نظرات کاربران درباره کتاب اعترافات هولناک لاک پشت مرده...
۳٫۲
(۱۳۰)
Omid r kh
.
مرتضی برزگر در رمان اعترافات لاکپشت مرده به سراغ روایت ایرانی از مورسو میرود. همانقدر که بیگانهی آلبرکامو برآمده از فرهنگ روزگارش است، ضیای مرتضی برزگر نیز تنها جایی که معنا مییابد گوشهی تهران خودمان است.
بیگانهای که با امکانات زندگی امروز ما، به جای بروز عصیانش نسبت به کل در بیرون، جامعه، مادام آن را به گوشهی ذهنش و البته شش اینچ کف دستهایش منتقل میکند، که میداند اگر برای مرگ نزدیکش گریه نکند قطعا اعدام خواهد شد. اما گریهاش نمیآید و گریه هم نمیکند، ولی برملا کردن این راز آنقدر برایش سخت و سهمگین است که فقط در توهم و تحت تأثیر مخدر میتواند به خود واقعیاش دست یابد، و نه حتی در خلوتش و ذهنش، بدون هیچ ترسی.
ولی او که تشنهی زندگی و زنده ماندن، و زنهاست، خودش را تغییر میدهد، تسلیم میشود و بر خلاف نفرت و بیتفاوتیاش برای همسر به خاک فرو رفتهاش، سوگواری میکند و آخرین تلاشهای سوگواریای باورپذیر را هم میبرد سر قبر همسرش، فقط برای اینکه تا از حلقهی طنابدارش فرار کند، با اعتراف کردن به نیمچه قتلی که روی همسرش مرتکب شده است. تمام داستان خلاصه میشود در همین تغییر یافتن بیگانه، زیر فشار جامعهاش و تبدیل کردن او به فردی آشنا، به گونهای که هم خودش باور کند، هم دیگران، هم روح زنش، و هم مایی که در سرتاسر رمان افکار بیگانه را میخوانیم، رفتار خالصش را میشناسیم، و میبینیمش. آنگاه باورمان میشود تغییر کرده، واقعاً گریهاش گرفته، احساس گناه میکند و شکست خورده است.
اما همینکه ذرهای احساس میکند تماشاگران تئاتر برایش ایستاده دست میزنند، طرفداران فوتبال از بردهای پرگلش شگفت زده شدهاند، و شنوندگان از صدای رسایش در کنسرت مسخ شدهاند، گل از گلش شکفته میشود، موقعیتش یادش میرود خیالپردازیهایش گریبانش را میگیرند.
بیگانه در اوج ماتم و غم، باز نگاهش میاُفتد به لبهای قلوهای سرخرنگ زنی...
او بیگانهای ایرانیست و بهسان همهگی ما، بیگانه با خود نه با دیگری.
#اعترافات_هولناک_لاکپشت_مرده #مرتضی_برزگر
HIDDEN
سپاس
Omid Orkh
hidden تو اینستاگرام به آیدی @omid_r_kh
دایرکت بده
hada
واقعا جز شوخی های جنسی چیز دیگه نداشت.داستان توی ۳ روز اتفاق می افته و پره از شوخی ها و حرف های مبتذل توییتری و اینستاگرامی.نه چیزی به آدم اضافه میکنه خوندنش،و نه شوخی های مبتذلش جذابش میکنه متاسفانه
شایان مرتضوی
سلام بر دوستان عزیز
لطفا افراد زیر کتاب را مطالعه نکنند : ۱-افراد زیر ۱۸ سال
۲-آدم های متعصب و کسانی که تا دو کلمه فحش در کتاب میبینند نویسنده و ناشر و وزارت خانه و مسئولین مربوطه و ... را بی کفایت دانسته و مادر و خواهر همه عوامل را مورد عنایت قرار میدهند .
خواهشا یکم جنبه تون رو ببرین بالا
به خاطر شما هاست که نصف کتاب های بوکوفسکی و خیلی از نویسنده های برتر دنیا سانسوره . اگر علاقه ای به حقیقت زندگی خیلی ها و شاید به باور کردن زندگی کثیف خودتون ندارید لطفا افکار بقیه را به لجن نکشید .
