نظرات کاربران درباره کتاب مردی که مدام با چترش بر سرم میکوبید
۴٫۰
(۲۳۶)
S T A N
این نظر شاید حاوی اسپویل باشد🌼
.
فرض کنید یه یک روز با دوستانتان به گردش رفتید و شما فراموش کرده اید وسیله ای که چندان هم مهم نیست با خود ببرید و بعد از آن شروع به خود خوری میکنید و خود را بی عرضه و دست و پا چلفتی خطاب میکنید و تمام روز فکرتان پیش آن وسیله است که جا گذاشتید و حتی موقع شب هم خواب آرامی ندارید.
خب فکر شما راجب وسیله همان مردی است که چتری به دستش گرفته و مدام بر سر شما میکوبد و شما را تا مرز جنون و حتی خود کشی پیش میبرد،
این حالت نمودی از وسواس فکری است که خیلی از ما ها به آن دچار هستیم،هیچگاه نقاط مثبت را در نظر نمیگیریم،تصور میکنیم همه از ما متنفرند وبه خودمان جرئت و اجازه ریسک کردن نمیدهیم.
zarbrz
به نظر من این چتر مثل افکار و عقایدی هست که خانواده و اجتماع به ما تحمیل می کنن. عادت میکنیم به زور گویی و حتی از اینکه حرفی بزنیم و آنها رو از دست بدیم نگرانیم.
hinode°
خیلی حق گفتید خدایی
مخصوصا اون جملات آخر
حس تنفری که حس میکنیم دیگران نسبت به ما دارن
عرفان
بله
fateme
عادت میکنیم، خیلی راحت..
به اطرافیانمون، به داشته هامون
به کارها و رفتارهای خودمون
و ترسناک میشه وقتی ادم بجایی برسه که نگرانیش بشه نبود اون چیزی که بهش عادت کرده..!
▪︎ sᴀʟᴠᴀᴅᴏʀ
کتاب فوق العاده قشنگی بود که ایهام زیادی داشت
اولین سوالی که پیش میاد اینکه اون مرد کی بود؟
چون یه جا میگه خودمو بکشم یا اونو؟ خودم یا اون!
ینی جفتشون یه نفرن !
میگه اون صلاح منو میخواد و با اینکه من اذیتش میکنم بازم خونسرده ...
این ینی اون آدمی که چتر داشته ، همون بُعدِ روحانی و معنوی فرد بوده ...
asra
منم با نظر فاطمه خانوم کاملا موافقم خودم قبل از خوندن هر کتابی دوست دارم یه نگاهی به بازخوردها بکنم که مبادا خوندن اون کتاب خیلی هم جالب نباشه درسته نظرات شخصی هستن ولی خب به نظرم تا حدودی نزدیک به هم هستن .البته منظور من برداشت نیست چون برداشت ها خیلی متفاوته
fatemeh_abbasiyan
بنظر من با اینکه ایشون اول نظرشون از کلمه اسپویل استفاده نکردن، اما باز هم خوندن کتاب بنظر جالب اومد و از ارزش خوندنش کم نکرد، بنظرم انقدر موضوع رو سخت نکنیم و بجای این همه درگیری ذهنی ک بابت اسپویل یا .. برای خودمون ایجاد میکنیم همون تایم رو بزاریم بابت مطالعه همین داستان کوتاه!
genius & hopeful
اتفاقا خیلی خوبه که کسانی که کتاب رو خوندن، معنی داستان رو بگن و خوندن یا نخوندن داستان رو توصیه بکنن.خواندن نظر قبل یا بعد خوندن داستان اختیاری هست.
Mhamad
اولین باری که خوندم هیچی ازش نفهمیدم و خیلی سطحی ازش گذشتم اما بعد از مدت ها اتفاقی شبیه به این برام افتاد یادم افتاد همچین ماجرایی رو تو یه کتاب خونده بودم گشتم و دوباره پیداش کردم کتابو و دوباره خوندمش اما اینبار با تمام وجود خوندمش احساس میکردم زندگیه منو نوشته .خلاصه ی حرفم اینه که بعضی چیزا رو تا دچارش نشی نمیفهمی
بادبان
داستان جالبی بود. در زندگی همه انسانها افکار و افرادی هستند که مانند چتر به سر ضربه میزنند ولی باز هم مایل به ماندنشان هستیم.
