نظرات کاربران درباره کتاب نیمه تاریک وجود

این کتاب کمک میکنه ک خودمون رو بپذیریم و وجودمون رو با همه کاستی ها دوس داشته باشیم با تمرین های مراقبه اثر بخش واقعاً فوق العادستتتتتت👌

بعضی جاها ریتمش تکراری و خسته کننده میشه بعضی جاهاش کمی با دین تعارض داره ولی این به معنای غیر کاربردی بودنش نیست و انتقادی ک بهش وارد میدونم اینه که خیلی وقت ها فقط با پذیرفتن خود مشکل حل نمیشه و نیاز به راهکار هست که توی این کتاب راجع بهش صحبت نشده در کل میشه باهاش ارتباط برقرار کرد

کتاب شروع عالی داره. دست روی نقطه ای میزاره که همه درک و تجربه شو دارند. و ادم همراه میشه. افزایش توانایی های بالقوه با پذیرش ویژگی های خود.و کاهش انرژی های هدر رفته در کنترل روحیاتی که شاید به ظاهر غلط هستن هدف اصلی کتاب. ولی به نظر من نویسنده علیرغم درستی هدف، نتونسته به خوبی با خود رابطه برقرار کنه. یعنی نیمه تاریک وجود رو هنوز هم نتونسته باهاش دوست یا ارتباط گیری درستی انجام بده. روش ها و تمرین ها و یا حتی چیزهایی که به شناخت نیمه تاریک پیشنهاد داده بود به نظرم هنوز پختگی کافی نداشت و فقط به عنوان یک نظر میشه نگاش کرد و راه حل قابل درکی برای پیدا کردن نیمه های تاریک و حل کردنش و ارتباط با اون نیافتم. جذابترین قسمت کتاب برا من. قسمت تعهد به شخصیت بود.👌

عالی...

من با ترجمه ی دیگه ای خوندم. این توع کتابا کلیاتشون و اصل حرفشون درسته مشکل من فقط با مثالهای اغراق شدش هست.

با سلام . من کتاب چاپی را خریدم و به تازگی تموم کردم اما احساس میکنم باز برای دو یا بیشتر هم باید بخونم فوق العاده جذاب و کاربردی هست . با فایل های سایه خانم سوده هروی هم خوانی داره. و براحتی میشه در کنار هم از این کتاب و فایل ها نهایت استفاده را کرد ‌

خواندن این کتاب لایه های جدیدی از خودشناسی رو برام روشن کرد، البته کمی اغراق و اتکا به ماوراء الطبیعه همراهش هست که مطمئن نیستم برای همه قابل هضم باشه. در یک کلام میشه اون رو «مفید در زندگی روزمره» توصیف کرد.

سلام من نظر دوستان رو خوندم وپیشنهاد دارم برای دوستانی که مخالف بودن پادکست نجوا مجتبی تمسکی بخش سایه ها روگوش بدید کمکتون میکنه من هم اول جبهه گرفتم ولی با گوش کردن پادکست بیشتر متوجه موضوع شدم

عالی‌ترین 🙏🏻

این کتاب کتابیست عالی و کاربردی برای هرکس که قصد آشتی با خود و شناخت خود را دارد و آماده رویارویی با مفاهیمی فراموش شده است...

تقریبا یکسال پیش یا شاید هم بیشتر تعریف این کتاب رو شنیده بودم و خوب افرادی این کتاب رو پیشنهاد داده بودن که قبولشون داشتم و این من رو خیلی ترغیب میکرد به خوندنش.قسمت های زیادی داشت که برای خودم هایلایتش میکردم و بهش عمیقا فکر میکردم و از نظرم جذاب بود اما با یک قسمت هاییش نمیتونستم ارتباط خوبی برقرارکنم به خصوص اونجایی که میگفت موهبت ویژگی های بدتون رو پیدا کنید و از این حرفا، و من احساس میکردم یکسری توصیه های روانشناسی زرد داره میکنه ولی چون مطالب رو جذاب تعریف میکنه مخاطب بیشتر وقت ها متوجه نمیشه به غیرعلمی بودن یکسری مباحث و این اتفاق برای خود من هم افتاد.فکر میکردم چون تعریف این کتاب رو زیاد شنیدم پس حتما باید خیلی عالی باشه در صورتی که اینطور نبود.قبول دارم که ما سایه هایی رو داریم که باید بپذیریمشون ولی توی کتاب اصلا یه این نکته اشاره نمیکنه که چطور باید اون ویژگی رو رفع کنیم باید راهکار ارائه بده ولی نویسنده تا اینجا پیش میره که بپذیرش بعدش همه چیز درست میشه این قسمتاس که منو از خوندنش پشیمون میکرد.

بجای این اراجیف برید کتاب روانشناس‌های واقعی مثل دنیل کانمن رو بخونید. هیچ راه ساده‌ای برای موفقیت وجود نداره.

