۴٫۰
(۷)
Sina Iravanian
«در شکارگاه»
بطریها را
بهسلامتی پازنها سرکشیدیم
کمی دور شدیم
تفنگهامان را برداشتیم
به بطریهای خالی
شلیک کردیم و
با تفنگهای خالی
به خانه برگشتیم
-
«در سوگ دشمن»
یکه خوردم
چهرهاش کاملاً شبیه خودم بود
روبهرویم ایستاد
پیشانیام را نشانه گرفت
چشمهایش را به چشمهایم دوخت
و همسنگرم
از پشتِ سر
به او شلیک کرد
-
«ناخدا»
در کودکی
دلم میخواست ناخدایی باشم
که با کشتیاش
دریای نور را
به هندوستان میبَرَد
و شعری از تاگور
هدیه میگیرد
キラキラ
دوسش داشتم . شعر هایی درباره جنگ ، سرباز، صلح ...
ماهی
تصویرهای ناب💚👌
حجم
۳۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۳۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد