وقت سیر نمی شوم از اینکه نام شما را ببرم) می دانم که سال های زندگی ام را ضایع کرده ام و حالا بیش از همیشه می دانم. حالاست که به این نکته پی می برم و آگاهی ام از وقتی درد ناک تر شده که خدا خود ، شما فرشته نگهبان را برایم فرستاده است. حالا که کنار شما نشسته ام و با شما حرف می زنم و به آینده فکر می کنم می ترسم، زیرا در آینده باز تنها می شوم، باز همان حرمان است و همان زندان و همان زندگیِ بی حاصل. و جایی که من در بیداری در کنار شما اینقدر شیرین کام بوده ام دیگر به چه رویایی می توانم دل خوش کنم؟! آه خوشبخت باشید، دوشیزه نازنین، که مرا از همان اول طرد نکردید و من می توانم بگویم که در این دوشب که همراه شما ، عمرم سپری می شود به راستی زنده بوده ام! ناستانکا، هیچ می دانید که برای چه مدت مرا با خودم آشتی دادید؟ می دانید که من حالا دیگر، طوری که گاهی پیش می آمد، از خودم بدم نخواهد آمد؟ می دانید که شاید دیگر غصه نخورم از این که کار بدی کرده ام و مرتکب گناهی شده ام و خودم را لعنت می کردم؟ زیرا اینجور زندگی جنایت است، گناه است! ناستانکا هیچ میدانید کار من به کجا کشیده بود؟ می دانید که من مجبور بودم سالگرد رویاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رویاپردازی هایِ بی معنی و وهم گونه گذشته است. رویاهای احمقانه ای که دیگر وجود ندارند. زیرا چیزی ندارم که جایگزین آن ها کنم. وای ناستانکا، ناستانکا، اگر می دانستید که تنهاییِ من چه تلخ بود!
خانم کتابخوار
فیلمش رو در دوران دانشجویی در محیط دانشگاه و با حضور کارگردانش دیدم بسیار لذت بخش بود! اصلا فکر نمی کردم با وجود اینکه داستانشو می دونم خوندن کتابش هم برام لذت بخش باشه اما چند سال پیش با عنوان شبهای سپید و با ترجمه منصور حکیم جوادی خوندمش و چسبید! از معدود کتاب هایی بود که از همون خط اول مجذوبش شدم.
fifi
من فکر میکنم اگه از روی کتاب ها فیلم نسازن بهتره،،، من عاشق کتاب ربکا شدم ولی وقتی فیلمشو دیدم بشدتتتتتتت مسخره بود و تمام تصوراتم از کتاب رو خراب کرد
خانم کتابخوار
بله با توضیحاتی که آقای موتمن دادن زیبایی فیلم دو صد چندان شد ترجمه می تونه تاثیر گذار باشه
ali abedi
خوشبحالتون وقتی این فیلم اکران شد ، من شاید سه سالم بود و حالا بعد از بارها دیدن این فیلم ، چقدر حسودیم شد به شما ک با اقای مؤتمن به تماشای این فیلم نشستید منتها من نتونستم با متن کتاب ارتباط بگیرم ، شاید اگه متنی ک آقای حکیم ترجمه کردند رو بخونم ، نظر دیگه ایی در رابطه با کتاب داشته باشم
Jack
کاش به جای رایگان کردن کتاب اعتبار هدیه میدادین😞 الان این کتاب رو من و احتمالا خیلیا خریده بودیم قبلا ولی اگه به جای همین مثلا ۴ تومن یا ۷۰٪ تخفیف میدادین که خودمون انتخاب کنیم خیلی بیشتر عالی میشد. #شمردن دندون اسب پیشکشی
Jack
مرسی😀😀
زهره
چه پیشنهاد خوبی دادید. چه هشتگ خوبی هم گذاشتید😃😃😃
Jack
😂😂😂 مُ خورواکُم هشتگِ مناسبه😆
Mathilda
قبلا دوبار شروع کردم به خوندن این کتاب اما حوصله نکردم تا آخر بخونم. اما اینبار ادامه دادم و راضی ام از اینکه تا آخر مطالعه کردم. شخصیت پردازی داستایوفسکی خیلی عالی و قابل باوره. این جنبه آثارشو خیلی دوست دارم. اما دیالوگ های طولانی کاراکترهاش گاهی یکم خسته کننده میشه...