شما ها برید کتاب های فانتزی و عاشقانه تون رو بخونین و لطفا ذهن خودتون رو درگیر اگزیستانسیالیسم ها و سورئالیسم ها نکنید .
زهرا
واقعا
sarah khodaie
یه گل گاو زبون بخورید آی مرتضوی
علیرضا
در تعریفی از داستان داریم: نوشته ای است که، شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعدن چه خواهد شد. با همین تعریف اگر به سراغ "اعترافات هولناک لاک پشت مرده" که به اختصار " اعترافات" هم نامیده می شود برویم؛ در می یابیم که همین تعریف اجمالی هم در مورد آن صدق می کند. خواننده از ابتدای روایت دنبال این است که بداند بعدن چه خواهد شد و نویسنده که یک نفس، خواننده را دنبال خود کشانده است، ذره ذره می گوید که چه شده است. با تعریف ارسطویی داستان نیز، اعترافات هم آغار دارد، هم میانه، هم پایان. آغاز از تخت بیمارستان و پایان در قبرستان و میانه ای که گاه در آنجا نیز با روایت و پل های انتقال می رویم به بیمارستان برای کار دیگر و به قبرستان برای مرده ای دیگر. اعترافات علاوه بر این در همان فصل اول هر چهار عنصر اصلی داستان را برای خواننده مشخص می کند. یعنی تکلیف خواننده روشن است. خواننده با خواندن فصل اول می داند که داستان برای همین یکی دوسال پیش است ( عنصر زمان). مخاطب با دیدن بیمارستان می فهمد که داستان در شهر اتفاق افتاده است( عنصر مکان) و سپس می فهمدکه شخصیت اصلی داستان با اشتهای سیری نا پذیر هم لب هندوانه ای می خواهد، هم لب پروتزی و هم مو بنفش را( شناخت شخصیت). علاوه بر این خواننده گره اصلی را فهمیده است؛ داستان یک مرگ. نقاط قوت اعترافات را علاوه بر تشریح عناصر اصلی در همان ابتدای کار؛ می تواند در سه مورد دید. در واقع شخصیت ها، صحنه پردازی ها و اصل روایت، نقاط قوت اعترافات اند. شخصیت ها به خوبی و در نقش اصلی خودشان قرار دارند. شخصیت ها خودسانسوری نداشته و در بحرانی ترین شرایط حرف اصلی خودشان را می زنند. شخصیت ها هر کدام ویژگی منحصر به فرد خود را دارد. چه مادر چادری که کنترل زبان خود را ندارد. چه مادر بزرگی که به دنبال اسلامی کردن هر واکنش است و چه مادر آلزایمری دختر.نگهابان در ساختمان و پدر شخصیت و دایی هم آمده اند برای تلطیف فضا. برادر زن را هم می توان شخصیت خنثی روایت دید. شخصیت کوتاه فروشنده قبور هم به خوبی در کالبد یک بازار یاب حرفه ای نمایان شده است. صحنه پردازی اما نقطه قوت بعدی داستان است. نویسنده در این بخش با تبحر تمام و با ذکر جزییات صحنه را برای خواننده ترسیم می کند. خواننده اعترافات شاید صحنه های ترسیم شده را دست کم یک بار دیده باشد، اما نویسنده با ذکر جزییات جدید یادآور نقاط کوری می شود که از چشم خواننده دور مانده است. آخرین و شاید ناب ترین ویژگی اعترافات لحن و نثر نوشته است. نویسنده با رها کردن شخصیت ها و به کمک صحنه و با تمرکز کافی به زمان و مکان داستان، سیر داستانی را طی می کند و هیچگاه مانع حرف زدن شخصیت ها نمی شود. نثر اعترافات، امروزی است؛ ویژگی که در جذب مخاطب بی تاثیر نیست.نویسنده با این روایت، تلنگری می زند به ما، که جزییات یک مرگ می تواند چه قدر گسترده و فراوان باشد.
نیتا
اگر دنبال کتابی با متن ادبی و افزایش آگاهی و دانش شخصیتون هستید، این کتاب اصلا مناسب شما نیست.
