نظرات کاربران درباره کتاب بلیط بخت آزمایی

حقیقتِ زندگی‌مان را در مواقع جالبی متوجه می‌شویم.اگر حرفی از بلیط نبود ایوان به زندگی‌اش راضی بود. گاهی امید‌های کاذب به خود دادن باعث یأس و نا امیدی می‌شود.

در کل پیام کتاب جالب بود، اینکه مادیات و تفکراتی دنیوی چطور رو تصمیمات و احساسات ما میتونه تاثیرگذار باشه، یه موضوع برام خیلی عجیبه، یه عده از دوستان توو این فضای ادبی وقتی نظر می نویسن حس میکنم از چاله میدون اومدن اینجا، واقعا شما چه کتابخونی هستی که اینقدر راحت به نویسنده و مترجم و ... بی احترامی میکنی!

گاهی برای همه ی ما یه همچین موقعیت هایی پیش می آید که خودمون را در یک قدمی پول دار شدن می بینیم و من دقیقا به چیزهایی فکر می کنم که چخوف آن را به تحریر در آورده است چخوف چه خوب اندیشه های انسانی را به تصویر کشیده است

از چخوف هر چه رسد نیکوست...

مصداق ضرب مثل خدا ...رو میشناخت بهش شاخ نمیداد همیشه ادما حتی خودم به خدا میگیم به ما ثروت زیاد بده ماهم بخشندگی میکنیم،اما چند درصد از ما میتومیم این کارو بکنیم؟! خیلی خیلی کم ،این داستان نشون میده کهچقدر باید ظرفیت وجودی ما زیاد باشه تا بتونم تو اوج دارایی ادم درستی باشیم و بخشنده،بی ظرفیت باشیم چیزی جز حس تنفری که تو داستان بیان سد نصیبمون نمیشه. زیبا بود ممنون از طاقچه

👍ذهن های فقیر، با ثروت، ثروتمند نخواهند شد

این کتاب نشون میده بعضیا اصلا ظرفیت پول رو ندارن یا طبق همون ضرب المثل قدیمی : "خدا خرو میشناخت بهش شاخ نداد " 😁

این قشنگتر از بقیه داستان کوتاه هایی بود ک تاحالا خوندم. دردناکه ک نتونیم توی فکر و خیالمونم بزرگ باشیم.👏

غافل از اینکه قناعت همون خوشبختی بود

خوب نشون داد که آدمهای بی ظرفیت لیاقت هرچیزی رو ندارند.

تو وصف این داستان زیبا مثل های شیوای فارسی زیادی داریم چون: خرس شکار نکرده رو پوستشو نفروش شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لف لف خورد گه دانه دانه اول چاه بکن بعد منارش رو بدزد

ذهن های محدود که همه چیز رو واسه خودشون میخوان حتی بخاطر پول (کثیف) با عزیزترینشون هفت پشت غریبه میشن و فاصله میگیرن اطرافمون از اینجور آدما زیاد هست

آدم میتونه با دارایی های کم خودش هم خوشبخت باشه تا اینکه فقط فکر کنه به چیزایی که نداره و آزار بده خودش رو..

واقعا خیلی خوب تونسته بود ظرفیت انسان ها رو به تصویر بکشه.

عالی بود 😍

خیلی خوب و جالب بود

وقتی حتی توی تصوراتمون هم اندیشه هامون محدود می شن، اون وقته که ماهیت اصلیمون رو به وضوح و آشکارتر از پیش، ابراز می کنیم: _ "معنی اینا چیه؟ هر جا پا می زاری تکه های کاغذ......." چخوف مثل همیشه در قالبی شیرین و پرکشش خوب حرف زده.

سلام جالب بود! خطر اسپویل: بنظرم به خوبی به آروزهای دور و دراز اشاره کرده بود.

داستانش خیلی آموزنده بود

توصیف بسیاری از احساسات ما در زندگی