A.l.i.70
یک داستان نیمه بلندِ آروم، با حس عمیق انسانی. از اون داستان هایی نیست که توش دنبال هیجان باشی یا آخرش اتفاق غیرمنتظره ای بیوفته، بلکه ازون دست داستان هاییه که با حسش باید همراه بشی و ازش لذت ببری. مثل گوش دادن به یک قطعه موسیقی آروم پیانو، مثل خوردن یک استکان چای. داستانی که دیدتون رو نسبت به رابطه عشقی تغییر میده و همیشه گوشه ذهنتون می مونه که قدردان ناستنکاهای زندگیتون باشید.
monireoudi
باهاتون موافقم،فقط یک جا رو می خواهم از نظر خودم تصحیح کنم ،بنظرم آخر داستان هم غیر منتظره و بسیار انسانی و به معنای واقعی،عشق رو نشون میده،بود.
تام ریدل
چه تعبیر قشنگی . این کتاب تجربه یک حس است. باید این حسو تا آخر تجربه کرد حتا اگر کمی تلخ ، باشد
به دنبال آلاسکا
راستش من زیاد نتونستم با خود کتاب ارتباط برقرار کنم و تا نیمه رهاش کردم ولی اگه اشتباه نکنم بیست سال پیش یه فیلم ایرانی از همین کتاب با بازی هانیه توسلی ساخته شده که خیلی خیلی به دلم نشست:)) پیشنهاد میکنم حتما فیلمش رو ببینید
مستاجر
40- آخر داستان قابل حدس بود و همچنین، ترجمه خالی از اشکالات نگارشی نبود. در کل، خوب بود. ممنون.
مهرشاد
این یکی از تجربه‌های اولیه‌ی نوشتنِ داستایِفسکی بوده و اون زمان تحت تأثیر آثاری بوده که از بالزاک ترجمه می‌کرده. پس اگر انتظار یک کتاب داستایفسکی‌طور رو دارین این کتاب راضی کننده نخواهد بود.
novelist
داستان بسیار لطیف و خواندنی‌ای بود، عاشقانه ای که در دنیای واقعی به نظرم خیلی کم و نادر اتفاق میفته. مردی که انقدر نجیبانه و مردانه عاشق زنی میشه با همه تنهایی هاش و مشکلاتش و... به نظرم توی دنیای کتاب ها فقط میشه پیداش کرد و انصافا توی همون دنیا هم عجب چیزیه! مثلش نیست و اصلا نمیشه عشق این شکلی یه مرد رو با عشق زنانه قیاس کرد، به نظر من عشق مردانه این شکلی هزاران برابر جذابتره، اگر حتی فقط لای کتابها باشه... من قبلا دو اثر دیگه از داستایوفسکی خوندم و به نظرم این تنوع و توانایی در متنوع نوشتن ویژگی جالب آثارش بود، خلق دنیاهای عمیق در برادران کارامازوف و این عاشقانه .... کلا نویسنده عجیبیه... هر چند که من به شخصه آثار بلند رو بیشتر ارتباط میگیرم چون طولانی مدت باهاش درگیرم... درباره ترجمه و متن باید بگم زیاد قابل ارتباط گرفتن نبود، و میتونست خیلی قوی تر و با اصطلاحات روان تر ترجمه بشه، من از اسم مترجم توقع این ترجمه رو نداشتم خیلی پر تکلف بود برام، در صورتی که داستان خیلی ساده و روان بود و میتونست ادبیاتی شبیه و نزدیک به خودش داشته باشه از دوستی که سبب شد برم این کتاب رو بخونم تشکر میکنم و توصیه میکنم شما هم بخونید راستی یه فیلم با همین نام فرزاد موتمن ساخته که هانیه توسلی توش بازی میکنه، اون فیلم هم شنیدم خوبه ببینید😉
علی دائمی
شاید من بوده که به اشتباه نوشتم ما. شایدم خودم رو مصداق شعر حافظ فرض کرده‌م که "در اندرون من خسته‌دل ندانم کیست" 😁
novelist
ما منظورت جامعه مرداس، یا با داستایوفسکی جمع بستی
علی دائمی
بله در این که شکی نیست؛ ولی هیچکس به اندازهٔ ما با اون مرد بیچاره احساس همدردی و همذات پنداری نکرد. داستان‌ها هم ریشه در تجربیات نویسنده، واقعیت‌ها و اشتراکات انسان‌ها دارن.
ati
من نسخه ی چاپی و قدیمی این کتاب رو خوندم...برای من حال غریبِ خوبی داشت...یه غم زدگی عجیبی داره که دوست داشتنیه...البته این کتاب اصصصصلا همه پسند نیست...ولی من دوسش دارم😍
پرنیان
می‌شه بذارینش تو بی‌نهایت؟! :(
Anisa
اون یکی ترجمه اش توی بی نهایت هست
پرنیان
واقعاً؟ پس منتظرش نباشم‌.
محمدرضا
کلا نشر ماهی اجازه ورود کتاب‌هایش به کتابخانه رو نمیده
MOHI
خیلی خوب بود و چقدر دلم فشرده شد توی بخش هایی از کتاب 😔❤

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۲صفحه بعد