داستان این کتاب می تونه روایت چند روز از زندگی هرکدوم از ما باشه، همونقدر یکنواخت. اما طنز کتاب باعث میشه که داستان رو تا انتها دنبال کنید. من با این کتاب بارها خندیدم و کتاب رو دوست داشتم.
Marzieh D
کجاش خنده دار بود آخه
Dentist
داستان مرد جوانیه که همسرش به تازگی فوت کرده و درگیر مراسم دفن همسرشه. همسری که چندان هم مورد علاقهش نبوده و روابط چندان گرم و صمیمانهای هم نداشتن..
این کتاب یکی از بهترین کتابای ایرانیایه که اخیرا خوندم. همه مکالمات ملموس و قابل درکن و البته به شدت بامزه. یه جاهایی از کتاب منو وادار میکرد با صدای بلند بخندم که خب این اتفاق معمولا کم پیش میاد. موقع خرید این کتاب اصلا مطمئن نبودم ولی واقعا غافلگیرم کرد.
Maryam Shahriari
مدتها بود کتابی که مرا بخنداند نخوانده بودم. اما «اعترافات هولناک لاکپشت مرده» به خاطر شیطنتهای مدام راوی داستان و افکار گاهاً مسخرهاش من را خنداند. شیطنتهایی به روز که به قول بعضی از دیگر خوانندگان این کتاب به شوخیهای توییتری و اینستاگرامی میمانست، اما به نظر من آنقدر خوب و به جا از آنها استفاده شده بود که با وجود تکراری بودن بعضی از آنها، باز هم خندهدار بودند. در این کتاب به درون مخ ضیا میرویم که تازه همسر چاق و بداخلاقش کانی را از دست داده. همسری که در ابتدای داستان فکر میکنیم ضیا دوستش ندارد و از مرگش خوشحال است، اما هرچه در داستان جلوتر میرویم و چیزهای بیشتری از جزئیات رابطهشان میخوانیم، میبینیم که در آن رابطه فداکاریها و محبتهای درخشانی هم بوده است. مثل چند ماهی که کیا به خاطر مریضیاش نمیتوانست طهارت بگیرد و ضیا با عشق و بیمنت این وظیفه را برعهده گرفته بود. البته درست است که در همین دوران ضیا سارا را هم صیغه کرده و دور از چشم کانی قربان صدقهاش میرود، اما از کانی هم تا جایی که میتواند کم نمیگذارد.
ضیا در این کتاب مردی با شیطنتهای بسیار مثل پدرش، با و سرکار گذاشتنها و حتی هوسرانیهای عجیب مثل مادربزرگش است. کاراکتر مادربزرگ و پدر ضیا با اینکه مردهاند و تنها در خاطرات ضیا وجود دارند، برای من از جذابترین شخصیتهای کتاب هستند. مخصوصاً پدر ضیا که خیلی از شوخیهای عجیبش من را به یاد پدرم میانداخت. در دیگر نقدها دیدم که از دید برخی دیگر از خوانندهها، درونمایه طنز داستان و شوخیهای مطرح شده این کتاب سطحی و حتی مستهجن دیده شده است. اما اعتراف میکنم که اکثر این موارد برای من جذاب و خندهدار بود، بیشتر هم به این خاطر که میدیدم این شوخیها در جای مناسب استفاده شدهاند، نه اینکه همچون عبارتهایی خندهدار فقط وسط داستان بیفتند و تمام شوند. در اصل داستان طنز نوشتن در ایران کار سختی است چون به هر طرف که بزنی کسی هست که از تو شاکی شود!
در کل من مدتها بود کتاب داستان طنزی که در همین روزها روایت شود از نویسندههای ایرانی نخوانده بودم. طنزهای خارجیای هم که خواندهام اکثراً در دنیاهای فانتزی و خیالی روایت شدهاند. به همین خاطر این اثر برایم ارزشمند بود و از کار آقای برزگر راضیام. به خصوص که او آنقدر در شوخی کردن پیش میرود که در داستان نام خودش (مرتضی برزگر) را هم جزو مردههایی که در بیمارستان از سردخانه به خانوادههایشان تحویل میدهند میآورد!
