نظرات کاربران درباره کتاب سه قطره خون

من فکر میکردم که هدایته و بوف کور ؛ و در مقابل اون بقیه کار هاش حاشیه ای هستن و زیاد حرفی برای گفتن ندارن، اما باید اعتراف کنم که بعد از خوندن این کتاب نظرم کاملا عوض شد. این مجموعه بی نظیره ، داستان های کوتاه چهار/ پنج صفحه ای یی که شمارو میبره تو فضای دهه ۲۰ و ۳۰ و به طرزی فوق العاده فضا سازی شده که مخاطب رو مخصوصا مخاطب ایرانی رو میخکوب میکنه و به داستان بخیه میکنه، واقعا میتونم بگم این کتاب از این خاک بر اومده و هیچ رونوشت برداری یا حتی اقتباسی درکار نبوده و "بنیان گذارانه "این‌ها روبه تحریر درآورده ، باید تا ممکنه خونده بشه و ارج‌ش شناخته بشه اما در مورد فضای داستان ها؛ مُهر هدایت پای همه‌ی داستان ها هست و همون فضای مالیخولیایی ، همون مسائل درد آور که فقط جان های رنج دیده میتونن اون رو مثل هدایت ببینن و به تصویر بکشن ، همون مسائلی که ازین خاک براومده ، همون حس هایی که تو وضعیت "ما" ممکن میشن. یه چرخه که یه طرفش متعالی سازی شخصیت ها و پشت سرش زمین زدن همون شخصیته. زمین زدنی که واقعا زمین زدنه و مرگ رو براتون به تجربه درمیاره. تصاویر و توصیفات به حدی زنده و ملموس پرداخته شدن که هیچوقت نمیتونین باور نکنین همچین اتفاق هایی نیفتاده یا همچین کار هایی انجام نشده ، به خصوص برای کسایی که اطلاعاتی درباره تاریخ ایران دارن. فکر میکنم که اگه یکی دو داستان‌ش ر بخونین نتونین از بقیش دست بکشین. اما داستان اول که "سه قطره خون" نام داره ،فضای متفاوتی از بقیه داره، اون بیشتر به بوف کور شباهت داره، من بقیه داستان ها رو بیشتر میپسندم. در ضمن من این نسخه رو نخوندم و به همه نسخه ها نمیشه اطمینان کرد. تو اصالت نسخه دقت کنین.

برای هزارمین بار: کار به زندگی شخصی هدایت ندارم اما باید قبول کنیم که آثارش بی نظیره ادبیات ما الان هر چی داره از سبک داستان نویسی هدایت داره

سه قطره خون مجموعه ای از داستان های کوتاه صادق هدایت است که به ظاهر متفاوت از هم اند. هدایت از لحاظ روانشناختی در اولین داستان این مجموعه بسیار زیرکانه ، هدف مند و با آگاهی کامل کلمات و جملات را کنار هم چیده است و در عین پریشانی گفته ها که مربوط به حالت روانی راوی است همه چیز گویای وقایع زندگی یک شخص در طول زندگانی اوست. علاوه بر این در تمام طول کتاب مخاطب ملزم به تفکر و دقیق شدن در تمام داستان هاست. همواره باید مراقب باشد تا این تثلیث را که در نام کتاب و در داستان ابتدایی و نهایی به آن اشاره شده دریابد . همچنین این سه گانه که در تمام داستان های این مجموعه نهفته است در داستان گرداب نمودی واضح تر و قابل لمس تر میابد. کتابی است برای شناختن پلیدی های درون... برای شناخت خودمان... بهتر بیاندیشیم. باید بارها مطالعه کرد . در عجبم از دوستانی که بر طبل مثبت اندیشی و روشن فکری می کوبند اما به خود اجازه می دهند که به دیگری توصیه کنند که از خواندن کتابی خودداری کند. بازداری دیگران از خواندن و مطالعه ی یک طرز فکر ، یا ترس از شکست است یا نمودی از تحجر و تعصب کورکورانه.

