نظرات کاربران درباره کتاب ژاله کش
۲٫۷
(۳)
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اِدویج دانتیکا
در 19 ژانویه 1969 در هائیتی به دنبا آمد و در سن دوازده سالگی به آمریکا مهاجرت کرد. وی که بهعنوان یک نویسنده و رماننویس در ایالت متحده آمریکا معروف میشود، تا کنون دو بار نامزد دریافت جایزهی ملی شده است.
وی نویسندهی کتابهای «نفس، چشم، خاطره»، «کریک؟کرک!»، «کشتزار استخوان»، «برادرم، دارم میمیرم» و «ژالهکش» است. در تمام این کتابها میتوان استعداد غنائی او در زبان و صراحت بیان عاطفهاش را دید. ویژگی مشترک تمام این داستانها تنیده شدنِ مسائل عمومی و شخصی و سیاسی، در تار و پود زندگی مردم هائیتی و آمریکاییهای هائیتی تبار است.
ژالهکش: نفرتی شاعرانه
رمان ژالهکش، به شکلی پازل گونه، شامل روایتهای مختلفی است که، با زوایای دید متفاوتی نسبت به شخصیت اصلی داستان، مطرح میشوند. این تکهها که هر کدام با نام مستقلی از یکدیگر جدا میشوند، در واقع به نوعی لایههای رمان را شکل داده و شخصیتهای داستان، هر یک جدا از بیان و زیست خودشان، به شخصیت اصلی داستان نیز بهطور غیر مستقیم اشاره میکنند. داستان از نظر مکانی بین هائیتی و آمریکا در رفت و آمد است. در واقع کلمات نیز، مثل نویسندهی این رمان در حال مهاجرت هستند.
خشونت، شکجه، قتل و جنایت در 1960 و دیکتاتوری پدر و پسر«دووالیه» در هائیتی و رنج به جا مانده از آن بر پیکر و روح مردمی که حتی پس از مهاجرت نیز نتوانستهاند آن را فراموش کنند، دست مایهی اصلی این داستان بوده.
شخصیت اصلی این داستان یعنی « ژالهکش » که خود یک جنایتکار و شکنجهگر در دوران دیکتاتوری بوده، نه تنها از دید مهاجران هائیتی تبار آمریکا، بلکه از دید خود و خانواده خود در آمریکا نیز، مثل یک شبح زیست میکند. زندگی تازه اما هم با رنج و درد فراوان برای او و هم برای شکنجه شدگان و قربانیان او، در مکانی جدید که آمریکاست. ژالهکش سعی در پنهان کردن گذشتهی خود دارد. گذشتهای که مثل فیلم جلوی چشم قربانیان او به نمایش در میآید.
تمام شخصیتهای این داستان، در اسارتِ گذشتهی کشور خود هستند.چه آنها که هم اکنون در آمریکا زندگی میکنند و چه آنها که در روستایی در هائیتی. همه محبوسِ وقایعی ناگوار از دورهای سرکوبگر و پر خفقان هستند که حتی در بهترین شرایط فعلیشان و بعد از گذشت سالها نیز، نمیتوانند از آن فرار کنند. این کتاب اشارهای غیر مستقیم دارد به این نکته که: شکنجهگر و قربانی هر دو قربانی گذشتهاند.
انتخاب این نام نیز از آن روست که افراد امنیتی «تان تان ماکوت» معمولاً قبل از سپیده دم، زمانی که شبنم تازه داشت بر روی برگها مینشست، قربانیانشان را به زور از خانهشان بیرون میکشیدند. اما در این داستان ژالهکش و خانوادههای که ژالههایشان را از دست دادهاند، هر دو از خانههای اصلی خود دور ماندهاند. مواجهه و برخورد این دو با هم در زمان و مکانی غیر از وطنشان، میتواند به سرگردانیِ زیست بر رنجِ مردمی اشاره کند، که هنوز در گذشتهی تلخ زندگی میکنند. و با تمام تلخی آن را از خود دور نمیکنند، چون جزئی از وجودشان شده. وطن پر از درد و خاطرهی بازگشت به خانه!
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد