نظرات درباره کتاب نه فرشته، نه قدیس و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب نه فرشته، نه قدیس

نظرات کاربران درباره کتاب نه فرشته، نه قدیس

۳٫۶
(۴۲)
Artemis
متاسفانه در این کتاب درسته که شخصیت کریستینا کم کاری و سهل انگاری خودش رو در قبال دخترش و خودش قبول میکنه اما در نهایت همیشه شخصیتهای مرد کتاب مقصر اصلی هستن و این کتاب میگه اصولا مردها بدنبال خیانت کردن به جنس مونث هستن و جالبتر از این راهکاری هستش که ارائه میشه اینکه زنها باید زندگی و افراد رو همونجوری که هست ببینن و دوست داشته باشن و درقبال مردها هم همین رفتار روذباید بکنن یعنی مردها اگر خیانت کردن نباید ناراحت شد بلکه بابد به همین شکل قبولشون داشت!!! نکته بعدی اینکه در این کتاب همه شخصیتها اصولا یا خدا رو انکار میکنن و یا چیز دیگه ای رو بجای خدا قائلن. ساختار و نوشتار کتاب خوبه و کشش مناسبی داره اما بدونید که کتاب تلخ و تاریکی هستش چون راویهای داستان اغلب لحنی تلخ و پر از ناامیدی دارن و البته توصیفهای کتاب در موارد مختلف هم به همین صورته.
Mahla V.KiyAN
بگویم داستان؟! یا تجربه ناب گشت و گذار در پس کوچه‌های دنج و دورافتاده واقعیت. ترجمه بی‌نظیر مرحوم حشمت‌الله کامرانی، طعم تلخ و گَس اثر ایوان کلیما را با حلاوتی دلنشین آمیخته بود. کلیما به مدد درک متعالی از پیچیدگی‌های هزارتوی تاریخ و ارائه خوانشی سنجیده از جنگ و دنیایی که از خود به‌جا می‌گذارد؛ استهلاک و نابودی تدریجی ارزش‌ها و پیامدهای جهانی پوچ، بی‌اساس و تهی از معنا را پیش چشمان خواننده‌اش می‌نمایاند و با تردستی خاص خود، از مرداب زندگی روزمره، چشم‌اندازی شاهکار و دلنواز تحویل می‌دهد. شخصیت اصلی داستان زنی چهل و چند ساله‌ است که آسیب‌هایی که آرمان‌های پدرِ کمونیست و همسر خیانتکار وی بر روحش وارد آورده‌اند، از او زنی افسرده و سردرگم با قدم‌های لرزان ساخته است. او که به‌خوبی در پوست مادری مسئول و زنی فداکار فرو رفته است، به ناگاه با عشقی نامتعارف رو به رو می‌شود که به روزمرگی چرک مرده او جلوه‌ای دوباره می‌بخشد. نگاه ژرف و منطقی به روابط انسانی، از جهات گوناگون، و اهمیت به‌ نواحی غبار گرفته‌ی وجود انسان‌ها لمس دنیای کتاب را بر خواننده‌اش تسهیل می‌کند و ناگهان به‌جای شخصیت‌های داستان، خود را میان گود زندگی در حال پیکار می‌بیند. کریستینا، یکی از بی‌شمار زنانی است که زیر سلطه باورهای ساختارمند جامعه رفته رفته خرد می‌شوند و دم برنمی‌آورند. تراش هنرمندانه‌ کلیما بر پیکر شخصیت این زن، گویی بر نقاط تاریک و دست نیافتنی درونم نور تاباند.
mohsen jalili
کتاب خوبیه و ارزش ی بار خواندن و داره کلیما فضاسازی و شخصیت پردازی داستان و عالی پرداخت کرده
گلیزه
خط به خط با کریستینا همذات پنداری کردم ، من هم به دلیل اینکه پدر خوبی نداشتم رابطه ماندگاری با مردها نتونستم برقرار کنم و شدیدا بهشون بی اعتمادم 🥺🥺
کاربر ۲۰۰۷۳۰۷
تکنیک های قوی نویسنده خواننده رو مجذوب و غرق در ماجرا میکنه
f a
عمیق ،دلچسب،کمی غمگین⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
Hodiii
نسخه چاپی کتاب و خوندم، ترجمه اش که روان و خوبه، اما در مورد خود کتاب، به نظرم از اون کتابهاست که یکی میگه این چی بود و یکی دیگه میگه عالیه، من از خوندنش راضی ام ولی به هر کسی توصیه نمی کنم بخونه
AMiR
جالب و زیبا بود
زهره