این کتاب با روح و روان آدم بازی میکنه.اوایل هنوز گیحی و خیلی از اتفاقاتو نمیفهمی و درک درستی داری وسطا به یک چیزایی میرسی و آخرش میفهمی که هیچی نفهمیدی و عذاب وجدان میگیری که این چی بود من خوندمو وقتمو تلف کردم ولی قسمت جالب از دور دوم،سوم به بعد میفته چون کلن دو جور کتاب داریم، یکیش جوریه که وقتی تموم میشه فکر میکنی که اثر برگزیده ی قرنو خوندی و تا یه مدت اسم کتاب از دهنت نمیفته و کل اطرافیانتو دیوانه میکنی انقد از کتابه صحبت میکنی ولی چند روز که از هیجان پایان بندی و غیره اش میگذره، میبینی نه حالا همچین مالی هم‌ نبودا. دسته ی دیگه کتابیه که موقع خوندنش کلا پوکر فیسی یا اینجوری که خب الان این ینی چی ؟ من چیکا کنم خوب؟و اعصابت داغونه که الکی وقتم و پولمد برای این کتاب دادم ولی یه چهار روز که میره ته مهای ناخوداگاهت رسوب میکنه و جا میفته واسه خودش، تازه میفهمی که واحیرتا! چه چیزی بوده بعد میفهمی که بابا هنوز هیچی نفهمیدم ازش ومیری یه دور دیگه میخونی و اونجاس یه حس عجیبی و تجربه میکنی انگار راه یافتی به یک مرحله بالاتر از درک وشعور. سه قطره خون قطعا از اون واحیرتا داره ولی اینکه دقیقا چی ازش فهمیدم لازمه اش اینه که یبار دیگه بخونمش. و باز هم میگم در خوندن کتاب های هدایت عجله نکنید و هرموقع به یک آمادکی روحی و فکری رسیدید بخونید و از هم نشینی با صادق خان لذت ببرید.پیروز باشید

داستانی با محتوای بسیار پیچیده در عین کوتاه بودن سه قطره خون بسیار پر معنی و با مفهوم بود واقعا من رو متحیر کرد برای اقای هدایت احترام خاصی قائلم

هیچ حیوانی بی‌جهت بدذات و شریر نیست و نمیشود مگر ﺍز ناچاری، در صورتی‌ که انساﻥ درندﻩترین حیوانات است. ۱۹ فروردین سالمرگ صادق هدایت نویسنده، داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی گرامی 🌹

تا حالا هرچی از آثار صادق هدایت خوندم خوشم اومده... اینم خیلی قشنگ بود💚

این کتاب رو وقتی خیلی بچه بودم از کتابخونه ی پدرم برداشتم ، خوندم و کُپ کردم....اولین داستان بزرگانه ای بود که خوندم و واقعا جالب بود.

یه کتاب عالی با ویژگی های منحصر به فرد در زمینه توضیح جزئیات و تصویر پردازی شخصیت ها از طرفی توش رگه هایی از خرافه پرستی و عیب های فرهنگ ایرانی دیده میشه

چه ساده نویسی محشری چقد توصیف های عاالیی و چقدر خون چقدر خون و چقدر مرگ حیف صادق هدایت کاش اینجوری مرگ رو خالص و وحشی به ما نشون نمیدادی

"شباهت سه قطره خون به علامت سه نقطه (...) یادآور گونه ای حرف نا گفتنی یا نا نوشتنی می باشد که راوی از بیان یا نوشتن آن ترس دارد و یا حتی توان یا امکان نوشتن این امر نا گفتنی وجود ندارد. سه نقطه در جایی گذاشته می شود که گونه ای حذف یا ناتمامی یا طولانی بودن بیش از حد در کلام دیده می شود و در تمامی این موارد کارکرد همان جای خالی یا نقطه چین هایی را دارد که باید توسط مخاطب پر شود و راوی امکان پرکردن یا توصیفش را ندارد. " منبع: فرارو

