نظرات درباره کتاب فرمان ششم یا یک روایت از سوم شخص مقتول و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب فرمان ششم یا یک روایت از سوم شخص مقتول اثر مصطفی انصافی

نظرات کاربران درباره کتاب فرمان ششم یا یک روایت از سوم شخص مقتول

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأی
۳٫۱
(۷)
maryam_z
به شدت از رمان هایی که بین زمان گذشته و حال شناور هستند، استقبال می کنم؛ ولی این کتاب یه تلاش دست و پاشکسته بود که در نهایت طرح اولیه ی داستان رو حیف کرد. صرف نظر از فرم، محتوای کتاب هم چنگی به دل نمی زنه. اغلب دیالوگ ها دم دستی و ساده بودند و مابین اون ها نویسنده یه سری اطلاعات رو به مخاطب ارائه می کرد که به نظر می رسید جاشون اونجا نیست. با این وجود، حضور میرزاده ی عشقی در این کتاب برای من واقعا جالب بود و اگه بخوام رو راست باشم، فقط به خاطر اون داستان رو ادامه دادم.
gpar
هر‌ دو کتاب این نویسنده رو خوندم و هر دو رو خیلی دوست داشتم. پیشنهاد میکنم از دست ندین.
Sajadifar Fereshteh
بسم الله الرحمن الرحیم سال 77 قتل های سریالی در کشور پا گرفت که بعضی از مقتولان از جامعه ادبی و هنری ( نویسندگان-شاعران) بودند و مطبوعات شروع کردن به متهم کردن همدیگه و طعنه زدن که آره فلان روزنامه طرفدار دولته داره ماست مالی میکنه، اون یکی روزنامه هم کلاهش رو می کوبید رو میز که _ ببین توی که خودت رو روزنامه مردمی معرفی میکنی اما دروغ می نویسی! حد خودت رو بدون. خب حالا ما کاری به ابعاد سیاسی یا اجتماعی این اتفاقات نداریم . ولی چرا مطرحش کردم؟ خب داستان کتاب راجع یک قتله. همین. نه بیشتر و نه کمتر از اون. در داستان شاعری کشته میشه و خب تمام داستان حول همین قتل می چرخه. ولی آیا واقعا می چرخه؟ معلومه که نه، اگر اینقدر ساده بود من موهامو نمی کندم که. ماجرا از این قراره که یه نویسنده شروع میکنه به نوشتن، میزنه و یکی از کاراکتر هاش رو میکشه ، بعد خودش کشته میشه و همون کاراکتر مرده ادامه داستان رو می نویسه. چی شد؟ مگه نمرده بود؟ زنده شد؟ لبخند ملیح زدن* اگه شما از این توضیح چیزی فهمیدید همونقدر من از نوشته های نویسنده سر در اوردم. پ ن1: نویسنده های مرد ما، وقتی می خوان بنویسن کلا به چندتا چیز بیشتر نیاز ندارن. زن، سیگار و فحش. تمام. پ ن2: کاش نشر چشمه بگه با خودش چند چنده. باور کن چشمه عزیز شما مجبور نیستی هر چیزی رو چاپ کنی چون فقط از نظر فرمی خوبه اما محتواش به درد علفی که شتر بجوِ نمی خوره. پ ن3: داستان از نظر فرم نوشتن درست بود. نمیشد ایرادی ازش گرفت و این همون دلیله که اقای انصافی بهش معروفه ، اما محتوای کتاب رو نپسندیدم. حس میکردم توی یه کابوس چند بعدیم که تمومی نداره( کما اینکه هدف نویسنده هم همین بود) پ ن4: این کتاب رو کلا پیشنهاد نمیدم کسی بخونه. وقتتون رو که از سر راه نیاوردید. همین نیم نمره هم به خاطر فرم نوشته دادم . پ ن5: اگه یه روزی نویسنده این کتاب رو ببینم براش یه مدال افتخار می خرم، همونقدر که اتوود اعصابم رو بهم ریخت اونم به همون اندازه موفق بود. احسنت برادر، این کار هر کسی نیست. پ ن6: هر چی کلاس و کارگاه نویسندگی شرکت کردم گفتن اقا وقتی می نویسید لطفا دست به اون زاویه دید نزنید، یا معین کنید دقیقا از دید چه کسانی و با چه زاویه ای میخواید بنویسید، خب نویسنده خلاقیتش گل کرده بود و هی زاویه رو عوض کرد در حدی که یه جا دلم میخواست بشینم گریه کنم اینقدر که همه چی افتضاح بود.
n re
کتاب متوسطی بود، یجورایی چون شخصیت داستان هم نویسنده بود آدم شک میکرد که یه جاهایی نویسنده واقعی داره حرف میزنه یا نویسنده ی داستان اما در کل بد نبود

حجم

۱۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۱۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد