نظرات کاربران درباره کتاب دوستش داشتم

دوس داشتم کتاب رو😍👍 اگه کسی رو دوست دارید اما نداریدش، خیلی خوب میتونید همذات پنداری کنید باداستان و لذت ببرید...

زنی که بهش خیانت شده و همسرش اون و دو فرزندش رو ترک کرده، چند روزی رو با پدر همسرش میگذرونه. مردی که تلاش میکنه اون زن رو تسکین بده، اونم با تعریف کردن ماجرای عاشقانه‌ی زندگی خودش. کتاب پر از احساسات واقعی و قابل لمسه که باعث میشه خیلی خوب بشه باهاش ارتباط برقرار کرد.

کتاب فوق العاده ای .... میگن آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند... دقیقا همینه ... این کتاب ارزش چند بار خواندن رو داره و هر دفعه وجودتون رو‌ سرشار از عشق ،تنفر ،ترس ....میکنه و تبدیل میشید یه علامت سوال ،شاید اون قدر بزرگ که برای جواب دادن بهش خیلی کوچک باشیم .... شاید ،نه؟

نگاه و بعد جدیدی از خیانت رو معرفی میکنه... به شخصه یاد گرفتم این قضیه اصلا سیاه و سفید نیست و چقدر روابط انسانی پیچیده و منحصر به فرده.... فضاپردازی گاوالدا هم بی نظیر بود

طاقچه گفته در دوران شکست عشقی چه کتابی بخونید 😑بعد از این کتابا گذاشته 😑 این جوری که بدتر نابود میشی😑😑

یه سفر دو ساعته آروم و قشنگ با آنا... کتاب جذاب و دوست داشتنی بود جدا از موضوع که بحث خیانت و جدایی و ... بود نوع روایتش و دوست داشتم از یه سمت عشقی که از دید دختری که بهش خیانت شده رو تجربه میکنیم و از طرف دیگر داستان زندگی پیرمردی رو میخونیم که در ۴۰ سالگی عاشق میشه در حالی که خودش ازدواج کرده و بچه داره و این وسط گیر کرده. دیالوگ ها و داستان زندگی پیرمرد که از زبون خودش میگفت طولانی بود اما با اینحال طوری نوشته شد که باعث نشه خسته شین و میتونین ازش لذت ببرین.. بنظرم ارزش یه بار خوندن و داشت.از اون چه که انتظار داشتم بهتر بود

رمان کوتاه و خوشخوانی هست اما به نظر من میخواد خیانت رو توجیه کنه....هروقت عاشق شدیم ول کنیم بریم پی زندگیمون؟ پس آدمهایی که قبلا عاشقشون بودیم چی؟

نویسنده این اثر احوال یک زن تنها که همسرش رهایش کرده رو بسیار عالی و دقیق بیان کردن واقعا کتاب فوق العاده ای هستن و دیالوگ های بسیار زیبایی دارن

خواندنی و پند آموز بود.قصه زندگی خیلی از ماها...

اصلا، اصلا دوستش نداشتم (کتاب رو عرض میکنم ).

لطفا کتابهای این نویسنده رو توی طاقچه بی نهایت بذارید، ممنونم.

تا به حال به این فکر کرده‌اید که اگر در زندگی مشترکتان خیانت ببینید چه عکس‌العملی از خود نشان خواهید داد؟ می‌مانید و با زندگی سازش می‌کنید یا ترجیح می‌دهید یک نقطه انتهای قصه‌ی زندگی مشترکتان بگذارید و زندگی جدیدی را از نو آغاز کنید؟ . کتاب "دوستش داشتم" اثری از نویسنده‌ی فرانسوی" آنا گاوالدا"، روایتگر زندگی زنی به نام کلوئه است که با وجود دو فرزند، همسرش به او خیانت کرده و پِی عشق و زندگی دیگری رفته است. حالا کلوئه و دو دخترش به همراه پدرشوهرش پی‌یر، که در ظاهر مرد خشک و کم‌حرفی است، به ویلای او رفته تا برای زندگی‌اش تصمیم‌گیری کند؛ که در این میان پدرشوهرش پرده از رازهای سال‌های نه‌‌ چندان دور خود برمی‌دارد. . مضمون اصلی کتاب درباره‌ی عشق و خیانت است و نویسنده از دیدگاه زن و مرد داستان به این موضوع پرداخته است. "گاوالدا" در این کتاب از سرخوردگی و اوضاع و احوال زنی می‌گوید که بعد از خیانت همسرش به آن دچار شده است. از حسرت‌های مردی که به دلایلی قید احساسات تازه جوانه زده در قلبش را زده است. از زنی که در زندگی از خودگذشتگی‌ کرده اما آخرش بی‌مهری نصیبش شده است. و از انسان‌هایی می‌گوید که جدایی برای آن‌ها پایان زندگی نیست و شاید راهی برای شروع دوباره باشد! . نویسنده با قلم گرم و استفاده از توصیفات و جمله‌های زیبا، کتاب خوش‌خوان و روانی را قلم زده است؛ که ناگفته نماند ترجمه‌ی‌ خوب مترجم نیز نقش مهمی در این موضوع داشته‌ است. این کتاب دیالوگ‌ محور است و دو شخصیت اصلی پی‌یر و کلوئه، خیلی صمیمی و رک از گذشته و احوالات درونی‌شان با هم به گفت‌و‌گو می‌پردازند. اوایل شاید رد و بدل کردن دیالوگ‌های پی‌در‌پی کمی تمرکز بیشتری برای خواندن کتاب بخواهد، اما با گذشت چند صفحه روند آن دست خواننده می‌آید. اواسط کتاب که پی‌یر از خاطرات عاشق شدنش برای عروسش تعریف می‌کند نیز بر کشش کتاب افزوده و مخاطب را به خواندن کتاب تا انتها ترغیب می‌کند. . اگر به خواندن کتاب‌های عاشقانه، خانوادگی علاقه‌مندید؛ این کتاب را که با ترجمه‌ی "ناهید فروغان" از نشر "ماهی" منتشر شده است به شما پیشنهاد می‌کنم.

