نظرات کاربران درباره کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها

خوندن این کتاب رو به همه توصیه می‌‌کنم. این کتاب می‌تونه یه تلنگر به زبانی ساده باشه، برای کسانی که از متفاوت فکر کردن می‌ترسند و می‌تونه کمک کنه بتونید به زندگی و روابط‌تون از هر نوعی، از زاویه متفاوتی نگاه کنید و همین نگاه متفاوت کمک می‌کنه بسیاری از دغدغه‌های ریز و درشت که بار روانی زیادی ایجاد می‌کنه برطرف بشه و از قید خیلی از محدودیت‌های فکری خلاص بشید.

بشدت عالیه توصیه میکنم حتما حتما بخونیدش

سلام من نتووتستم با متن کتاب ارتباط بگیرم چون فکر می کنم ترجمه باید روان تر می بود. ساختار کتاب و کلمات کمی گنگ هستن و بعد از مطالعه نیمی از کتاب ، از خووندنش چشم پوشی کردم.

ی کم به نظرم باید خلاصه تر می بود

ایده هاش بشدت شبیه روان درمانی اگزیستانسیال هست.

وقتی جملات یک کتاب رو هیلات کنی و بارها و بارها بخونیش یعنی اثر ارزشمندیه.... از خوندنش بسیار آموختم و لذت بردم

صوتی هم داشت عالی میشد

کتاب خوبیه مخصوصا اینکه با مثال شروع میکنع خیلی قابل فهم و جذابتر میشه من نسخه چاپی خوندم میخام یکبار دیگه هم با دقت بخونمش😍

خیلی کتاب خوبیه ... مخصوصا برای من که وسواس دارم و کمالگرام خیلی کمکم کرد ،، کتاب پر از نکته اس و در عین حال خوب توضیح داده شده ،، مطمئنا پیشنهاد میکنم چون به ما یاد میده فقط دغدغه چیز های مهم رو داشته باشیم

این کتاب بسیااااااار فوق العادست 👏👌

کتاب خیلی ظریف اشکالات فکری و رفتاری که دنیای مدرن باعث بیشترش بوده رو توضیح میده ولی همون جوری آدم ول نمیکنه نشون میده که جوری بیشتر اونها رو حل کنیم. من بیشتر از یک سال پیش متوجه شدم دچار افسردگی ام که نمیزاشت حرکتی بکنم. موقع خواندن این کتاب نه تنها انگیزه برای انجام کار هام پیدا کردم بلکه راه درست رو هم نشونم داد. از خواندنش لذت بردم هم تکراری بود هم تازه.

زیبا بود. مثل هر کتاب دیگری نقد بهش وارد هست، همونطور که خود نویسنده هم گفته؛ اما قطعاً ارزش خوندن رو داره 🍃💚

من اواسط کتابم ولی خیلی دوسش دارم😀

فرض کنید تو یه کوپه قطار نشستید و تنها به یه سفر میرید و تو فکر هستید با یه شخص جدید روبرو میشد و صحبت شروع میشه ابتدا آشنایی یکم سخت جلو میره بنظر حرف ها با واقعیت فاصله داره اذیت میشد ولی در پایان موقع خداحفظی میتونی بگی خوب بود

شاهکار. با خواندن این کتاب متوجه میشید که یه شخص پخته داره با شما حرف میزنه نه یک روانشناس زرد. متن کتاب بسیار صمیمانس و شما به مرور با نویسنده دوست میشید به طوری که شاید وقتی کتاب تموم شد ناراحت بشید و احساس کنید دوست عزیزی رو از دست دادید. متن کتاب مثل یک رمان داستانی میتونه احساسات شمارا برانگیخته کنه و هم مانند یک کتاب علمی شما را به تعقل واداره. بر خلاف تیترش این کتاب فقط برای رهایی از دغدغه نیس بلکه یک شیوه برای زندگی کردنه. مطالب چالش برانگیزی در هر فصل بیان میشه و شما برای درک صحیح اون شاید مجبور باشید یه فصل رو چند بار بخونید. احساس میکنم (صرفا نظر منه!) که ترجمه یا ویراستاری کتاب میتونست بهتر باشه و جملات روان تر بشن چون بعضی جاها جملات نامفهوم میشن.

من بیشترین دغدغم اینه که نمازم اول وقت باشه وموردقبول وهفته ای یکبار به زیارت امام رضا ع برم به قول حافظ یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم ولی به هرحال کتاب خوبیه

فصل یک و دو : زمانی یه چیزی رو بدست میارید که بپذیرید اون چیز رو ندارید و دغدغه های درستی داشته باشید چون دغدغه های زیاد باعث میشه حواسمون از اهدافمون پرت بشه و همیشه درد و رنج رو فقط تحمل کنیم.

خوبه

عالی

هرچند که عنوان کتاب را وقتی بخواهی به زبان فارسی ترجمه کنی، چیز درست‌حسابی‌ای از آب در نمی‌آید و همه فکر می‌کنند این کتاب مجموعه فحش‌های نویسنده در طی زندگی‌اش است؛ اما این کتاب تحت عنوان «هنر ظریف رهایی از دغدغه» منتشر شده که موضوع چشم‌گیر‌ی‌ست. جدا از صراحت‌ کلام نویسنده [به‌طوری‌که واقعاً در خیلی از صفحات می‌گوید شما آدم خاصی نیستید هوا برتان ندارد] غیر منتظره بودن یک‌سری روایت‌ها مرا هیجان‌زده کرد! مثلا از شخصی به نام دیو ماستین می‌گفت که از گروه موسیقی‌ای بیرون انداختنش و او با خود سوگند خورده بود که گروهی را تشکیل بدهد که از گروه قبلی‌اش معروف‌تر شود. دیو ماستین گروهش را تأسیس کرد و میلیون‌ها دلار نسخه از آهنگ‌هایشان فروش رفت و در آمریکا بسیار معروف شد. برایم آنجا جالب شد که انتظار داشتم گروه قبلی‌اش حسرتش را بخورند که چرا او را بیرون انداختند؛ اما گروهی که دیو ماستین از آن بیرون انداخته شد گروه عجوبه‌ی «متالیکا» بوده است! و دیو ماستین هنوز که هنوز است احساس دورانداخته شدن دارد. به نظرم داستان‌هایی که نویسنده از خودش و افراد مختلفی بازگو می‌کنند، نکات خوبی را به کسانی که این مسائل را نمی‌دانند گوشزد می‌کند؛ اما بازهم مانند سایر از این دست کتاب‌ها، آن‌ها را در قسمت روان‌‌شناسی زرد می‌گذاریم. چون نود درصد کتاب، مطالبی را پوشش می‌دهد که آن‌ها را می‌د‌انیم و دیگران نیز برایمان بازگو می‌کنند.