نظرات کاربران درباره کتاب دعای دریا

جنگ همیشه برایم واژه ای غریب و نامفهوم بوده. فارغ از اینکه چه کسی شروع کننده و مقصر جنگی است، دو طرف دعوا آسیب خواهند دید. از مردمان غیرنظامی دو طرف، کودکان و سالمندان بسیاری کشته خواهند شد بدون اینکه کوچکترین دخالتی در این مسئله داشته باشند. مطالعه کتاب‌های این چنینی دیدی بهتر نسبت به ظلم‌های ناگفته و ناشنیده می‌دهد. به امید برقراری عدل و پایداری صلح جهانی. 🙏

چقدر درد داشت توش. درسته متن ترجمه اش دقیق نبود، ولی این «مروان» ها چیا که نکشیدند و چی ها که ندیدند. احساس گناه میکنم از اینکه کاری از دستم برای آوارگان جنگ ها بر نمیاد. آخه باَی ذنبٍ قتلت؟

باور کن اشکم در اومد طاقچه

من با تخفیف100%دانلود کردم و خوندم خیلی خوشم اومد من که دوستش داشتم

خوبه که رایگان هست. گهگاهی ازین امتیازها به کاربراتون بدید. باعث میشه افراد بیشتری کتابها رو بخونن

کاش نسخه اش epub بود. من از نرم‌افزار های کتابخوان مخصوصاً طاقچه به خاطر فرمت epub شون استفاده میکنم وگرنه فایل pdf رو که از خیلی جاها میشه گیر آورد. به شخصه اگه بخوام pdf بخونم ترجیح میدم نسخه کاغذی رو بخرم. مگر اینکه گیرم نیاد.

واقعا از خواندنش لذت بردم، ممنون که رایگان قرارش دادید.

خیلی کم و خلاصه بود.بیشتر شبیه درد دل بود.گفتم چی طاقچه دست و دلباز شده هاااا😄

داستان های خالد حسینی، روایت ها وتفاسیری از افغانستانی است که اکثر ما ایرانی ها با وجود همسایه بودن با این کشور، نمیدونیمش.. دنیایی که یه روزی یه جای سراسر زیبایی بود و دغدغه بچه هاش یه مسابقه ی بادبادک بازی بوده ، به خاطر سلطه طلبی، نفرت و از همه مهمتر دین همراه با جهالت (که نتیجه اش میشه تعصب) یک سری آدم ها تبدیل میشه به خرابه ای که امکان زندگی درش نباشه. پیشنهاد میکنم کتاب بادبادک باز این نویسنده رو هم بخونین.

قسمت مهم اش صفحه اخرش بود و واقعیت تلخی از روزگار رو بیان کرد برای خوندن کتاب باید روحیه ی قوی ای داشته باشین

انقدر موضوع خوب انتخاب شده و خوب‌تر نوشته شده که من بدون اطلاع از اینکه داستان کتاب برای چه کسی نوشته شده ، تصویر غرق شدن آیلان کردی جلوی چشمانم بود تا کتاب تموم شد و فهمیدم برای او و هزاران مهاجر دیگر نوشته شده. این نشان‌دهنده‌ی تیری هست که خیلی دقیق به هدف خورده و کار خودش رو کرده حتی اگر در انتها اسمی از او نیارد...

زیبا و غم انگیز

تنها کاری که از دستانم خالی ام برمی آید، دعا است. دعا کنم وقتی ساحلی به چشم نمی آید، و ما همچون ذره های کوچک در آب های متلاطم، بالا و پایین می رویم و کج و راست می شویم، وقتی که هر لحظه ممکن است دریا ما را در خود فرو بلعد، خدا قایق ما را به مسیر درست هدایت کند.

زیبا بود. چرا نمیشه بریده گذاشت؟ زیر نور تربیع ماه به نیمرخت نگاه می کنم، پسرکم. مژه هایت را که به زیبایی خطوط خوشنویسی اند، معصومانه روی هم گذاشته ای و به خواب فرو رفته ای.

فقط میتوان گفت این کتاب دلنشین و دلسوز بود.

تصویرسازیش را دوست داشتم و همچنین قشنگ گذشته و حال سوریه و دریا را توصیف کرده بود

کوتاه و دردناک ولی در عین حال زیبا

فک نمیکنم تاحالا کتابی به این کوتاهی خونده باشمو اینقدر تونسته باشه منو ب فکر فرو ببره 😢😢😢😔فقط همیین

داستان کوتاه اما غمی بزرگ داشت

او عزیزم ، اگر آن ها می دیدند حتی نیمی از آنچه تو دیده ای تنها اگر آن ها می دیدند بی شک چیزهای مهربانانه تری می گفتند. شهر حُمص در سوریه و بوی کبه عربی.....وای از جنگ