من اسم انگلیسی این کتاب رو بیشتر دوست دارم. The dark side of the light chasers یا نیمه‌ی تاریک دنبال‌کنندگان نور. معلومه که وقتی رو به روی یه نور شدید ایستادی، پشت سرت سایه‌ی غلیظی به وجود میاد! یادآور یکی از کهن‌ترین نمادهای تعادل، یعنی یین و یانگه. نور و تاریکی بدون هم دیگه معنی ندارن، نور از دل تاریکی زاده میشه و تاریکی از دل نور. و همینطور من رو یاد نظریه‌ی قدرت آلن دوباتن میندازه که می‌گه هرچقدر یک ویژگی خوب در یک نفر بارز باشه، یه ویژگی بد هم داره که به همون مقدار بارزه و این‌ها دو روی یک سکه هستن، نمیشه یکی رو حذف کرد چون دیگری هم حذف میشه. در نهایت این کتاب داره حرفی قدیمی رو با بیانی مدرن و برای زندگی امروزه‌ما می‌زنه که به همه پیشنهادش می‌کنم. گاهی مثال‌های تقریبا تکراری و توضیح‌هایی داره که قبلا هم توی کتاب گفته شدن و ممکنه کمی حوصله رو سر ببره ولی برای چنین کتاب اموزشی‌ای و برای ملموس‌تر کردن تجربه‌ها لازمه. یه نکته که به متن کتاب صدمه نمی‌زنه ولی اطلاعات اشتباهه: رنگ سفید ترکیبی از رنگ‌های مختلف نیست. اگر رنگ‌های مختلف رو با هم ترکیب کنید، سیاه یا یک خاکستری غنی و تیره به دست میاد. اون نور سفیده که ترکیبی از نورهای مختلفه.

خوردن فلفل به تنهایی، میتونه دهنتون رو سرویس کنه ولی ریختن مقدار کمی فلفل در غذا اون رو خیلی خوش مزه میکنه. این مثال قابل تعمیم به ویژگی های بد ما هست. مثلا رفتار های تکانشی(رفتارهایی که در یک آن و بدون فکرتصمیم به انجامشون میگیریم) یک ویژگی بد هست و به تنهایی نابودتون میکنه، ولی در صورتی که مقدارشو کم کنیم و در جای مناسب ازش استفاده کنیم، نه تنها آسیب نمیزنه بلکه به رشد هم کمک میکنه. کسی که گرایش به رفتارهای تکانشی داره، یعنی میتونه قبل از اینکه خوب راجع به چیزی فکر کنه، سریع انجامش بده. خب این اگه جای درستش استفاده بشه خیلی خوبه. مثلا میتونین به صورت تکانشی سراغ فست فود برید یا که نه به صورت تکانشی سراغ انجام کارهاتون برین.

انجام تمرین های این کتاب من و با دو دوست که سالها در وجودم مخفی شده بودند رو به رو کرد کتاب دوست داشتنی من...‌

کتاب خطرناکی‌ه و صرفا بر اساس تجربه نوشته شده. با مفاهیم دینی در تضاده.

به نظرم هر آدمی برای یک بارم که شده باید طعم این کتاب رو بچشه . شما دوست عزیزی که متنمو میخونی ، بهت توصیه میکنم که این کتاب رو بخونی که بدون شک تو رو دو سه قدم جلوتر میندازه .

درود بر همه انسانهای منصف و آزاده. بخونید و کیف کنید. قلم قشنگی داره و واقعیت ها رو میگه.

کتاب خوبیه آدم را به خودش ارجاع می دهد و انسان را به پذیرش نقاط ضعف خود ترغیب می کند تا آدمی پذیرای خوب و بد خود نباشد به یکپارچگی و آرامش نمی رسد.

سلام وقتی این کتاب رو خوندم یاد حدیثی از امام صادق سلام الله علیه افتادم که فرمودند: کسی که مؤمنی را برای گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. در دین ما قضاوت و داوری به شدت محکوم شده و در این کتاب هم که درمورد سایه تاریک وجود صحبت کرده اشاره میکنه که ما این ویژگی های منفی در خودمان را در دیگران فرافکنی میکنیم.البته متأسفانه قسمت تمرین سایه تاریک وجود که خودمان را با القاب منفی صدا کنیم من منظور نویسنده را به درستی متوجه نشدم چرا که در اکثر کتب خودسازی عکس این عمل توصیه میشه و دادن القاب منفی و با تاثیرات بد همیشه نهی میشه! اما قسمت تمرینات مربوط به ویژگی های مثبت که آنرا هم در دیگران فرافکنی میکنیم درحالیکه خودمان دارای این خصیصه هستیم جالب و کاربردی بود. در کل این کتاب به صلح درون اشاره دارد و اینکه ما ابتدا باید خودمان را با تمام کم و کاستی ها قبول داشته باشیم و بار منفی که از کمال‌گرایی برای خودمان می‌سازیم رها کنیم تا بتونیم در جهت رشد استعداد و توانایی‌های خودمان گام موثری برداریم.