نظرات کاربران درباره کتاب نوری‌ که‌ نمی‌ بینیم

• امتیاز: ۳.۸ • ژانر: جنگ‌جهانی۲/یانگ‌اِدالت • ترجمه خیلی خوبه ولی ویراستاری خیلی جای کار داره. • یک تجربه سینمایی! تجربه‌ای مشابه با «کتاب دزد». • داستانی غالبا پلات‌محور و احساسی و کمتر چندلایه و عمیق. • خوندن این کتاب برای من ۶ماه طول کشید! • از ویژگی‌های برجسته کتاب ترتیب خط زمانی داستانه؛ کتاب از تعداد زیادی فصل تشکیل شده که یکی‌درمیان بین دو نقطه زمانی با فاصله چند سال از هم دیگه قرار دارن و به مرور زمان که کتاب جلو میره این دو خط زمانی به همدیگه میرسن. هر فصل دارای تعدادی بخش کوچک‌تر هست که هر کدوم بصورت داستان کوتاه چندصفحه‌ای خونده میشن و به این صورت داستان از زاویه شخصیت‌های مختلف روایت میشه. • لحن کتاب جدالیه بین نگاه‌های امیدوارانه‌ی کودکانه و ناامیدی ناشی از ویرانی جنگ. • زاویه روایت سوم شخصه. کتاب شخصیتای زیادی داره که به خوبی معرفی میشن و پیوند عاطفی بین مخاطب و شخصیت‌ها برقرار میشه. زبان نوشتاری کتاب در عین روان بودن توصیفی و زیباست (مخصوصا وقتی داستان از زاویه ماری لور روایت میشه) که تکنیک قوی نویسنده رو نشون میده. • روایت و سرعت روند داستان در یک سوم ابتدایی و انتهایی خیلی خوب و جذابه ولی مشکل اصلی من با کتاب در یک سوم میانی بود؛ به اینصورت که حس میکردم داستان دیگه به سمت جلو حرکت نمی‌کنه و داستان قرار نیست به جایی برسه. همین موضوع باعث شده که بین خوندن کتاب وقفه خیلی زیادی بیوفته. • داستان از لحاظ مقیاس بزرگه و غنی هست. • در کل اگر رمانِ داستانی طولانی میخونین و مخصوصا اگر رمانِ کتاب دزد رو دوست داشتین، توصیه میکنم این رمان رو.

شمارو به خدا الکی ستاره کم و زیاد ندین چون خیلیا با همین ستاره ها تصمیم می گیرن که کتاب رو بخونن یا نه مثلا من تعریف این کتاب رو خیلی شنیدم حتی جایزه پولیتیزر م برده اونوقت یکی میاد بدون نظر یع ستاره میده و میره به خدا این خیانته

خیلی کتاب قشنگی بود( مخصوصا اگر به رمان های مرتبط با جنگ جهانی دوم علاقه دارین) کاراکترای کتاب مثل دو‌خط متقاطع اند که سال ها قبل از جنگ شروع به حرکت کرده اند و در نهایت در یک نقطه ی حساس بهم میرسند و اوج داستان و لحظات نفس گیریو می سازند و بعد به مسیر خود ادامه میدهند. داستان تا لحظه آخر پر کشش باقی میماند. این ترجمه خیلی خیلی خوب بود و اصلا ترجمه انتشارات کوله پشتی و پیشنهاد نمیکنم (با این که عضو طاقچه بی نهایت هستم و تو اونجا بدون پرداخت هزینه ای میشد خوند نتونستم بیشتر از چند صفحه از اون ورژن رو بخونم) از توصیه های بنده: توی گوگل مپ یا گوگل اِرث محدوده های ادرسی که گفته میشود و سرچ کنین و اینجوری هر چه بیشتر خودتونو تو اون فضا حس میکنین

یک داستان شیرین! برای کسانی که روایت دوست دارند، در کنارش فضای جنگ الوده اون سال‌ها رو هم‌ میشه مجسم کرد! تا الان دو کتاب از نشر نیماژ خوندم، این کتاب و‌ سایه باد که هر دو داستانهای جذاب پرکششی بودند!

کتاب بی نظیری بود. بعضی جاهاش حس می کردم وسط جنگ هستم. احساسات کتاب رو تو خودم هم حس کردم. باهاش خندیدم، غصه خوردم، دلتنگ شدم و به فکر فرو رفتم. امیدوارم باز هم کتاب هایی از این دست بتونم بخونم.

کتاب داستان زندگی یک دختر فرانسوی نابینا و پسری المانی ست ک در جریان جنگ جهانی دوم در شهری کوچک در فرانسه به هم برخورد می کنن . داستانی بسیار لطیف و زیبا پر از تشبیهات و مطالب احساسی و جزئیات نکته به نکته ذکر شده و در عین حال با ترجمه عالی کاملا مفهوم داستان درک میشه من که بسیار لذت بردم متشکرم از نویسنده پرتوان و مترجم محترم که کتابی این چنین قوی انتشار دادند

نمی‌دونم چرا علاقه دارن دوست خلاصه داستان رو بگن فقط نظرتونو بگین کافیه

ترجمه بدک نبود اما ویراستار خیلی ضعیف عمل کرده، خود نویسنده هم انسان باهوش و توانمندیه واقعا کتاب فوق العاده ایه... خیلی برای من این اثر جذاب بود و هر چه می‌گذشت گیرا تر می‌شد. در کل توصیه می‌کنم.

