نظرات کاربران درباره کتاب کتاب کوچک معصومیت و امید
۳٫۱
(۲۳)
اِیْ اِچْ|
عرض ادب.
نکته یک اینکه کل کتاب رو به دید یه کتابی، غیر کتاب شعر خوندم! هر کار میکنم سبکهای نوی شعر مشابه این سبک رو نمیتونم مثل شعر ببینم! آقای صالحی در واقع بنیانگذار «شعر گفتار» به حساب میآن. یعنی یه سری جمله بدون قافیه و وزن و متعلقات ، که به نظرم نمیشه اسم شعر روش گذاشت. بعضی شُعَرای معاصر که سبکهای جدید داشتن حداقل وزن رو رعایت میکنن، مثل آقای کدکنی و اخوان ثالث و امثالهم، اما عدهای مثل آقای صالحی توی این کتاب خیر. البته همگان محترم هستن، صرفا سلیقه من نیست😀
نکته دو اینکه چون کتاب رو صرفا یه سری نوشته دیدم، نه شعر، شدیدا پسندیدم. مفاهیم عمیق و دوستداشتنی و پیشنهاد کردنی😄😁
_____
«تو چه میخواستهای از تخیلِ ما
که نداده باشیمات به شباروزِ خویش؟!
گفتیم باران تنها برای تو ببارد بسیار،
نور تنها برای تو بتابد بسیار
و بسیاری تنها برای تو باشد بسیار،
دیگر چه میخواهی از این خراباتِ بی صبح و شام؟
دُرُست، دُرُست...!
من هم کلماتِ از ملکوتْ آمده را انکار نمیکنم
اما تو چه میدانی
من از این همه بی او مُردنم
چه کشیده
چه میکشم...!
هی مگوهای سَر به مُهر
مگوهای سَر به مُهر...!»
_____
دمِ آقای صالحی، حقیقتا گرم:)
باشد که رستگار شویم.
اِیْ اِچْ|
@چکاوک
عی بابا...🚶
@yasna
منم یه چیزی تو همین حدود میگم دیگه 😅
👑थคธฑค👑 ْ
با احترام، ب این جور نوشه ها میگن نثر ادبی
________
:|
چڪاوڪ
خوشا آن که در دلدادگی رسم دیرینه دارد ..
ز بهر خدا در رکوع و سجود هر دم آیینه دارد..🙁
هومن ج
سيد علي صالحي انگور شعر ايران است. آنچنان مستت کند!!!
بخوانيم با هم يکي از بهترين شعرهايش را:
------------
وقتی یک جوری
یک جورِ خیلی سخت، خیلی ساده میفهمی
حالا آن سوی این دیوارهای بلند
یک جایی هست
که حال و احوالِ آسانِ مردم را میشود شنید،
یا میشود یک طوری از همین بادِ بیخبر حتی
عطرِ چای تازه و بوی روشنِ چراغ را فهمید،
تو دلت میخواهد یک نخِ سیگار
کمی حوصله، یا کتابی ...
لااقل نوکِ مدادی شکسته بود
تا کاری، کلمهای، مرورِ خاطرهای شاید!
کاش از پشتِ این دریچهی بسته
دستِ کم صدای کسی از کوچه میآمد
میآمد و میپرسید
چرا دلت پُر و دستت خالی وُ
سیگارِ آخرت ... خاموش است؟
و تو فقط نگاهش میکردی
بعد لای همان کتابِ کهنه
یک جملهی سختِ ساده میجُستی
و درست رو به شبِ تشنه مینوشتی: آب!
مینوشتی کاش دستی میآمد وُ
این دیوارهای خسته را هُل میداد
میرفتند آن طرفِ این قفل کهنه و اصلا
رفتن ... که استخاره نداشت!
حالا هی قدم بزن
قدم به قدم
به قدرِ همین مزارِ بینام و سنگ،
سنگ بر سنگِ خاطره بگذار
تا ببینیم این بادِ بیخبر
کی باز با خود و این خوابِ خسته،
عطر تازهی چای و بوی روشنِ چراغ خواهد آورد!
راستی حالا
دلت برای دیدنِ یک نمنمِ باران،
چند چشمه، چند رود و چند دریا گریه دارد!؟
حوصله کن بلبلِ غمدیدهی بیباغ و آسمان
سرانجام این کلیدِ زنگزده نیز
شبی به یاد میآورد
که پشتِ این قفلِ بَد قولِ خسته هم
دری هست، دیواری هست
به خدا ... دریایی هست!
سپهر
نمیدونم سر ما به کجا اصابت کرده که اسم متن بالا رو گذاشتیم شعر، تهش یه انشای خوبه، شعر کجا بوو
شاهین
علی صالحی بی نظیره. بعضی از شعرهاش حس عجیبی به آدم میده. واقعا استاد هستند
نامجو
گاهی جای مسکن هام شعر می خونم همین
newgin.h
به نظرم کتاب خوبی نبود اصلا
شیلا در جستجوی خوشبختی
این روزها بدجوری خرابِ همین خیالاتم.
مشکل این جاست نه میشود از این فکرها فاصله گرفت نه قرارِ آرامِ آدمی...ممکن است.
.
.
.
147
بابک
آقای صالحی مرد بسیار دوستداشتنی هستند،بعضی از نوشتههاشون به دل میشینه و میچسبه.ولی بهطور کلی من شخصا نمیتونم با کل کارهاشون ارتباط بگیرم.بحث فهمیدن و نفهمیدن هم نیست، شاید دنیای اینطور نوشتهها یا سبکها خیلی به خیالبافیهای شخصی نزدیکه و من با اینشکل خیالبافی اصلا بُر نمیخورم، قبل از خرید نمونه رو بخونید.
سپهر
چهارتا کلمه میذارن کنار هم بهش میگن شعر، اسیریم
کپتین ایمان
مرسی از نشر ثالث ولی من باهاش ارتباط برقرار نکردم، امیدوارم شما باهاش ارتباط برقرار کنید، نمونش رو بخونید.
فرزان
بسیار زيبا و روان
نسیم
سلام
خواهش می کنم نسخه apk رو هم بزارید
حجم
۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۵ صفحه
حجم
۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۵ صفحه
قیمت:
۹۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد