نظرات کاربران درباره کتاب دسته گل آبی
۳٫۱
(۷۵)
𝑴𝒂𝒔𝒖𝒎𝒆
نقد از آقای موسی کاظمی:
" از خواب که بیدار شدم خیس عرق بودم" این کابوس در خواب تمام نمی شود ادامه ی آن در بیداری است. تمام داستان ادامه این کابوس دربیداری است تا انتها که آن شهر متروک کابوس زده را ترک می کند.
داستان در گونه ریالیسم جادویی است. عناصر واقعی با وهم و خیال و کابوس در هم می آمیزد"پروانه خاکستری بالی گیج از نور زرد گرد چراغ می چرخید" این همان ذهنیت راوی است. عقربی که برای هوا خوری در تاریکی شب لانه اش را ترک کرده است. صدای نفس شب می آمد زنانه و تنومند صفتی که معمولا برای مردان بکار می رود اما درون این کابوس زمخت جای هیچ ظرافتی نیست.ساس های لای لباس، پلکان سبز رنگ( سبز نماد مرگ) صاحب مسافر خانه مرد یک چشم همه عناصر واقعی این کابوس هستند
زمان شب است هنگامه ی کابوس ها
مکان شهری متروک و کابوس زده که زنها یش تنومند هستند. هوای درخت های تمبر هندی را باید تنفس کرد. صدای زنجره ها همه در تشدید کابوس است.
تشبیهات همه در خدمت تم اصلی داستان است. صدای نفس شب،پلکان سبز رنگ، دیوار سفید که بعضی از قسمت هایش فرو ریخته، مرد یک چشم، مردی که دنبال چشم های آبی است تا دسته گلی برای محبوش بسازد. شاید مرد یک چشم صاحب مسافر خانه قربانی قبلی بوده است.
کاربر 7429147
بی نظیر بود مممنون
𝑴𝒂𝒔𝒖𝒎𝒆
نقد من نیست از آقای کاظمی هست
mehregan
نقد عالی کردین ممنون من که استفاده کردم
Aysan
چه می خواهی؟
_چشم هایت را، آقا.
sepid
نقدش رو هم بخونید👇👇👇👇
https://goo.gl/szoKWz
Ehsan Miraa
جالب بود ولی شخصا مخالف اینم که باید نقدشو خوند تا متوجه داستان شد...تو شعر نویسی وقتی شما چیزی بنویسی که مخاطب متوجه منظورت نشه و مجبور باشی براش توضیح بدی یعنی خوب عمل نکردی...به نظرم اینجا هم صدق میکنه
گابو
نقدش رو بخونین....من اولش نفهمیدم داستان رو تا نقدش رو خوندم..❤👉
P M
اثری فوق العاده ارزشمند و قابل تقدیر👌به دوستان کتابخوان توصیه میکنم حتما نقد این کتاب رو مطالعه کنند🙏🌻
sogand
به نظرم ارزش خوندن نداشت و چندان جالب نبود...
🍃رز رزاسه🍃
برخلاف بقیه داستان های کوتاه جالب بود یعنی مشخص بود داستان چیه و می خواد چی بگه
مریم کریم زاده
بگو ما هم بفهمیم خوب,......
عالی
موافقم👍
mehregan
پاز یک انقلابی پرشور و با امیلیانو زاپاتا رابطه ای نزدیک داشته و طرفدار طبقه کشاورز و رنج کشیده ،داستان دسته گل ابی راوی اول شخص است ، و مام وطن به صورت معشوقی به تصویر کشیده شده که ویار یک دسته گل ابی را کرده ،در داستان مرد مسافرخانه چی نقش توده غافل را بازی می کند که چشم ندارد و آن چشم دیگرش نیمه باز است ،راوی هم نقش دهقانان و کشاورزان را دارد که از نظر پاز آگاه و انقلابی اند ،چشمان آبی هم نباید در بیایند زخمی کردن آنها فقط یک حرکت است برای تغییر دیدگاه یک آسیایی نسبت به چشم آبی های اروپایی . داستان جالبی بود .
بید مجنون
داستان باید طوری باشه که خواننده با کمی فکر کردن متوجه بشه نه اینکه چیزی متوجه نشه .استفاده از کنایه و استعاره خیلی خوبه اما به جا و درست .خود نویسنده فقط فهمیده چی گفته گویا و اون قد استعداد نداشته که بتونه کمی از پیامشو انتقال بده
▪︎ sᴀʟᴠᴀᴅᴏʀ
+ چه میخواهی؟
- چشمانت را آقا
مونا😁😐
🤔
alone
آقا محمد شما همه رو میشناسین
الهام حمیدی
خود داستان قشنگه ولی برای اینکه مفهومشو بهتر درک کنین توصیه می کنم نقدش رو که دوستان تو نظراتشون گذاشتن رو بخونین ، منم همین کارو کردم .
محمدرضا
تقریبا خوب بود ولی مفهوم خاصی نداشت.
Djavad Hosseini
نه جالب بود نه زیبا و نه جذاب
امتیاز منهای ۲۰
نیلوفر
جالب نبود
کاربر 648165
اصلا جالب نبود
Prhaaam
سمبل گرای زیبایی بود
하나
پیشنهاد میدم بعد از خوندن این داستان حتما نقدش رو هم بخونین این یکی از داستان کوتاه های خیلی خوبی است که من تا به حال خواندم
vihan
اگر متوجه نمادها و سمبل های داستان بشویم، کتاب بسیار خوب و عالی می بینیم
کاربر ۱۷۲۴۴۷۰
ما اومدیم داستان بخونیم نه پند و شعار
aleeli
هیچ محتوا و در واقع حتی داستان هم نداشت. اصلاً مفهومی ازش درک نکردم.
حجم
۷٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
حجم
۷٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
قیمت:
رایگان