نسیم
میشه گفت مزخرف جذاب
-Dny.͜.
😍
هانی
18 تومن خیییلیه.. اونم در حالی که نسخه چاپیش 34 تومنه.. یعنی نسخه الکترونیک کتاب از نصف نسخه کاغذیش هم گرون تره.. چه خبره
قاصدک
کتابای نشر چشمه همینطوره
gharibi
به نظرم محتوای خاصی نداشت
نویسنده ۳ روز رو خیلی با تفضیییل نوشته
Sanaz Fanaei
داستان عجیبی بود.
تصویرسازی و روند جالبی داشت. گزینه مطمئن نیستم را به این دلیل زدم که فکر میکنم خیلی سلیقهای باشه، من از خواندن کتاب راضیم اما به راحتی پیشنهادش نمیدم.
قبل از تصمیم گرفتن در مورد خواندن کتاب، چند صفحه نمونه بخوانید.
بيژن
خیلی داستان عجیبی داشت. کل داستان از زبان ضیا مردی که همسرش تازه فوت کرده تعریف میشه. نقل قول هایی که از مادربزرگ و پدرش برای تکمیل و تفهیم دیده هاش میاره عالی ان. روند داستان خیلی سریعه. توصیفات حالات توهم ضیا خیلی خوب بودن. کتاب یه سرگیجه واقعی بود.
کاربر 685837
رمان خوبی بود و خستگی نداشت ولی کلا هر چی جوک تو وایبر و تلگرام و برنامه خندوانه بود تو این رمان خوندم به نظر من اینطور طنز نوشتن جالبه که همه رو به هم مرتبط میکنه ولی خلاقیتی توش نیست ..
بعضی جاها کلا شخصیت و زندگی نامه هارو باز کرده بود ولی نهایتا مشخص نشد پدر کانی کجاست و چه کاره بوده در حالی که به خیلی شخضیت های متفرقه پرداخته شده بود و کاملا تو ضیح داده شد ه بود
Bahar
برای من کتاب هیجان انگیز بود چون با استفاده از طنز گزنده داشت داستان رو تعریف می کرد که در نوع خودش جدید بود یعنی وسط اتفاقهای تلخ سیاه و دردناک و پریشانی ذهنی یک فضای طنز به وجود آورده بود . من دغدغه روحی شخصیت اصلی رو دوست داشتم یعنی ضیا کسیه که ادعایی بابت خوب بودن و درست بودن ندارع و خودش میدونه داره بین عشق و هوس و گذشته و پریشانی دست و پا میزنه و اینکه این حد از آشفته بودن یک آدم خاکستری خوب دربیاد کار راحتی در یک کتاب نیست . داستان متفاوتیه چون جزییات رو خیلی بهش بها داده و داستان های کوچیکی از بین ماجرای اصلی ساخته شده. به نظرم نویسنده کتاب خیلی ذهن خیال سازی داره که از پس این همه داستان گفتن براومده . من کتاب رو پیشنهاد میکنم . داستانش ذهن رو به فکر وا میداره
البته من دلم میخواست از اینده ضیا بیشتر بدونم.
نمیدونم ولی به نظرم میشه حتی منتظر جلد دوم کتاب بود چون یک عالمه بذر در کتاب کاشته شده که پتانسیل ادامه شنیدن قصه ضیا وجود داره که این حسن کتابه چون معنیش وجود کشش در داستان هست . پایان فعلی کتاب هم یک تلنگر بزرگ به کل ماجراست . نثر کتاب هم خیلی روان و دلنشین و بدون مکث های نابجا بود من خیلی کتاب رو دوست داشتم
مریم
اعترافات هولناک لاک پشت مرده نوشته مرتضی برزگر ، از آن کتابهایی است که حتی اگر خواننده نتواند با کلیت موضوعش ارتباط برقرار کند نمیتواند منکر جولان قدرت شخصیت پردازی در عرصه داستانش شود . شخصیتهای اعترافات هر یک لحن خاص خود را دارند ؛ لحنی که در واقعیت جهان نویسندگی ، از عهده ساخت آن بر آمدن از دشوارترین کارهایی است که میتوان کرد . روی تک تک عناصر شخصیتها و حتی نامشان فکر شده . نویسنده سعی کرده روان و ساده ماجرا را تعریف کند . این روایت در بستر فضای تیره و تلخ اما با درونمایه های طنز ، فضای خاص گروتسک را ساخته است . فضایی که در آن هیچگونه تعارف برای سانسور چهره واقعی شخصیت اصلی داستان صورت نگرفته . خواننده تمام قد و چهره به چهره در برابر حقیقت فاجعه بار زندگی ضیا و شخص او قرار می گیرد .