من این کتاب رو خیلی خیلی دوست داشتم. البته به اسم "من او را دوست داشتم" ترجمه شده بود که به نظرم این اسم شکیل تره. ولی خیلی لطیف و آرومه. هرچند من با نظر نویسنده برای زندگی موافق نیستم. ولی کتاب خیلی لطیف و روح نواز بود. جملات خیلی عمیق و به جا انتخاب شده بودن و در طول داستان یه نوای موسیقی آروم رو میشنیدم. ولی در جای خودش، به نظرم برای خانمی به سن و سال من، یعنی 37، 8 ساله که ازدواج هم کرده باشه مناسبه 😅 کلا کتابای آناگاوالدا بیشتر زنونه هستن تا مردونه

تفکرات زنی که بهش خیانت شده و احساسش برای پدر شوهرش توضیح میده...از اندوه و غمی که داره نوشته

کتاب فوق العاده بدی بود. انگار می‌خواست خیانت رو زیبا و شاعرانه جلوه بده و قبح خیانت رو بریزه. از شخصیت پردازی ها هم نگم که فاجعه بود. کلوئه تو دیالوگ‌ها میگه که پی‌یر شخصیت خیلی ساکتی داره اصلا احساساتش رو بروز نمیده، دو صفحه بعدش به کلوئه میگه دوست ندارم گریه هاتو ببینم لبخندت قشنگه:| کل رمان هم مونولوگ پی‌یره. دیگه متوجه نمیشم این آقا کجاش ساکته😂

اولین کتابی که از آنا گاولدا خوندم. به معنای واقعی کلمه عاشق این کتاب شدم چیزی که اصلا فکر نمیکردی اتفاق افتاد اونم دوبار اخرش اولش وسطش همش مثل پتک میزد تو سرم مدل تعریف کردن آنا گاولدا خیلی قوی و پر کششه

کتاب جالبی بود ولی خیلی زود هم تموم شد. داستان راجع به زنی بود که شوهرش بهش خیانت کرده بود و با دو بچه تنهاش گذاشته بود. کل داستان در یه زمان مشخص و در یک فضای مشخص روایت می‌شه و براساس دیالوگ‌های ۲ شخصیت زن و پدر شوهرش پیش می‌ره. در واقع داستان شخصیت محوره. انگار نویسنده بیشتر می‌خواست حرفایی که تو دلش مونده رو بزنه و درواقع خیانت رو از یه زاویه دیگه بررسی کنه؛ یعنی از زاویه خیانت کار! و در نهایت یک دید و نتیجه‌گیری جدید به مخاطب ارائه بده. به سلیقه من نمی‌خورد ولی واقعا باید خونده می‌شد!

از لحاظ ادبی متن خوب و پرداخت شده و جذابی است اما به لحظ محتوا اصلا مورد پسند من نبود اگر به موضوع خیانت در زندگی ‌‌و عشق و و توجیهاتی برای اون علاقه مند هستید بخونید 😑

این کتاب رو به خانمهای جوان توصیه میکنم چون زندگی یک زنو به تصویر کشیده که همسرش بهش خیانت کرده و اونو ترک کرده...احساساتش کاملا قابل درک و ملموسه.در کل کتاب خوبیه.خوندنش میتونه ذهن آدمو باز کنه .

سلام نویسنده انقدر قوی احساسات رو بیان میکنه که کاملا میشه احساسات شخصیت های داستان رو درک کرد فقط مطلبی که باید کسانی که میخوان این کتاب رو شروع کنند باید در نظر بگیرند این است که باید صبور باشند تا با داستان همراه شوند ! شاید در ابتدا کتاب از نظرشون جذاب شروع نشده باشه یا حق