صادق هدایت چیزهایی را به قلم کشیده که نه به قلم کشیده میشوند و نه دیده میشوند از عمیق ترین بعد این جهان دارد اگاهی را دودستی تقدیم مردم میکند از انجایی که نفس بد یک ادم همیشه دامنگیر نسلش میماند ..و این کجایش به پوچی میماند؟؟

داستان های سه قطره خون ، داش آکل ، لاله ، صورتک بسیار زیبا هستند پیشنهاد میکنم بخونیدش مخصوصا سه قره خون که باید با دقت خوانده بش

چند داستان کوتاهه که اولیشون، و به نظر من متفاوت ترینشون، سه قطره خونه. نگاه تلخ، غم آلوده، سیاه و ترسناکی به انسان و لایه های پنهان وجودش داره. اینکه درون یک انسان، هرچقدر هم صبور و آروم، چه هیولای وحشتناکی می تونه پنهان باشه که سر بزنگاه خودش رو آشکار کنه و یه انسان، هر چقدر خشن و پرقدرت، می تونه چه حجمی از عشق و درد رو درون خودش پنهان کنه و با خودش به گور ببره. [آخ مرجان! تو مرا کشتی! عشق تو مرا کشت!] و هر انسانی اگر دقیق و واقع بینانه وجودش رو موشکافی کنه، چه چیزهایی در خودش می یابه که یا باید کنترلشون کنه یا بهشون آزادی و اجازه ی بروز بده. در ضمن داستان ها، هدایت، فرهنگ عامه ی مردم؛ اعم از باورهای خرافی، باورهای مذهبی و سنت ها رو به چالش می کشه. نه اونطور که با گرز و پتک و فریاد و فغان حمله کنه. برعکس خیلی این کار رو ظریف و تمیز و درونگرایانه و خاموش به انجام می رسونه. اوج و عمق این "با پنبه سر بریدن" رو تو داستان چنگال می بینیم. اکثر داستان ها روایت خطی و ساده ای دارن اما داستان "سه قطره خون" با همه شون فرق داره. یه روایت چند بعدی پیچیده، کمی شبیه به بوف کور، ولی ساده تر و خطی تر. ⚠🚫خطر اسپویل 🚫⚠ تحلیل من از بوف کور، که فکر می کنم تحلیل درستی هم باشه، این بود که همه ی اون شخصیت های داستان ابعاد مختلف یه شخصیت روان نژند بودن و در قامت آدم هایی که به شخص اول هجوم آوردن نمایش داده شدن. از منظر این تحلیل هم معتقدم سبک روایت سه قطره خون هم چنینه.

کتاب های صادق هدایت عالین. سه قطره خون جالب بود

اصلا از کتابای صادق هدایت خوشم نمیاد خود صادق هدایت آدم فوق نا امید بود تنها کتابش که خوبه کتاب مرگه چون زیاد از نا امیدی نمیگه

صادق هدایت خودش هم میدونست که به هیچ دردی نمیخوره و خودشو کشت...نوشته هاش زیبا و بدون معنی هستن..الکی نگین که تو نمیفهمی چی نوشته و از این دست چرت و پرتا...واقعا بی معنی هستن..آخر همه داستانا انسان های ناکام در هاله ای از ابهامات میمیرن..واقعا دنیا اینگونه است؟؟؟

واقعا هیچ درون مایه ای نداره...پوچی پوچی پوچی

ترویج پوچگرایی، افسردگی و خودکشی... همین

نمیدونم این کتابو باید به بقیه پیشنهاد کرد یا نه... با خوندن کتابای صادق هدایت تو تجربه های تلخی شریک میشید و در عین تلخ بودن یه لذتی توخوندن کتاب هاش هست که آدم نمخواد کنارش بزاره. که یه بخشیش واسه کیفیت بالای کار ایشونه و از نظر من یه بخشیش هم برمیگرده ب اون لذت عذاب دادن خود که تو وجود هر آدمی هست. فوق العادست و فوق العاده درناکه‌.