نظرات درباره کتاب بازگشت به خانه و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازگشت به خانه

نظرات کاربران درباره کتاب بازگشت به خانه

۴٫۲
(۱۰۴)
شبنم
وقتی بچه بودم یه روزایی که مادرو پدرم دعوام میکردن قهربودن حس بچه های پرورشگاهی بهم دست میداد که سرپرستی ندارن .خیلی سخته خیلی 😓😔😢😢😢😢کتاب خوبی بود چه قد بده که یه بچه انقد حسرت تو دلش داشته باشه
الهه
زیبا بود. درسته ؛واقعا محبت آدم رو به دنیایی که آرزوشو داره می بره.
دنریس
معجزه محبت در چند سطر شگفت انگیز بود
میچکا
حال خوب با یک داستان خوب😊 کجا قابل مقایسه است با کتاب های که به نام انتقاد از وضع جهان روی به سیاه نمایی آورده اند و بجای وادار کردن خواننده به تکاپو و اصلاح اورا در بیخیالی و نومیدی رها می‌کنند. به نظر من کتاب در ناخودآگاهتان اتفاقات جالبی را رقم خواهد زد ، ان شاالله
leila
مهربان باشیم ... خوب و با احساس بود .
هنرمند هنردوست
بخونید قشنگه🌹
☺ میلاد
خیلی خیلی خوب. " قلب پژمرده و کوچک کودک مثل جوانه ای شکفته می شود"👌
بهزاد
این داستان، بیان هنرمندانه تاثیر شدیدیست که محبت به کودکان بی سرپرست میتونه رو احساسات و افکارشون داشته باشه
📚عشق کتاب📚
محبت زندگی را دگرگون میکند
نسیم سهیلی
خیلی قشنگ و ظریف به مفهوم طرحواره طرد و رهاشدگی اشاره داشته
ehsan.a
هنر نویسنده بود که باعث شد در عین کوتاه بودنِ داستان، بتونم با کودک و سرگذشتش ارتباط برقرار کنم. اون بغل معلم ،منو یاد اون دیالوگ تاثیرگذارِ فیلم It's a Wonderful Life 1946 انداخت: کلارنس: "عجیبه، مگه نه؟ زندگی هر انسان، زندگی‌های زیاد دیگه‌ای رو لمس میکنه. ولی وقتی اون انسان دیگه این دور و ورا نباشه، حفره‌ی عمیقی جا میذاره، درسته؟" در ضمن خواستم پیشنهاد کنم حتما با آهنگ Tears in Heaven، داستان رو بخونید (شاهکارِ برنده‌ی جایزه‌ی گرمی از "اریک کلاپتون" که در مورد بچه‌ی فوت کرده‌اش تو سن ۴ سالگیه)
اقیانوس آرام
محبت، مهربانی، لبخند، زندگی....!
Mohammad Bagheri
بله، محبت اثر می کند. داستان فوق العاده زیبایی بود.
Godness
خوشم نیومد. متنش خیلی روزنامه ای بود و حالت انشا داشت نه قصه. موضوع خوب بود ولی روایت اصلا جالب نبود بیان داستان تقریبا افتضاح و غیر دلنشینه
Feri
مفهموم محبت به کودکان رو به خوبی توصیف کرده بود
masoomeh
عالی بود👍
captain
منم بچه بودم اینطوری نقاشی میکشیدم...مادرم رو کشیدم ولی چون بی رنگ بود کسی جز خودم نمیدیدش...و پدرم که همیشه سیاه و قرمز بود...پدرم تنها حامیم بوددر مقابل نامادریم اما یه مرد بی رحم برای اینکه ازم در مقابل دنیا حفاظت کنه بهش محبت اجباری میکردم مثل یک مادر...کودکی بی مادر که خودش مادری میکرد!پدرمم الان مثل مادرم بیرنگه...اونا نیستن و من هنوز دنبال یه آغوشم...خوشبحال این بچه که تونست آغوشی بدون سواستفاده پیدا کنه اون خوش شانسه...
Mohammad
کاشکی کمی هم خود شخصیت داستان حرف می زد
سبحان عزیزی
یه چندتا دیالوگ داشت
SONA
خیلی قشنگ و با احساس نوشته شده بود، واقعا اون حس وحال رو القا میکرد. توصیه میکنم بخونیدش. کوتاه. مختصر. مفید
وحید یعقوبیان
کوتاه و پر احساس

حجم

۶٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

حجم

۶٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد