نظرات کاربران درباره کتاب عروسی در باران

"امروز یکی از بچه‌ها بهم گفت: «شاید ما آخرین نسل روی زمین باشیم!» گفتم:«باشیم یا نباشیم، برای من یکی فرقی نمی‌کند.» راست می‌گفتم. اصلاً از روزی که تو رفته‌ای دیگر بود و نبود برای من یکی شده. دنیا می‌خواهد زیرورو شود، بشود. تو که نیستی. تو که رفته‌ای و هیچ وقتِ خدا دیگر نمی‌آیی." . متنی که خواندید برشی از کتاب "عروسی در باران" به قلم "رحمت حقی‌پور" است که از نشر "سوره مهر" به چاپ رسیده است. . این کتاب دربردارنده‌ی 13 داستان کوتاه و غم‌انگیز است. نام کتاب برگرفته از عنوان هفتمین داستان آن است، که روایتگر زندگی پسری‌ست که سال‌ها با بیماری دست‌وپنجه نرم کرده و ناامیدی بر زندگی‌اش چیره شده است، و حالا به اصرار مادر و اطرافیان به جشن عروسی دختری می‌رود که روزی رویای رسیدن به او را در سر داشته است! . نویسنده در این کتاب از آدم‌هایی نوشته است که زندگی و مشکلاتش به‌قدری بر آن‌ها فشار آورده که زود عصبانی می‌شوند و عکس‌العمل نشان می‌دهند و در آخر پشیمانی و شرمندگی عایدشان می‌شود. از آدم‌های ستم دیده‌ای که به خاطر آرمان‌هایشان و احقاق عدالت تا پای جان تلاش می‌کنند. از رنج و ناامیدی آدم‌های بیماری که دست از دنیا شسته‌اند و زندگی برایشان معنایی ندارد. از آدم‌هایی که در غمِ هجران و فراق عزیزانشان به سر می‌برند. از آدم‌های تنگدستی که با سیلی صورتشان را سرخ می‌کنند اما با شرافت زندگی می‌گذرانند. . ‌"حقی‌پور" با قلم پخته و روان داستان‌های خوش‌خوانی را نوشته است که در پس آن‌ها حرف‌های بسیاری نهفته‌ است. شخصیت‌های کتاب آدم‌های معمولی و ساده‌ای هستند که به راحتی می‌توان با آن‌ها همذات‌پنداری کرد. فضاسازی داستان‌ها ملموس است و هر کدام در زمان‌ و مکان‌های مختلفی روایت می‌شوند و حتی در برخی از داستان‌ها نویسنده به خوبی عالم خواب و رویا و عالم ارواح را توصیف کرده است. . داستان‌های‌ "ایستگاه ابری"، "چاووشی"، "طغیان"، "هجرانی"، "حلقه" و "خانهٔ خالی" از نظر من داستان‌های زیبای این کتاب هستند و از خواندنشان لذت بردم. . اگر به خواندن مجموعه داستان کوتاه علاقه‌مند هستید؛ این کتاب را که داستا‌ن‌هایی خواندنی از زندگی‌های ساده و بی‌آلایش را در خود گنجانده‌ است به شما پیشنهاد می‌کنم.

مجموعه داستان بود من معمولا رمان میخوانم نه داستانهای کوتاه و بریده بریده