کتاب دارای یک شخصیت اصلی و چندین شخصیت فرعی است. فصل های کتاب از دید این شخصیت ها نوشته شده اند و داستان بین آن ها در حال چرخش است. شخصیت اصلی کتاب، یعنی کریستینا، زنی است در آستانه میانسالی که مدام زندگی و روابط و گذشته خود را مورد بازنگری و ارزیابی قرار می‌دهد. مشکلات حل نشده در گذشته حالا آینده زندگی کریستینا و دخترش را در معرض تهدید قرار می دهند و شخصیت های داستان برای یافتن معنایی برای زندگی در دل رنج ها و روزمرگی تلاش می کنند. متن کتاب متنی ساده و در عین حال جذاب است. ایوان کلیما به خوبی حالات روحی زنی که در آستانه بحران میانسالی قرار دارد را توصیف کرده است. کتاب از نظر من غم دوست داشتنی ای دارد که مرا واداشت با شخصیت اصلی داستان در بسیاری موارد همذات پنداری کنم. در انتها ترجمه کتاب را بسیار روان و زیبا ارزیابی می کنم.
Amir
متن، بجز سانسورها، بسیار روان و ترجمه خیلی عالی هست. برام جالب بود که نویسنده کتاب یک مرد هست. تا اواسط کتاب تقریبا مطمئن بودم که نویسنده باید یک زن باشه تا رفتم و اسم نویسنده رو سرچ کردم. داستان خیلی جالب هست و علاوه بر نکات تاریخی، حاوی مفاهیم روانشناسانه هم هست که در کنار خط اصلی داستان باعث جذابیت بیشتر اون شده.
hoda.family
کتاب خیلی خوبی بود .نکته های روانشناسی زیادی داشت
کاربر ۹۵۱۸۴۶
کتابی است که با زبانی ساده ، بی تکلف و گاه فلسفی خواننده را با لایه های عمیق و پنهان زندگی آشنا می کند. داستانی است که تعلیق چندانی ندارد اما شما را مشتاق می کند آنرا تا انتها بخوانید.
ساناز مجرد
کتاب خوش‌خوانی بود. ترجمه خوب بود. در نهایت الهام‌بخش بود
Sharareh Haghgooei
داستان کتاب در مورد درگیری‌های روزمره زنی میانسال، مطلقه و زخمی از خیانت شوهر با یک پیشینه‌ خانوادگی متاثر از بحرانهای جنگ جهانی دوم و‌کمونیسم، و دختری معتاد است. کلیما به زیبایی در مورد انسان های عادی می نویسد، به طوری که شما مجذوب زیبایی و دقت نظر او، با علاقه کامل به ادامه کتاب تشویق می‌شوید. شخصیت های کلیما هیچ‌ یک کامل نیستند. هر کدام عیب‌ها و‌ کاستی‌هایی دارند، درست مثل خود زندگی. کلیما به طور کلی از طریق شخصیت هایش در مورد ترس بشر از بی معنایی و شکست صحبت میکند و در نهایت خواننده را متوجه می کند که هیچ کس قدیس یا فرشته نیست. واقعیت این است که «زندگی همان چیزی است که هست و ما همانیم که هستیم»
mandi
اگر من آن چه خودم فکر می کنم نباشم چه؟ ما حداقل بخشی بزرگ از ما چنین می پنداریم که فرشته ایم، بی عیب، بی نقص، سپید مانند برف قله ها. مادرانی مهربان، پدرانی فداکار، فرزندانی پاکباز... اگر نباشیم چه؟ طاقت روی در روی شدن با خود داریم؟ اگر آن نباشیم که باور داریم، در اندیشه ی دیگران چه خواهیم بود؟ عاشق معشوق دیگری بودن معشوق معشوق دیگری بودن
Travis
رمان به زندگی مردم جمهوری چک پس از انقلاب ۱۹۸۹ و فروپاشی شوروی می‌پردازد. داستان از زاویه دید کریستینا، معشوق جوانش یان و دخترش یانا بیان می‌شود. هر یک از این افراد از دید خود زندگی و چالش‌های آن را واکاوی می‌کنند. داستان، سرگرم‌کننده و دارای نکات تاریخی است.
zeinab
تو معرفی کتاب گفتید شبیه آنتوان چخوف مینویسه... آنتوانم اصولا قلمش مملو از ناامیدی و سردیه به نظرم. عمق آنچنانی نداره

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۸۶,۱۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد