نظرات کاربران درباره کتاب فصل فیروزه

خیلی کتاب خوبی بود. سال 96که از طرف دانشگاه می رفتیم مشهد ،استادمون به ما گفت که قبل رفتن به مشهد در مورد کرامات امام رضا (ع) مطالعه ای کنید اونوقت زیارت شما با سال های قبل متفاوت خواهد بود و معرفت شما از قبل بیشتر خواهد شد.ما ( یا حداقل خود من) در مورد کرامات امام رضا زیاد شنیدیم و معرفت و محبتمان نسبت به آقا زیاد هست و دوسشون داریم، ولی در مورد کرامات حضرت معصومه (س)زیاد یا حداقل اندازه امام رضا شناخت نداریم.من پارسال که میخواستم برم قم طبق سفارش استادم در مورد کرامات حضرت معصومه (س) مطالبی خوندم ، وقتی رفتم حرم حس میکردم حرم حضرت زهرا رو زیارت میکنم خیلی حس و حال خوبی داشتم نسبت به دفعات قبل. معرفت و محبت ما نسبت به ائمه معصومین با شناخت ما از آن بزرگواران رابطه مستقیمی داره. پیشنهاد میکنم در مورد آن بزرگواران مطالعه کنید. اگر هم کتابی در این موضوع می‌شناسید و خوندید،ممنون میشم که معرفی کنید.🌹🌹🌹

فصل فیروزه ، داستانی عاشقانه است با محوریت حضرت معصومه (علی‌ها السلام). سیندخت، دختری زرتشتی اهل یزد است. پدر تاجر دارد که با او و کاروان تجاری‌اش به نقاط مختلف خلافت عباسی در سیروسفر هستند. ثمره این سیروسفر، آشنایی او با کیارش است. پسری زرتشتی اهل نیشابور که فیروزه‌تراشی است ماهر. عشقی آتشین وارد ماجرا میشود و ... .

سوژه به نظرم خوب بود، ولی پتانسیل اینو داشت که بیشتر از این درباره اش نوشته بشه. شخصیت پردازی هم چندان قوی نبود و خلاصه به نظرم جای کار داشت. از نظر اطلاعات تاریخی و مذهبی کتاب خوبی بود. اگه رویای نیمه شب رو خونده باشید، قطعا احساس می کنید که شباهت های زیادی بین این دو کتاب وجود داره، که اون سبک بیان و شخصیت پردازی قوی تری داره.

کتاب داستانی زیبا داشت و اما یک موضوع مهم که داخل کتاب به درستی توصیف نشده بود پیروان دین زرتشت آتش پرست نیستند بلکه آتش رو نمادی از پاکی و مقدس میدونن و در اصل در دین زرتشت به پرستش اهورامزدا می پردازند

خیلی خواندنی بود اگر از رویای نیمه شب خوشتون اومده از این کتاب هم خوشتون میاد

از خوندنش لذت بردم؛ارامش بخشه!

کوتاه اما دوست داشتنی... به جانم نشست...⁦✌️⁩

این کتاب یکی از بهترین کتابهایی است تا به حال خوانده ام داستان این کتاب و عشق به حضرت معصومه طوری در اعماق دلم جا گرفت که در پایان کتاب اشک در چشمانم حلقه زد از نویسنده محترم متشکرم.

خیلی عالی بود. یه روزه خوندم. دلم هوای زیارت حضرت معصومه کرده. السلام علیک یا فاطمه ی معصومه

کتاب برای من سیر مشخص و روانی نداشت. اصلا معلوم نشد چطور این دختر از دین خود مشتاق و علاقه مند به حضرت معصومه سلام الله علیها شد. خیلی جای کار و پرداخت داشت. داستان آن برای من گنگ و نا مفهوم بود. انتظار کتابی شبیه رویای نیمه شب داشتم که اصلا شبیه نبود. تشکر از دغدغه نویسنده انشالله کارهای قوی تر و داستانی تر ایشان را ببینیم و بخوانیم.

عالی....

کتاب زیباو روح بخشی بود .

قشنگ بود ولی رویای نیمه شب رو بیشتر دوست داشتم

کتاب خوبی بود ولی رویای نیمه شب خیلی قشنگ تره

هزینش زیاده

قشنگ بود.به دل آدم می شینه و این تلنگر به انسان که اگر در راه خدا و برای رضای او قدم برداری خدا طوری برات جبران میکنه که خودتم تعجب میکنی اگر چه این یک داستان بود ولی در دنیای واقعی همچین اتفاقایی به اذن خدا و کمک معصومین بی شک امکان پذیره.

عاشقانه‌ای به دنبال کریمه اهل بیت (ع) حضرت معصومه (س) زیبا و مختصر

خواندن این کتاب به من حس خیلی خوبی داد با اینکه متن خیلی روان و ساده نبود ولی خیلی هم سخت و دشوار نیست فقط اینکه به نظرم این کتاب برای افراد بالای ۱۳ سال مناسب تره. در کل کتاب قشنگی بود که برام تازگی داشت.

بسم الله الرحمن الرحیم معنای عشق را از عشق مادی سیندخت و کیارش، گره می‌زند به امام و مأموم... حرکت خوب و قابل تحسینی است. هر چند جای کار بسیار دارد و اشاره به تنها حدیث قدسی که در آن کلمه عشق به‌کار رفته و اتفاقاً سند محکمی هم برایش نیست، جای تأمل دارد. آنچه در لسان قرآن و ادبیات دینی آمده، حبّ است، نه عشق...

کتاب خیلی خوبی بود و متن‌ش هم تا حدودی روان بود. داستان پردازی خوبی داشت اما خب در مورد شخصیت های فرعی آنچنان که باید شخصیت پردازی نشده بود و جای کار داشت. اما خب بازم میگم که داستان خوب و تاثیرگذاری داشت و مخاطب رو در خود غرق میکرد و من خودم در طول یک روز و نیم مطالعه کتاب رو تموم کردم و در داستان کتاب غرق شدم. خیلی خوب به محوریت حضرت معصومه و امام رضا پرداخته شده بود و با اینکه این دو شخصیت بزرگوار در داستان حضور فیزیکی نداشتند و فقط یاد و نامشان جریان داشت، اما مخاطب احساس میکنه که در بند بند داستان حضور پررنگ تری تا خود سیندخت دارند. احساس بسیار خوبی از خواندن کتاب بهم دست داد و بعضی وقتا اشک توی چشمام جمع میشد. خانم زارع عشق رو به خوبی بیان کردند اما خب بنظرم باید داستان کمی کاملتر و طولانی تر بود تا تکلیف خیلی از چیزها بهتر روشن بشه مثل اینکه چطوری یکدفعه سیندخت از دین خودش به دین اسلام اومد و اونکه با عرب جماعت دشمن بود، با خدیجه انقدر راحت انس گرفت و وقتی تا لحظاتی پیش دشمن حضرت معصومه و امام رضا بود، یکدفعه عاشق ایشون شد و حتی بانو صداشون میزد. پس باید بیشتر به این نکته رسیدگی میشد. اما در کل عالی بود. پیشنهاد میکنم که کتاب های ”رؤیای نیمه شب“ که مرتبط با همین موضوع هست را بخوانید، و همچنین کتاب ”بگذار اسبت بتازد“ اثر دیگری از این نویسنده که به واقعه کربلا و حر بن یزید ریاحی میپردازد و خیلی از این کتاب جذابتره. متشکر