۹۰ درصد تخفیف شده ۱۰ هزار تومان ؟؟؟

داستان از سال ۱۹۴۴ شروع می‌‌شود. سال‌های پایان جنگ جهانی دوم در شهر سن‌مالوی فرانسه. این شهر در اشغال آلمانی‌هاست و نیروی متفقین کاغذهایی را در سطح شهر پخش می‌کنند که به آن‌ها می‌گویند به حومهٔ شهر بروند زیرا هواپیماها امشب شهر را بمباران می‌کنند. آن شب دختر نابینایی شانزده ساله‌ای که در خانهٔ عمویش زندگی می‌کند آنهاست و تعجب می‌‌کند از اینکه چرا عمویش نیامده و شهر اینقدر ساکت است. در همان زمان پسر زالِ هجده ساله‌ای در زیرزمین سنی از هتل‌های همان شهر پناه گرفته و همرزم‌های آلمانی‌اش در طبقه چهارم هتل مشغول تمیز کردن توپ‌های ضدهوایی هستند. داستان روایت زندگی این دو نوجوان را به شکل غیرخطی روایت می‌کند. به نظرم داستان شروع خیلی جذابی دارد. توصیف‌های قوی و گاهی شاعرانه‌ای دارد که باعث جذابیت بیشتر و تصویری شدن داستان می‌شود. ویراستاری یا نمونه‌‌خوانی می‌توانست دقیق‌تر باشد و چندجایی غلط املایی داشت. به نظرم کمی طولانی بود و توصیف‌ها گاهی زیاد می‌شد و ریتم را کند می‌کرد به خصوص از میانهٔ داستان به بعد.

نوری که نمی بینیم روایتی از زندگی های عجین شده با جنگ، خشونت و آوارگی حاصل از اون، حرص و طمع، رویاهای کشته شده، نژاد پرستی، قصه های پر غصه... باید جنگ رو از دریچه نگاه بی فروغ دخترکی بی پناه و پسری که برای تحقق آرزوهاش سر از جایی در می‌آره که ناچار به ادامه دادن مسیرش می‌شه، .... و دیگرانی ببینیم که به هم ربط دارن اما خودشون نمی‌دونند. ما حواس‌مون نیست اما یک جایی یک زمانی با هم برخورد می‌کنیم و ساده از کنار هم عبور می‌کنیم (شاید هم ساده نباشه) اما خب زندگیه دیگه کاریش نمیشه کرد. ⬅️جنگ سرشار از بدی ها بود، هست و خواهد بود.➡️ دارم به جنگ و نتایج متفاوت اون برای افراد فکر می کنم، راه دوری نمی رم به سرگذشت اشخاص بازمانده‌ی اهل همین حوالی فکر می‌کنم... اما خب فقط فکر می‌کنم... بازگو کردنش فایده‌ای نداره. از لحاظ پیشنهاد کتاب: خواستید بخونید، نخواستید هم نخونید.

برای کسانی که به تاریخ جنگ جهانی علاقه مند هستن، بی نظیره.... اصلا قابل پیش بینی نبود

لطفا این کتاب رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید. ممنونم.

بر اساس چند صفحه از متن اصلی، به نظرم ترجمه خوبیه. خود داستان رو هنوز نخوندم برا همین ستاره هام الکیه.

قبلا خوندم. کتاب بدی نبود! ولی کمی کسل کننده بود

من در مجموع دوست داشتم. هم داستان عاشقانه داشت، هم به حوادث جنگ جهانی دوم و حکمرانی هیلتر اشاره داشت، هم در توصیف وضعیت و شرایط یک دختر نابینا موفق بود، هم وضعیت مردم عادی در زمان جنگ و مقاومت جاری در جامعه تحت اشغال آلمان نازی را در خلال داستان توضیح داده بود. گرچه همه اینها میتوانست عمیق تر، ریشه ای تر و تاثیرگذارتر باشد. به عبارت دیگر، از نظر من با یک ″شاهکار″ مواجه نیستیم. اما با کتابی خوب، با چند خط داستانی و نسبتا جذاب مواجهیم.

رمانی تاثیرگذار و شگفت آور

خوب بود. ولی زیاد طولانی کرد متنو. حوصله آدم سر میرفت. داستانش عالی بود. در هر حال ممنون از طاقچه 🌷🌷🌷❤

یک کتاب خوب با محوریت جنگ جهانی دوم؛ شیوه روایتگری داستان از نقاط مثبت هست، در چند بخش زمانی و چندین زیربخش کوتاه. شخصیت پردازی ماری لائور خیلی دقیق و از نظر من بدون نقص است. ماجرای دریای شعله ها که میتونه نماد عشق باشه ، برام لذت بخش بود . همچنین توصیفات جنگ و درد ها و فقدان هایی که به دنبال خودش داره ، چهره ی زشت آن را به خوبی برای خواننده، ترسیم میکند. نقطه ضعف داستان از نظر من بیش از حد تخیلی بودن آن بود که در قسمت هایی باعث سطحی شدن داستان میشد. در زمان جنگ جهانی دوم آلمان ها از تکنولوژی های پیشرفته تری به نسبت متفقین برخوردار بودند مثلا در حوزه الکترونیک از ضبط صوت استفاده میکردند که در داستان هیچ اشاره ای نشده با اینکه مرتبط هست. اون وقت یک تکنولوژی نوین رو وارد داستان میکنه به صورت خیلی سطحی. مشخصه که نویسنده نباید به موضوعی ورود کنه وقتی سررشته ای ازش نداره! ترجمه خیلی خوب بود.

داستان بعد دیگری از جنگ جهانی دوم رو به تصویر که صدالبته جذاب هستش وباعث ایجاد حس همزاد پنداری وهمچنین ترس از روزهای سخت جنگ درذهن مخاطب خواهد شد.داستان مانند بسیاری ازرمان ها ونوشته های دیگر در اواسط تاحدودی کسالت آور خواهد شد اما مجددا داستان قوت میگیره و پایانی زیبا رو به وجود میاره که تامدت ها در ذهن مخاطب نقش خواهد بست...