فضای کتاب ، سیاهی زندگی ضیا را نشان میدهد . او به گونه ای در گردابی فرو رفته که نمی تواند از پس فراموشی مشکلات خود بربیاید و دایم در حال فرورفتن در منجلابی است که گرفتار شده .
بعد از تمام شدن کتاب و مطالعه صفحه اخر ، تصویر کلی داستان در خاطره مخاطب به اتمام نمی رسد . نوعی تداوم نامرئی در ذهن مخاطب وجوددارد که سرگذشت ضیا و آینده او را در تخیل خواننده پررنگ تر میکند . شاید چون ضیا آینه ای است تمام قد از زشتی واقعی یک انسان گرفتار و آشنا در جامعه امروز که خواننده او را بیگانه ای غیرقابل باور نمیبیند که نتواند درکش کند .
زبان گیرای نویسنده در بازگویی چنین مفهومی ،نقش به سزایی در تاثیر آن دارد . ضیا با تمام سیاهی هایش در بعضی جاها مورد ترحم ذهن خواننده قرار می گیرد و بیشتر از یک فرد سیه روی سرتاسر اشتباه ، انسانی گرفتار و مفلوک به حساب میآید .
موفقیت نویسنده در ساخت فضایی تلخ اما طنز که بتواند با تعلیق و هیجان ، خواننده را مشتاق به دانستن ادامه داستان کند ، اتفاقی است که در این کتاب افتاده است . قلم گیرای مرتضی برزگر در کنار ذهن قصه گوی او تجربه تازه ای را این داستان پیش روی مخاطب گذاشته است
بلقیس سلیمانی در سومین جایزه ادبی احمد محمود بعد از تقدیری که از ایشان شد گفت اگر خودش داور بود کتاب اعترافات هولناک یک لاک پشت نوشته مرتضی برزگر را به عنوان اثر برتر انتخاب میکرد.
در کنار محتوای جالب کتاب و نگاه تازه ای که به یک موضوع روان شناختی اجتماعی و سرشار از حقیقت داشته ٫ انتخاب خانم بلقیس سلیمانی مهر تاییدی است بر درستی شیوه روایت این کتاب .
تاسف بزرگ اینکه مجوز چاپ این کتاب لغو شده و شاید در ظاهر امکان بیشتر دیده شدن از این کتاب گرفته شده . اما واقعیت آن است که هیچ کتابی تا ابد در پستوی سانسور پنهان نمی ماند و بالاخره محتوای اصلی و حرف اصلی نویسنده در جایی به گوش خوانندگان خواهد رسید .این کتاب در شکل فعلی خود نویدگر ورود نگاهی تازهتر به ادبیات مدرن ایران می باشد که در آن با استفاده از واقعیت اجتماع و آشفتگی ذهنی شخصیت روایتی متفاوت را مطرح کرده است .
مشتاق خواندن کتاب بعدی آقای نویسنده هستم .
zahra
از لحاظ داستان پردازی و شیوه نگارش جذاب بود. ولی در کل داستان تلخیه. جدای از ظاهر داستان، استنباط من اینه که مربوط به انسان و انتخاب های انسانی میشه. ولی سوالی که دارم چرا خیلی از داستان های ایرانی ادبیات بی ادبانه داره؟!
mona
من با این کتاب هم کلی خندیدم هم گریه کردم هم یه کوچولو ترسیدم! در کل کتاب خوندنی بود خیلی امروزی بود و به واقعیت نزدیک. برخلاف نظر بعضی از دوستان به نظر من پیام اخلاقی هم داشت! من فکر میکنم اونایی که ایراد میگیرن به این کتاب واقعیت براشون خیلی تلخه!