naafaaas
عالی بوووود عااالییی......فکر و خیالای منفی همینجورین مدام به وجودمون ضربه میزنن...دمه نویسنده گرممممم
Mahdi
با مفهوم،داستانی کوتاه و زیبا و توصیه میکنم این داستان کوتاه را بخوانید حداقل کسایی که تازه شروع به کتاب خوندن کردن و بعد از مدت ها میخوان کمی کتاب بخوانن و حوصله کتاب های بلند را ندارند از این کتاب های کوتاه شروع کنند که داستانی با مفهوم زیبا دارد و من خودم چون بعد از مدت ها کتاب نخواندن شروع به خواندن کتاب کردم از این کتاب های کوتاه و جالب شروع کردم
سایهبیسایگی:).میر
حقیقتـا نتونستم ارتباط بر قرار کنم :) با نظرم یکم زیادی گنگ بود !؟
مریم کریم زاده
عادت ها وابسته میکنند حتی به چیزی که ایمان داریم مضره و یا عذاب آور......مثل سیگار,قمار,مشروب,سردرگمی توی فضای مجازی,نشخوارخاطرات بد,غیبت و تجسس کسی که ازش متنفریم,..............
.
مفهومی خوب داشت اما بنظرم موضوعی که انتخاب کرده بود,هنرمندانه و سنجیده نبود,برای همین بیشتر غیر قابل قبول بود.
مهیا جان❤❤
اوایلش خندم گرفت😂😂
آخراشم جذاب شد 😊😊
اما تنها مشکلی که داشن؛
بایدچندبارمی خواندی ،
تا متوجه ی داستان شوی.
وآخرین مشکل ، ناقص بودن
اوست 😔😔
کاربر ۳۸۸۹۲۸۰
خیلی خیلی داستان قشنگی بود ❤️🥺
حیف که کم بود ❤️🥲🥺
ندا
عالی بود عالی بود عالی. برداشت من از این داستان بیماری های روحی و روانی بود که با اینکه فرد میدونه بیماره ولی از خلاص شدن ازش میترسه و از درمان و دکتر اجتناب میکنه
محمدرضا
نویسنده به خوبی و بدون بیان جزئیات الکی خواننده را مجذوب میکند تا از اول تا آخر داستان را بخواند.
کاربر ۲۲۱۴۵۸۷
واقعن داستان جالب و عجیب و پیچیده ای بود❤👌
سارا
بله، «واقعاً» جالب بود.😊
* artmis *
بامزه بود
آوا داوودی فر
عالی بود عالییییی
واقعا این درسته که انسان به درد هم اعتیاد پیدا می کنه. و ادم هایی هستن که کسی هست که مدام با چتر به سرشون میزنه. در واقع توصیف مقابله انسان با خودشه
بادبان
کی با چتر به سرتون میزنه🤔
ilya
یک فانتزی عجیب ، جالب و کوتاه
Mohammad Bagheri
این برای خیلی از ما عادی شده که به عادت های بد و ناخوشی ها عادت کنیم، شاید یک راه و روش قاطع برای اجتناب از درگیر شدن با اون عادت بد و ناخوشی وجود داشته باشه اما به هزار و یک دلیل سعی نمی کنیم ازش دور بشیم، چون بهش عادت کردیم و برامون عادی شده.
ata0310
خوب بود
Masoumeh Mohebbi
واقعا داستان قابل تفکری بود. گاهی اوقات ما افرادی رو که آزارمون میدن تحملشون میکنیم. هم خودشونو تحمل میکنیم هم اذیت و آزارهاشون رو. فقط به این خاطر که میترسیم شاید یک روزی به کمکشون احتیاج داشته باشیم و آن فرد کنارمون نباشه...
fatima
خوب بود ولی باید دلیلی برای ضربه زدن با چترش داشته باشه ولی این رو هم میگفت که ما انسان ها خیلی زود به چیزهایی عادت میکنیم
کاربر ۳۲۰۶
سلام شاید افکار هم باشه.... قشنگیش اینه که نگه و خواننده متوجهش بشه
حجم
۷٫۹ کیلوبایت
حجم
۷٫۹ کیلوبایت
قیمت:
رایگان