نظرات کاربران درباره کتاب حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه

جناب مصطفی مستور اگر عالیجناب عشق خطابتان کنم اغراق نکرده‌ام! از بس که عشق -از نوع خاصش که مخصوص خودتان است و من هم به‌شدت می‌پسندمش- از در و دیوار داستان‌هایتان فرو می‌ریزد... ساعت‌هایی که ساعت بی‌ربطی را نشان می‌دهند، شخصیت‌های تکراری اما تکرار نشدنی، دوست‌داشتن‌هایی فقط از جنس دیدن و شنیدن و نه لمس‌کردن، پاکی و لطافت کاراکترهایی که گویا سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسم و غرق کردنِ داستان در مضامین عالی، همه و همه به موقع به دادم رسید... . می‌دانید که، کتاب‌ها به وقتش سراغ آدم‌ها می‌آیند؛ شاید خیلی کتابِ نخوانده و خریداری شده در کتابخانه‌ام دارم ولی در حال مطالعه‌ی آثار شما هستم... خوشحالم از این که در حین مطالعه‌ی کتاب، بارها بر می‌خیزم و از شدت تحیر همراه با فوران شادی و احساس، شروع می‌کنم به خندیدن و راه‌رفتن! مدتی باید صبر کنم تا غلیان درونی‌ام فروکش کند و دوباره بتوانم بنشینم و ادامه‌ی داستان را دنبال کنم؛ به همین جهت، مطالعه‌ی آثار کوتاه شما وقت چندین برابری از من می‌گیرد... . امیدوارم هر کجا که هستید، خداوند پشت و پناهتان باشد 🌸

به نظر من از مستور نهایت نهایت سه تا کتاب بخونید، تا آخر عمر کافیه و خوندن بقیه ی کتاب ها لطفی نداره. تکرار تکرار تکرار... ! فضا تکراری، شخصیت ها تکراری، دغدغه ها تکراری، حرف ها تکراری. بعد از دو سه تا کتاب، دیگه هیچ کشف جدیدی تو آثار ایشون رخ نمیده، که شگفت زده مون کنه.

مستور اثارش خاصه خااااص

کوتاهه.. از ونک تا تجریش تو ترافیک خوندمش. متفاوته... گاهی هم عجیب میشه. گاهی هم دوست نداشتنی. آدم کتاب می‌خونه که سطحش بره بالا... نه که افسرده‌شه... کلا تم غمگین نمی‌پسندم.

در داستان های کوتاه چه گوهر کمیابی شده ساده نویسی !! کتابی غیر ملموس که هدف نویسنده به هیچ وجه مشخص نیست.

این کتاب فوق العادس،تمام این کتاب پر از احساسات مختلفه،مثل؛غم،گریه،شادی،عصبانیت و جنایت،تنهایی،رفتن،برگشتن،عشق،نفرت،نا امیدی و امید و ...،من از شش داستانه عجیب فوق العادش با دو تا از اونها خیلی ارتباط برقرار کردم،اولی چند روایت معتبر درباره ی کشتن،که واقعا اخرش مات و مبهوت موندم و داستان دوم که اخرین داستان کتاب است و تیر خلاص به احساسات خواننده میزند با نام،حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه بود،که اگه واقعا توی اتوبوس تمومش نمیکردم و از شلوغی اتوبوس خجالت نمیکشیدم،شاید اشکم هم در می اومد،تشویقتون میکنم به خوندن این کتاب عااالی و ازش لذت ببرید،یا علی🌻

بعضی از جمله هاش ماله کتاب استخوان های خوک و دست های جذامی بود . من این کتاب رو توی یک ساعت نیم خوندم و از داستان آخرش خوشم اومد 14.

مصطفی مستور یکی از نویسندگان کاربلد این روزگار است. زبان مخاطب را به خوبی می شناسد و تعریف درستی از شرایط روزگار خود دارد، هر کدام از ما میتوانیم خود و شخصیتمان را در یکی از کاراکتر های این داستان های کوتاه پیدا کنیم. داستان هایی که از جنس خود ماست.

فقط از یه داستانش لذت بردم

قلم مصطفی مستور واقعا جذاب و دلنشین

🌵_آه از کتاب های عالیجناب مصطفی مستور...! به خط بریل درد و رنج و شادی و مجذوب شدن رو در کلماتشون جا می دهند. این کتاب شامل سه روایت متفاوت و جذاب است به قلم مسحور کننده ای که فضاسازی فوق العاده ای رو در بر داره.

خیلی برام جذاب بود *-* داستان های کوتاهی که تو هر کدوم نویسنده تونسته به خوبی اون چیزی که تو فکرش بود رو برای خواننده هم ایجاد کنه مخلوطی از عشق،غم، شادی ..

تراوشاتِ ذهنیِ بیمارگونه ی یک جامعه ستیزِ روشن فکر نما

داستان هاش خوب بد قشنگ زشت تلخ خودمم نفهمیدم

من خوشم نیومد، به نظرم خیلی جاهاش سیاه نمایی داشت یا فقط داستان اون قسمت سیاه جامعه رو تعریف کرده بود، چند تا داستانش هم به نظرم نویسنده حس میکرد که عه، اینجو

این کتاب برای خرید نسخه چاپی خوبه؟ می ارزه بگیرم؟؟؟؟

عاشقانه عجیب و دلنشین

شاید سروته‌ داستان‌ها رو نفهمید، اما دل‌تان می‌خواد هرچندوقت یک‌بار مرورشان کنید. نمدنم چی داره که انقد مطبوع و لذت‌بخشه :))

در اینکه آثار آقای مستور داستان پردازی خیلی قوی دارن که در عین تنوع یک پیوستگی مفهومی و پیامی خاصی داره شکی ندارم با توجه به آثاری که ازشون خوندم،اما با اینکه هنوز هم آثار آقای مستور رو خیلی دوست دارم و براشون اهمیت قائلم، اما این کتاب رو به نسبت آثار قبلی که خوندم خیلی دوست نداشتم و برای همین هم به طور کامل نخوندمش...فکر میکنم سیر داستانی کتاب های قبلی قوت بیش تری داشتن... اما همچنان، آثار آقای مستور برام جذابیت خاصی دارن و عبارات و چینش کلماتشون باعث میشه که در لحظه هم لذت ببرم و هم به فکر فرو برم ❤

بخاطر تجربه خوبی که از دیگر آثار مصطفی مستور داشتم سراغ این کتاب اومدم ولی اصلا انتظارم را برآورده نکرد.