tehrani
به نظر من این رمان خیلی به واقعیت جامعه ی ایران نزدیک بود و به خوبی با طنز هنرمندانه موقعیت ها رو به تصویر کشیدند من لذت بردم
Nino
من کتاب رو دوست داشتم،متاسفانه بنظرم خیلی نزدیک بود به زندگی حال حاضر جامعه ی ما!قصه و روایتی که به گوش خیلیا آشناست.سبک روایت داستان رو هم پسندیدم.
mahi
اعترافات هولناک لاکپشت مرده. من از این کتاب، کامنتهای بد زیاد خونده بودم؛ اما بیتوجه به کامنتهای بد رفتم سراغش و خوندم. راستش پشیمون هم نیستم. اول از همه باید یه چیزی رو بگم؛ ما نباید از درخت انجیر توقع پرتقال داشته باشیم. ما نباید از این کتاب، توقع متنی فمنیستی، روشنفکری، فلسفی یا هرچیز دیگه داشته باشیم. در وهله اول باید بدونیم داریم یه داستان طنز میخونیم؛ داستانی که از زبان مردی آس و پاس، هیز، خرافاتی، بی برنامه و محتاج توجه زنها بیان میشه. مردی که حتی زمان ازدواج هم نمیدونسته میخواد دختری که کنارش نشسته زنش باشه یا نه. مردی که ابایی نداشته داماد سرخونه باشه، کار نداشته، پسانداز نداشته و تو دنیای خرافات و هپروت خودش غرق بوده. از مادربزرگ مذهبی و خرافاتیش تاثیر گرفته، مادر نداشته و پدرش مردی بی فرهنگ و بددهن بوده. با دختری وصلت کرده که از خانوادهای سطح پایین از نظر فرهنگی بوده و دختر هم اتفاقا بددهن و سطح پایین بوده. خب! ما از چنین شخصیتی، توقع چه داستانی داریم؟ توقع داریم وسط ماجرا برامون ماجرای فلسفی بگه؟ نه! که اگه بگه، میزنه تو ذوق. اتفاقا به نظر من نویسنده خوب شخصیتها رو درآورده . هیچ جا نخواسته خودش رو به رخ بکشه و جملهای بگه که تو فضای شخصیتها نیست و اندازهی دهنشون نمیشه. با این خصوصیات، من کتاب رو دوست داشتم. برام جذاب بود و شخصیتپردازی خوبی داشت. ماجرا هم از زبان ضیا روایت میشه. مردی جوون که با دختری بسیار چاق و بیمار ازداوج میکنه. دختر از خودش بزرگتره و ضیا دنبال مادری کردن میگرده. ضیا نه کار درست و حسابی داره، نه فرهنگ و سوادی. کانی همسرش هم دست کمی از خودش نداره. ماجرا از شبی شروع میشه که کانی همسر ضیا میمیره تا روزی که کانی رو خاک میکنن و ضیا تازه متوجه میشه چهقدر بدبخته. نویسنده به خوبی از موقعیتی تلخ، طنزی موقعیتی درآورده و به نظر من تو کارش موفق بوده. ضدزن نبوده و کتاب ترویج خرافات یا ضد زن بودن نیست؛ چون موقعیت داستان ایجاب میکنه و ما میبینیم آدمهای ضد زن و خرافاتی داستان هم شخصیتی درست و حسابی ندارن. و اتفاقا به نظر من اگر نویسنده به هردلیلی این موارد رو نقض میکرد، داستانس درنمیاومد. چون به اون شخصیتها نمیاد طرفدار حقوق زن باشن یا از خرافات و جهل فاصله بگیرن. در مجموع کتاب خوبی بود برای من. اگر دنبال داستانی طنز میگردید، اگر عصبانی نمی شید تو کتاب چاقی کانی مسخره میشه و ضیا چشمش دنبال زنهاس، این کتاب رو بخونید. بله! ناراحتکنندهس اما شخصیت ایجاب میکنه همین باشه.
sarah khodaie
بهترین توصیف تا الان
حجم
۲۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰۵۰%
تومان