نظرات درباره کتاب غوطه‌ور در فرمالین و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب غوطه‌ور در فرمالین اثر عباس باباعلی

نظرات کاربران درباره کتاب غوطه‌ور در فرمالین

۲٫۶
(۵۴۸)
Farhan
برای اطلاعتون عرض کنم فرمالین یکی از مایع های مهم آزمایشگاهی و پزشکی هستش که رایج ترین کاربردش در کالبد شکافی مغز هستش که. دانشمندان یا پزشکان مغز جانور (انسان یا حیوان) رو توش میزارن یه مدتی ..باعث میشه مغز آبشو از دست بده و از اون حالت شلی در بیاد و قابل مطالعه و شکاف بشه جالبه بدونین مغز اشخاص بزرگ مثل انیشتین در این ماده نگه داری میشه
پریسا
چقدر جالب واقعا ممنون.
عاشق کتاب
موسیقی عجیبی ست مرگ. بلند می شوی و چنان آرام و نرم می رقصی که دیگر هیچکس تو را نمی بیند
بلاتریکس لسترنج
چقد موضوعش جدید بود منم جسد غوطه ور تو فرمالین زیاد دیدم خاکستری و سرد
Saharj0
نام داستان به عنوان پیرامتن و آستانه ی ورود به داستان ، ما را آماده می کند ، پیش از ورود به داستان می دانیم با چیزی یا کسی غوطه ور دریک محلول ضد عفونی کننده سرو کار داریم ، داستان شروع می شود ؛تک گویی های کسی است ، که نزدیک است به مرگ ، اما خود زندگی ست . زبان زنده ای ،که زنده نیست و به مردن شبیه تر است .با روایت هایی پراکنده و در هم ریختگی زمان مواجهیم ، با این حال خط روایی داستان ، ما را به پیش رفتن می کشاند . برای راوی حوادثی اتفاق می افتد ، و ما را در دنیای داستان غوطه ور می کند ، غوطه ور میان خیال و رویا، مرگ و زندگی، حادثه و بی حادثگی ، همچنان که عنوان داستان نیز همین غوطه ور بودن است . غوطه ور بودن در مایع،هم ارجاع به روایت جنینی است که در رحم مادر است ، زنده است اما هنوز متولد نشده و هم ارجاع به جسمی که در کما است اما هنوز نفس می کشدو شاید مرده ای که زندگان معتقدند روحش همچنان باقی است ، همانطور که راوی ، انگار مرده است اما هنوز زندگی می کند.داستان در واقع روایت دنیای واقعی ما ست، تصویر غوطه ور بودن ،انتقاد به وضعیت زندگی خود ماست و شاید عدم قطعیت همه چیز در دنیای امروز ، خیال و واقعیت ، درست و غلط و زیبا و نا زیبا و حتا مرگ و زندگی ، اینکه هر چیز بر ضد منطقی خودش دلالت دارد : زندگی و مرگ هر دو یک حقیقت اند ...
طاغی
چون منم دوست دارم اهدا بشم به دانشگاه برام خیلی جالب بود
علی
تا بحال از زبان یک جسد داستان نخونده بودم جالب بود واسم
িមተєကє .నមժមተ
ایده ی جدیدی بود اینکه حباب خاطراتش توی فرمالین شناور بودند و یک دفعه میترکیدند هم جذاب بود البته به نظر من میشد بهتر پرداخته بشه.
িមተєကє .నមժមተ
دلم خیلی براتون تنگ میشه 😔💙
نیایش
به هر حال جای خالی تون را هیچ کسی نمیتونه پر کنه. باهاتون خداحافظی نمیکنم به امید روزی که برگردین. به امید سلامی دوباره دوست عزیز و نازنینم😘
িមተєကє .నមժមተ
سلام خواهر نیایش گلم اول بگم خیلی دوستتون دارم و مهربونی هاتون رو هیچ وقت فراموش نمی کنم حقیقتش اینه که من به هیچ عنوان به خاطر ناراحت شدن از دست کسی نیست که تصمیم گرفتم برم برام دیگه طاقچه مث قبل امن و قشنگ نیست که بتونم راحت اظهار نظر کنم و از مطالب بقیه استفاده کنم . نمیدونم شاید انتظارم از محیط طاقچه زیاده ... ولی خیلی فکر کردم و رفتنم به معنای آزردگی یا فرار کردن نیست. شرمنده ام که نمیتونم بمونم .
fateme
انگار بعد مرگ بیشتر غوطه ور میشی تو خاطراتت ، کارهای که کردی،نکردی،حرف هایی که زدی،نزدی و... عالی بود .
A.🍁
جالب بود. راوی داستان یک جسد بود،اولین بار بود که همچین چیزی رو می خوندم بیان و توضیح احساسات اون جسد بسیار زیبا بود.
رها
بسیار کتاب جالب و با مزه ایه.یک نوع نگاه جدید به مرگ تدریجی...
baran
راستشجزئیات عالی بود، من در هر لحظه کتاب خودم رو بجای اون مرد تصور میکردم،خیلی حس نزدیکی بهش داشتم،انگار خودم مرده بودم،طرز برخورد اون دانشجوها بامرده هم ازار دهنده بود،و البته جذابیتی ک یکی از دانشجوهای دختر برای مرده داشت برای من جالب نبود،و اونقدر مرده همه چیو خوب میدیدو میشنید ک من فکر میکردم در اخر شاید زنده بشه و ازکما خارج شه ک متاسفانه اینطور نشد.
Feri
موضوع و زاویه ی دید جالبی بود !
گلشن
بازی ذهنی خوبی بود. دمی شادی و اندود را با هم آمیخت. در فرصت کم داستان کوتاه، محتوای قابل قبولی داشت.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
داستان از زبان مردی بیان میشه که جسدش رو برای تشریح به یک دانشگاه بردن... داستان جالبـی بود،موضوع متفاوتی داشت
zm
جالب
goddess
دوستش داشتم یاد خاطرات آناتومی ترم دو دانشگاه و اتاق تشریح افتادم
mr mr
عالی بود
صبوری
دانشجوی پزشکی ام و چون تو اتاق جسد بودم، برام جالب بود. شاید می خواست بگه مرگ به ما نزدیکه. شاید هم تقدیر رو به نمایش بذاره . شاید می خواست ما رو به جهان مرده ها ببره و از این مشغولیت دائمی به دنیا دربیاره. شاید هم فقط برای تفریح نوشته شده بود.
Nazanin
واقعا عالی بود از زبان یک مرده خیلی جدید و جذاب بود .
nima
جالب بود و...

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد